پرواز پرستویی دیگر . . .
پاسدار مدافـع حـرم #حاجحسین_معماری
از نیروهای قرارگاه فجر اهواز و فرزند «شهید علی معماری» که چندی پیش در حمله پهبادی
در دفاع از حرم اهلبیت (؏) در عـراق مجروح شده بود ؛ شامگاه شنبه براثر جراحات شدید در بیمارستان شهید چمران تهران به فیض شهادت نائل آمد.
#هنیئا_لڪ_یا_شهید
❤نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
#کلام_شهیده
#شهیده_مریم_فرهانیان :
« به ولايت فقيه ارج بنهيم و بدانيم كه الان امام خميني بر ما ولايت دارد»
🔹نام: مریم فرهانیان
🔹تاریخ تولد : ۲۴ دی ماه سال ۱۳۴۲
🔹محل تولد : آبادان
تاریخ شهادت : ۱۳ مرداد ماه ۱۳۶۳
محل دفن : گلزار شهدای آبادان
این شهیده بزرگوار در غروب سیزدهم مرداد ماه سال ۱۳۶۳ در حالی که همراه با دو تن از خواهران همکار خود در حالی که راهی گلستان شهداي آبادان شده بودند مورد اصابت ترکش خمپاره دشمن بعثی قرار گرفتند و دو خواهر همراه او زخمی شدند و مريم فرهانيان نماد رشادت و مجاهدت زن ايراني به فیض #شهادت نایل شد .
#بانوان_شهید
#سالروز_شهادت
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
#کلام_شهیده #شهیده_مریم_فرهانیان : « به ولايت فقيه ارج بنهيم و بدانيم كه الان امام خميني بر ما ولاي
#فرازهایی_از_وصیتنامه
#شهیده_مریم_فراهانیان
بسم الله الرّحمن الرّحيم و به نستعين انّه خير ناصر و معين
وصيتم را با نام خدا، اين بزرگترين بزرگترها، آن يگانه مطلق، اين فريادرس مستضعفان، اين در هم كوبنده كاخ ستمگران و يزيديان، اين منجي حق و عدالت، اين فرستاده ي قرآن، اين شنونده غم ها، اين مشكل گشاي دردها و ... شروع مي كنم.
اول از هر چيز از انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام خميني به اندازه فهم خودم و وظايفم كه بر دوش دارم بگويم، انقلابي كه با دادن خون هزاران شهيد و هزاران معلول به اولين مرحله پيروزي خود رسيد. انقلابي كه در آن مردم، اسلام را، اين كامل ترين دين را مبناي كار خود قرار دادند و از آن الهام گرفتند و وحدتي را كه به دست آورده بودند، با توجه به دين اسلام و رهبري قاطع امام آن را حفظ كردند.
قدر اين رهبر را بدانيد و همواره پشت سر او باشيد. از امام پيروي كنيد. به پيام ها و فرمان ها و دستوارت اسلامي امام توجه كنيد و سعي كنيد از هر كلمه امام درس بگيريد.
امام را تنها نگذاريد. اين هواي نفسي را كه امام از آن صحبت و سعي مي كند آن را از وجود ما بزدايد، شما هم سعي كنيد كه در اين راه موفق شويد. سعي كنيد خود را بشناسيد كه اگر خود را بشناسيد خدا را شناخته ايد. در هيچ كاري خدا را از ياد نبريد. و همواره به ياد خدا باشيد و با هم به مهرباني رفتار كنيد..
#نشر_بمناسبت_سالروز_شهادت
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
°•|🍃🌸
°•{ســــردار رشید اسلام
#شهید_حبیبالله_رحیمیخواه🌹}•°
🔴 رزمنده با اخلاصی که در حالـــــت #سجـــــده و رو به قبله #شهیـــد شد
🔹ساعت ۳:۳۰ بامداد از خواب بلند شدم و برای سرکشی نگهبانها رفتم، دیدم شهید رحیمیخواه در اتاق نیستند.
🔹بیرون رفتم. یک نفر کنار پادگان در تاریکی دیده میشد. نزدیک که رفتم دیدم خودش است که با یک بیست لیتری "که پایین آن را تعدادی سوراخ ایجاد کرده بود" در حال دوش گرفتن است.
🔹برگشتم و پس از چند دقیقه که آمدند، سوال کردم کجا بودی؟ گفت رفتم غسل #شهادت کنم. گفتم: مثل اینکه خبری در مورد شهادت شما رسیده است.
🔹بعد از آن مشغول نماز شب شد. صبح در حالی که به طرف خط حسینیه در حرکت بودیم، گلوله خمپاره کنار ماشین ما فرود آمد و تمام اطراف ما گرد و غبار شد. به هر طوری بود ماشین را کنترل و متوقف کردم.
🔹پایین رفتم دیدم همه بچهها مجروح روی زمین افتادهاند و شهید رحیمیخواه به صورت سجده و رو به قبله قرار گرفته بود و به شهادت رسیده بود.
🔻قائممقام فرمانده گردان جندالله لشکر ۵ نصر
°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ
#ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•°
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
#لالههای_آسمونی
#عملیات <<بازی دراز>> بود. صبح 🌤عملیات، حاج علی برای بیدار كردن بچهها، به سمت یكی از #چادرها رفت، غافل از اینكه شب قبل عراقیها پاتك 💥زده، چند تا از چادرها را گرفته بودند. هنگامیكه #حاجی وارد چادر شد، سربازان عراقی او را به رگبار بستند😱، خیلی سریع پشت یكی از صخرهها #سنگر گرفت، اما لغزش پا 👣روی ریگها باعث #سقوط او شد و در اثر اصابت سر به تخته سنگی، برای مدتی بیهوش شد.😴 پس از به هوش آمدن، یكی از عراقیها #نارنجكی را به سمت او پرتاب كرد☄. حاجی كه قصد داشت نارنجك را به سمت #دشمن بازگرداند، آن را در دست گرفت اما نارنجك منفجر شد⚡️ و دست حاج علی را از #مچ قطع كرد. در همین حین ما با شنیدن صدای تیر انفجار💣 متوجه جریان شدیم و به سمت چادرها رفتیم و پس از به #عقب راندن عراقیها حاج علیرضا موحد دانش را یافتیم.💯فكر میكنم همه بچهها با دیدن آن صحنه به یاد #كربلا و علقمه و عملدار لشگر امام حسین (ع) افتادند.😭 حاج علی بعد از #جانبازی باز هم راهی جبههها شد، آخر هیچ چیز نمیتوانست‼️ حضور او را در صحنه جهاد #كمرنگ كند...
📎فرماندهٔ تیپ ۱۰ سیدالشهدا(؏)
#سردارشهید_علیرضا_موحددانش🌷
#سالروز_شهادت
ولادت : ۱۳۳۷ تهران
شهادت : ۱۳۶۲/۵/۱۳ عملیات والفجر ۲ ، حاج عمران
@zakhmiyan_eshgh
گوئیا بزم عروسی بود برپا آن زمان.!
دست و پایِ نوجوانان در حنا
یادش بخیر . . .
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
پست اینستاگرام همسر شهید بلباسی
کاش یادم می موند
داشتیم برا چی
میخندیدیم ❤️
(یه خانم که هنوز چشم به راه همسرش هست
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
#در_رحمت...
🌷عروسم که حامله بود به دلم افتاده بود اگر بچه پسر باشد، معنیش این است که خدا می خواهد یکی از پسرهایم را عوضش بگیرد. خدا خدا می کردم دختر باشد. وقتی بچه دختر شد، یک نفس راحت کشیدم.
🌷....مهدی که شنید بچه دختر است، گفت: «خدارو شکر. در رحمت به روم باز شد. رحمت هم که برای من یعنی شهادت.»
🌹خاطره اى به ياد فرمانده شهيد مهدى زين الدين
راوى: پدر بزرگوار شهيد زين الدين
❌ به آنچه مى خواستى رسيدى مهدى جان، شهادت نوش جانت....
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
هادی آنلاین/پدر شهیدی که مسولان داراب را خجالت زده کرد/شهیدبهمن خوبیاری از روستای آب انجیرتوابع بکر کوهستان بخش رستاق داراب که در عملیات فکه مفقود شده بود وبعد از ۱۴ سال فقط پلاک وتکه استخوانی برای پدرش آوردند //درسفر اخیر فرماندار وجمعی از مسولان داراب، دهم مردادماه۹۸ به منطقه کوهستان داراب درروستای آب انجیر یکی از اهالی ؛ مسولان را به منزل پدر شهید خوبیاری دعوت کرد پیر مردی که حدود ۹۰نود سال سن داشت ودرمنزل محقر خود نشسته بود و زیرلب ذکر می گفت ودر خواستی نداشت؛ یک نفراز اهالی گفت یکی از اتاق های پیرمرد در بارندگی سال ۹۵ دچار آسیب شد وسقف ودیوار آن شکسته است ومسولان را به اتاق فراخواند ولی چون سقف ودیواره اتاق شکسته شده بود وامکان ریزش داشت هیچ مسولی جرات نکرد وارد اتاق شود (تصاویردر ادامه خبر)ومسولان از خجالت سربه زیر انداخته بودند منزل پیرمرد راترک ودر مسجد روستا جلسه ای با حضور اهالی ومسولان تشکیل شد وپیرمرد کنار فرماندار وامام جمعه نشست ودستانش می لرزید وذکر برلب داشت سکوت خجالت باری در این جمع حاکم شده بودوصدا درسینه ها حبس شده بود وفرماندار سکوت را شکست وپرسید پدر عزیز چرا قبلا درخواست نکردید تابرای شما خانه بسازند وپدر شهید فقط ذکر می گفت ودستانش می لرزید ودیگر هیچ،؛یکی از اهالی گفت منزل این پدر شهید در بارندگی سال ۹۵ دچار اسیب شد وچند نفرقبلا آمدند گفتند از طرف هلال احمر هستیم فیلم وعکس گرفتند ودیگر خبری نشد و پدر شهید سکوت را شکست وفقط از فرزند شهیدش گفت وباز هم اعلام نیاز نکرد وگفت فرزندم در عملیات فکه مفقود شد وبعد از ۱۴ سال پلاکش برایم آوردند وفرزندم تا زنده بود به واجباتش عمل می کرد ودربین اهالی چهره ای خوشنام وخوش اخلاق ومومن بودوسالهاست که از هجر فرزندم چشمانم از دست داده ام ودستانم می لرزد ولی هنوز با خاطراتش زندگی می کنم؛بعد از سخنان پیرمرد یکی از اهالی شربت آوردند وبه حضار ومسولان دادند ویک لیوان شربت هم به پدر شهید دادند وپدر پیر لیوان را گرفت اما چنان دستانش لرزید که شربت ها ریخت وفرماندار لیوان را از او گرفت وبه زمین گذاشت اشک چشم حضار جاری شد وسپس دادستان داراب بلند شد وروبروی پدر شهید زانو زد وبا چشمانی اشک آلود لیوان شربت را به دهان پدر شهید گذاشت فضای جلسه معنوی وحزن آلود شده بودهادی آنلاین خبرنگار حاضر در جلسه که همیشه خودرا شکار گر لحظه می دانست دستش لرزید ودوربین از دستش افتاد ونتوانست این لحظه را شکار کندوعزیز دیگری عکس گرفت وسرانجام فرماندار در جلسه قول داد در اولین فرصت از اعتبارات دولتی برای این پدر شهید یک اتاق سه در چهار بسازند ؛اما دیگه خیلی دیر شده بود پیر مردی که بعد از حدود ۳۵ سال فراق فرزندش با چشمانی اشک بار در یک روستای محروم منطقه کوهستان مظلومانه وغریبانه با عزت نفس زندگی کرده بودوحدود سه سال است خانه محقرش خراب شده بود وهیچ مسولی برایش درست نکرده بود وپیرمرد نود۹۰ ساله تحمل کرده بود آری پیرمرد نابینا با دستانی لرزان اما با ایمانی قوی با مسولان خداحافظی کرد ورفت ونگاه خجالت زده مسولان را نیز با خود برد؟؟؟!!/ای قلم بشکن دگر مستی مکن /با غم این غصه هم دستی مکن/قلب من از ظلم شب دلواپس است /استخوانم در گلو مانده بس است/
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh