🍁زخمیان عشق🍁
دیگری از نظرم گر برود باکی نیست تو که معشوقی و محبوبی و منظور مرو... #شهید_داوود_نریمیسا🌷 #سالروز
#خاطرات_شـهدا
🌺🍃به خانواده اش #اهمیت زیادی میداد، خیلی با محبت بود، درخانواده به #مادرش ازهمه بیشتر نزدیک بود.😇 همیشه پایه ی مسافرت بود.کوچک که بود هنگام #رمضان زودتر از اولین روزهمراه مادرش روزه میگرفت.👌
🌺🍃 جوان هارو به راه راست #هدایت میکرد.عاشق اهل بیت بود ،😍 نمازش تاجایی که میدانم همش سروقت بودتاجایی که میدانم #قضا نشده بود.برای ماه رمضان تاسحر بیدارمیماند💯 تانماز نمیخواند #خواب به چشمامش نمی آمد😴 موذن بود مداح بود
🌺🍃 اواخر #فرمانده بود به هم گروهانیاش گفت از گروهان ما فقط من #شهید میشم😉 و منم فدایی همه شما هستم. توی #عملیات هم مثل اربابش اول از دست جانباز شد 😔بعد مثل آقاش از سر مورد هدف قرار گرفت و #شهید شد🕊
#شهید_داوود_نریمیسا🌷
📎سالروز ولادت
نشر معارف شهدا در ایتا
@zakhmiyan_eshgh
🍃🌺🍃🌺🍃
🔹بابک #عاشق امام رضا(ع) بود و هر سال آبانماه خانوادگی به پابوس حضرت علیبن موسیالرضا(ع) می رفتند، ولی سال آخر بابک سوریه بود و نتوانست به #مشهد برود؛ درست در شب شهادت امام رضا(ع) آسمانی شد...
🔸بابک نمازش هیچگاه #قضا نمیشد؛
همیشه صبحِ زود از خواب بلند میشد؛ یکروز هم که تا ساعت 10 صبح خواب مانده بود سراسیمه از خواب بلند شد و گفت من نباید عمرم را هدر دهم و این همه را صرف خواب کنم!
🔹بابک همیشه در حال درس خواندن بود و حتی #فوقلیسانس قبول شد و ثبت نام هم کرد اما گفت: رفتن به سوریه و دفاع از حریم آل الله واجبتر از رفتن به دانشگاه است؛ وقتی از آنجا آمدم ادامه تحصیل خواهم داد.
📎به نقل از خانم رقیه نوری، عمه بزرگوار شهید
#شهید_بابک_نوری_هریس🌷
#شهید_مدافع_حرم
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
#لاله_های_آسمونے
💠خاطره یک جوان 23 ساله در دفترچه خاطرات دوران جنگ
🌷برای گشت شبانه ما را برده بودند خسته و کوفته آمدم
فکرکردم یک چرتی میزنم، بعد بیدار میشوم و #نمازم را میخوانم بر اثر خستگی زیاد خوابم برد دیدم ساعت از نیمهشب گذشته
🌷 و #نمازم قضا شده است
سرم را به دیوار کوبیدم و گریه کردم که چرا نمازم #قضا شد خود را ملامت کردم و حالت اندوه تا یک هفته دست از سرم برنداشت
#شهید_حسن_باقری 🌷
❤نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh