#رمان_زیبای_هیوا
💞بهترین ها را با زخمیان عشق دنبال کنید 💞
به دنبال تو میگردم میان کوچهها گاهی
عجب طوفان بیرحمیست،
عطری آشنا گاهی 🌹
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
🍂🌺🍂🌺🍂 🌺🍂🌺🍂🌺🍂🌺🍂
🌺🍂🌺 🍂🌺🍂
🍂🌺🍂
🌺
♡یالطیف♡
📒رمان عاشقانه هیجانی #هیوا ❣
🖊به قلم:ریحانه عزت پور؛ #نهال 🌷
🍂 #قسمت_سی_پنجم
دست هام رو توی جیبم می زارم .هوا سرد بود خیلی سرد .نگام می خوره به گربه ای که از سرما مرده بود .بی اراده جلوش میشم و نگاهی به مرگش می کنم .کل وجودم تلخ میشه از مرگ غمگین گربه ی رو به روم ،بی اراده لباس رو بیشتر به خودم می چسبونم ،شاید می ترسم منم به سرنوشت اون مبتلا بشم . نگام رو ازش گرفتم و خشک شدم به تصویر روبه روم ،باورم نمی شد.کامیار جلو اومد ،خیلی جلو !اونقدر جلو که چشام رو بستم .دستش رو جلو آورد .فکر می کردم الانه که رد انگشتای یوقور مردونه اش روی صورتم بشینه .ولی جای اون دست های مردانه اش لای دست های ظریف زنانه ام نقش بست .قدم هایی که بر می داشت باعث شد مجبور شم همراهش برم .قدم به قدمش راه افتادم .خیابون انقلاب رو نگاه می کنم که پر از عاشق و معشوق بود .همراه کامیار می رم بدون اونکه بدونم چه قصدی دارد.
-قرار بود بری دانشگاه
کاملا جدی پرسید ،حتی یه قطره هم از غرورش کم نشد ،نمی دونستم چی بگم ،می ترسیدم عصبانی بشه .
-خب بهتر که رفتی ،بریم یکم باهم بگردیم
تعجب کردم ،تعجب که هیچی شاخ در آوردم اولین بار بود که کامیار رو مهربون می دیدم ،این کوه یخ رو اولین باره که با این کلمات می بینم ،سر خودم نهیب زدم حالا مثلا چی گفته؟ بهت بگه دوستت دارم چی کار می کنی؟
-از خیابون انقلاب خیلی شنیدم ولی تا حالا ندیده بودم
می رسیم به چهارراه و به رد های سفید کف خیابون خیره می شم به مردمک قرمز رنگی که توی چراغ عابر پیاده چارراه گیر افتاده بود و روز کسل کننده خودش رو طی می کرد یه زمانی جاش رو به سبز می داد و گاهی می رسید به جای اولش اونم بدبخت بود و خودش نمی دونست .
-چرا ساکتی ؟ کیفت رو بده من سنگینه
کیف رو گرفت ،دوربینم خاست .دوربینم بهش دادم .از خیابون رد شدیم .قفل دست هاش رو سفت تر کرد.
-حالا چی سفارش دادی؟
-قهوه تلخ
-حالا چرا تلخ ؟
-همینطوری
#نهال
🍁
به یاد اولین بیت از کتابِ خواجه افتادم
شروع عشق شیرین است، بعدش دردسر دارد
//۲۱》بهمن صباغزاده
🌺🍂ادامه نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
🍂🌺🍂🌺🍂 🌺🍂🌺🍂🌺🍂🌺🍂
🌺🍂🌺 🍂🌺🍂
🍂🌺🍂
🌺
♡یالطیف♡
📒رمان عاشقانه هیجانی #هیوا ❣
🖊به قلم:ریحانه عزت پور؛ #نهال 🌷
🍂 #قسمت_سی_ششم
صدای خنده ؟ این صدا ،صدای خنده ی منه؟ باورم نمی شد این خنده صدای خنده ی منه و من دارم می خندم اون هم بعد از نزدیک دو ماه .
-چه عجب ما صدای خنده ی شما رو شنیدیم
-دیگه کم سعادت بودی
-اِ زبونم داشتی؟
خنده ای می کنم .نه باورم می شد این مرد روبه روم کامیاره و نه این زن خنده رو پناه .زنگ در رو می زنه .
-فردا شوکت خانوم رو می فرستم بره می خوام دست پخت تو رو بخورم.
دستی به بینی ام میکشه و به نوکش می رسه .بعد دستم که اسیر دستش شده بود رو محکم می گیره .شوکت خانوم در رو باز میکنه .وارد خونه میشم و کفش هام رو جفت کنار هم می چینم .شوکت خانوم لبخندی بهم می زنه و اعلام میکنه که غذا آماده اس .
-الان میام
راست می گفت ،اصلا حق داشت که بخواد زنش آشپزی کنه ،مسخره بود اینکه مرد بیاد خونه و کلفتش غذا بزاره ،شاید دلیل اینکه بابام از مامانم دلسرد شده بود همین بود که زیور خانوم همیشه براش غذا می ذاشت وبه جای طعم غذای مامان .نمی دونستم این خنده ها رو به فال نیک بگیرم یا به قول مامان بزرگم بعد هر خنده ای غمه ؟ کنار میز می شینم ،کامیارم جلوم .رو می کنه با شوکت خانوم .
-شوکت خانوم فردا نیا
شوکت خانوم خشکش زد با غم و التماس نگاهی به کامیار کرد ،توی نگاش کلی التماس دیدم .
-از من کار نادرستی سر زده؟
-نه
-غذام بد شده؟
-نه
-بی ادبی کردم؟
-نه
دیگه بغضش می شکنه،با گریه خیره می شه به من ،انگار که از کامیار نا امید شده بود .دلم براش می سوزه .
-پس من چی کار کردم ؟
-هیچی
-پس چرا می خاین برم
کامیار با غرور نگاهی به شوکت خانوم کرد و با چنگال و قاشقش مشغول شد ،دلم برا شوکت خانوم می سوخت .
-شلوغش نکن شوکت خانوم
-آقا شما که می دونین من چقدر به این پول نیاز دارم
-حالا با یه روز چی می خاد بشه؟
-آقا من واقعا به این کار نیاز دارم
-می خام فردا با پناه تنها باشم
دیگه چیزی نگفت و من دست از غذا برداشتم ،میلم کور شده بود .یک دفعه چیزی به سرم زد رو کردم به کامیار و گفتم: میشه پول فردا رو بهش بدی ؟
نگاهی به شوکت خانوم که داشت آماده می شد بره انداخت و گفت:بهش رو بدم پررو میشه فکر می کنه همیشه همینه
-خواهش می کنم کامیار به خاطر من
سکوت کرد ،نفس عمیقی کشید بعد کمی با قیافه کج و کوله نگام کرد و بعد رو کرد به شوکت خانوم و گفت:شوکت خانوم
-بله آقا
-بیا حقوقتو بگیر
جلو می آد ،کامیار دستی لای پول ها می کنه و چند تا در می آره .بعد به سمت شوکت خانوم می گیره .شوکت خانوم پول ها رو می گیره و توی کیفش می زاره .
-بشمار
-نه نمی خاد
-بشمار
با کلافگی دستی تو کیفش می کنه از این همه امر کوچکتر بهش غرورش لکه دار شده بود. پول رو در میاره و شروع به شماردن می کنه .بعد گل از گلش می شکوفه ،شاید چون همیشه پولی که بهش می داد دقیق بود.
-این...
-واسه فرداتم هس
-وای دستتون دردنکنه ...آقا ممنونم
-همیشه اینطوری نیستا
-دستتون دردنکنه خیلی لطف کردین
قاشق و چنگال رو آروم می زارم و نگاهی به شوکت خانوم می کنم.
-دیگه گریه نکن
🍁
خیالِ تیغِ تو با ما حدیث تشنه و آبست
اسیرِ خویش گرفتی بُکُش چنان که تو دانی
حافظ
🌺🍂ادامه دارد.....
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
💠 دعـــــــــــای فـــــــــــرج 💠
🔸بسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم🔸
💚اِلهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ.💚
💠دعــای ســـلامتی امــام زمــــان(عج)💠
💠"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"💠
اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج
دعـای هفتمـ صحیفـهـ سجادیهـ
به توصیهـ #رهبر عزیزمون،جهت رفع بیماری #کرونا ... ان شالله🍃
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
💌💗بسم الله الرحمن الرحیم 💌💗
قرائت دعای عهد جهت تعجیل در فرج امام زمــ❤️ـان
اللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ،
أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ.
اللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ.
أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً.
اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ.
اللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى.
اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ
اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِک حتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ،
وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ،
وَاجْعَلْهُ
اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ،
وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️
❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️
❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️
اللهم عجل الولیک الفرجــ✨
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh