eitaa logo
🍁زخمیان عشق🍁
358 دنبال‌کننده
32هزار عکس
13.6هزار ویدیو
155 فایل
ارتباط با مدیر.. @Batau110 اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂بانویی است که رکورد شنا🏊♀ با از پشت را به مدت 175 دقیقه⏰ به یاد 🌷 🍂در استخر فجر امیدیه به نام خود در کشور ثبت کرده است.  تاکور شود هرآنکه نتواند دید سربلندی وطنم را🌺 نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
... وقتي رسيديم ، فقط بغض بود و خستگ ی مفرط شب سختی گذشت... بچه های زیادی شهید شده بودند... و ما وامانده از همرزمان خسته و ودل شكسته رسيده بوديم شهيد شاكري... بچه ها هر کدام برای خود ، رفيق فابريك هايی داشتند كه اوقات شان با هم می گذشت رفقاي دوقلو و جدا نشدنی... آن شب اما ، خيلي از دو قلو ها تنها شدند... وارد حسينيه ی گردان نوح که شديم هر كس گوشه ای كز كرده بود كسی چیزی نمی گفت... فقط بغض بود .... سکوت.... بغض.. به هركدام ار بچه ها که نگاه می کردی ياد يكی مي افتاد كه ... انگار نیست... خزيدم توی تاريكی کنج حسینیه... زانوهامو تو بغل گرفته و فکر مي كردم ... بچ‌ه ها را می دیدم و جاهای خالی و انها که نبودند قطره اشكي بر گونه ام می خزید همه بغض داشتند اما انگار مانده بودند چه کنند حسين بلند شد... رفت وسط و با صدايي لرزان ، شروع كرد به خواندن : حسین مداح نبود وآن لحظه ، فقط می خواست از شهیدان بخواند و خواند... مي گذرد كاروان روي گل ارغوان ... غافله سالار آن سرو رشيد زمان ...... كم كم گريه ها شروع شده و ناله ها...... حسين اشك مي ريخت و می خواند خورشيدی ....تابيدی .....اي شهيد ..... بر دلها ...... ديگر صدای حسين شنيده نمي شد. فقط نعره های جانكاهی بود كه رفقا سر داده بودند .از فراق از دوستاني كه رفته بودند ... از اينكه به شدت احساس بی توفيقی مي كردند آخر همه ی ما غسل شهادت کرده بودیم اما رفیق از دست داده بودیم آن شب ، خیلی ها در بیابان اطراف شهید شاکری به سجده رفتند و تا نیمه شب گریستند آن شب ، شب فراق غواص های گردان نوح بود...