eitaa logo
ضامن اشک بر امام حسین ع مادرش فاطمه س است.
7.5هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
2.7هزار ویدیو
1.1هزار فایل
السلام علیک یاابا عبدالله کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر ایتا @zameneashk1 تلگرام @zameneashk باب الحسین ع https://t.me/Babolhusein آی دی پاسخ به سوالات مقتل و دریافت کتاب شیعتی و مذبوح فرات @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5945030543564348354.mp3
زمان: حجم: 9.06M
اهل بیت ع در مسیر کربلا 🌺قال الراوي: و لما رجع نساء الحسين عليه‏السلام و عياله من الشام و بلغوا العراق هنگامیکه زنان و عیال امام حسین ع از شام برگشتند و به عراق رسیدند 🌷 قالوا للدليل: مر بنا علي طريق کربلاء. به راهنما گفتند ما را به کربلا ببر( شرح فوق العاده عرفانی در صوت) 🌷 فوصلوا الي موضع المصرع پس به کربلا رسیدند 🌷 فوجدوا جابر ابن‏ .. و جماعة من بني هاشم و رجالا من آل رسول الله ص و سلم قد وردوا لزيارة قبر الحسين ع پس جماعتی از بنی هاشم و از خاندان رسول ص را که برای زیارت آمده بودند دیدند 🌷فوافوا في وقت واحد و تلاقوا بالکبا و الحزن و اللطم ، در زمان واحد رسیدند و شروع به ندبه و گریه کردند 🌷و أقاموا المآتم المقرحة للأکباد ، و اجتمع اليهم نساء ذلک السواد، فأقاموا علي ذلک أياما . اقامه عزا نمودند که جگرها کباب شد. زنان روستا هم به انان پیوستند و چند روز عزا داری کردند 🌷قال الراوي: ثم انفصلوا من کربلاء طالبيين المدينة. سپس با کربلاع وداع و به سمت مدینه رفتند ابن‏ طاووس، اللهوف، / 197،196
4_5976336341141555859.mp3
زمان: حجم: 9.78M
🌿🌹 شرح کامل روضه امام سجاد ع و استقبال جابر آیدی استاد برای طرح سوالات مقتل @m_h_tabemanesh ┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄ "باب الحسین(ع) در تلگرام" https://t.me/Babolhusein "ضامن اشک در ایتا" https://eitaa.com/zameneashk1
تجمع زوار و اهالی غاضریه در روز اربعین 📝اهالی روستای غاضریه به سفارش پدرم از زوار پذیرایی و با دیگران عزاداری می‌کردند. روز اولی که ما در کوفه بودیم، وقتی که برادرم با طی الارض به اینجا (کربلاء) آمده بود، اهالی غاضریه برادرم را در دفن شهداء کمک کردند. به غیر از زنان و مردان غاضریه، عده ای از بنی هاشم هم آمده بودند. برخلاف روز عاشوراء جمعیت زیادی از دوستان ما اینجا گرد هم آمده بودند. صدای عمه هایم که فریاد «وامحمّدا؛ واعلیا...» سر داده و می‌گریستند، فضای کربلاء را پُر ساخته بود. من (حضرت سکینه س) پدرم را در آغوش گرفتم و تا حالت غش بر او گریستم. با این تفاوت که روز یازدهم بدن مقدسش را در آغوش گرفته بودم که سر نداشت اما الان قبر مطهرش در آغوشم بود. آن روز مرثیه و روضه‌های مختلفی از طرف کسانی که عزیزانشان را از دست داده بودند کنار قبور مطهر شهداء خوانده شد. 📚کتاب مذبوح فرات صفحه ۸۲۳ آیدی استاد برای طرح سوالات مقتل @m_h_tabemanesh ┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄ "باب الحسین(ع)" https://t.me/Babolhusein "ضامن اشک در واتساپ" https://chat.whatsapp.com/KzAL9rEs5uu0kiDdyQFgRp "ضامن اشک در ایتا" https://eitaa.com/zameneashk1
سپردن سر امام حسین ع و اصحاب به اهل بیت ع 📝 آنگاه یزید اسباب سفر امام زین العابدین× و سایر اهل بیت^ را تهیه کرد و سر مطهر امام حسین× و سرهای شهداء را به ایشان سپرد و نعمان بن بشیر انصاری را با سی سوار به همراهی آن طایفه‏ی واجب التعظیم مأمور گردانید تا آنها را به مدینه رساند و به نعمان گفت: هر حاجتی داشتند برآورده سازد. امام چهارم× با خواهران و عمه‌های بزرگوار و سایر اقربا متوجه مدینه‏ی طیبه شدند. الحاق سر مطهر به بدن در روز اربعین وقتی خواستیم برگردیم، برادرم سجاد×، سر مطهر پدرم را از یزید گرفت و در روز اربعین، سر مطهر پدر و یارانش را به بدنها ملحق نمود. هیچ یک از ما کیفیت آوردن و الحاق رأس مطهر را نمی‌دانیم و برادرم هم چیزی به ما نگفت؛ ولی مطمئن بودیم در روز اربعین قبری را زیارت می‌کنیم که سر مطهر، توسط برادرم به بدن ملحق شده است. عاقبت سر مطهر پدرم بعد از مصائب و آوارگی در کوچه و بازار به کربلاء آمده بود. «و فی العشرین [من صفر] رد رأس الحسین الی جثته حتی دفن مع جثته، و فیه زیارة الأربعین.» و در روز بیستم صفر امام سجاد×، سر مطهر را به بدن مبارک متصل و دفن نمود و در این روز زیارت اربعین وارد است. ابومخنف و بعضی دیگر گویند: آن وقت سر حضرت سیدالشهداء× را با مشک و کافور خوشبو ساخته و به امام زین العابدین× تسلیم کردند و ایشان آن سر مطهر را به کربلاء رسانیدند و ملحق به جسم مطهر فرمود. متوقف شدن بعضی از علائم با الحاق سر مطهر به بدن در روز اربعین از روز عاشوراء علائمی در طبیعت بواسطه‌ی شهادت پدرم آشکار شد که تا روز اربعین ادامه داشت. مانند اینکه هر سنگی را که در بیت المقدس برمی داشتی از زیرش خون تازه جاری بود و خورشید دیوارها را سرخ کرده بود و پتوها به رنگ سرخ درآمده بود. تا اینکه در روز اربعین سر مطهر به بدن ملحق شد و علائم محو گردید. اما خورشید هنوز بعد از روز عاشوراء در غروب با رنگ سرخش بر حسین× می‌گرید. سرخی شفق یادگار غروب عاشوراست. 📚کتاب مذبوح فرات صفحه ۸۲۵ تا ۸۲۷ آیدی استاد برای طرح سوالات مقتل @m_h_tabemanesh ┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄ "باب الحسین(ع)" https://t.me/Babolhusein "ضامن اشک در واتساپ" https://chat.whatsapp.com/KzAL9rEs5uu0kiDdyQFgRp "ضامن اشک در ایتا" https://eitaa.com/zameneashk1
اقامت رباب س در کنار قبر امام حسین ع 📝 با کمال تعجب دیدیم رباب نمی‌آید و همچنان در کنار قبر مانده است. او تصمیم گرفته بود آنجا بماند. حرم مدافع می‌خواست. بهتر از «رباب» کسِ دیگری نبود تا از حرم حسین× دفاع کند تا پرچم در اهتزاز باشد. رباب با اذن برادرم، امام سجاد× کنار قبر اقامت کرد و مجاور حرم شد. او می‌خواست خادم قبر و حرم باشد و از کسانی که به زیارت پدرم می‌آیند، پذیرایی کند و قبر را از حمله‌ی اشرار حفظ نماید. در واقع او می‌خواست حافظ تربت پدرم باشد. او در کنار قبر پدرم ماند و مرثیه خوان حرم شد. او گفت: کارها که سر و سامان گرفت، به مدینه می‌آیم. با رباب وداع کردیم. برادرم سجاد× سفارش‌ها را به او کرد. بعد از یک سال وقتی رباب به مدینه بازگشت کسی او را نشناخت. زیرا در کنار قبر، پوستش سیاه شده بود. او به یاد جان دادن حسین× در زیر آفتاب، زیر سایه نرفته بود. رباب برای زوار، داستانِ حسین× و یارانش و علی اصغر× را می‌خوانده است. به مدینه هم که آمد دائم البکاء و محزون حسین× بود و بعد از یک سال ماندن در مدینه از فراق حسین× دق کرد و جان داد. او به همان باغی رفت که رقیه و علی اصغر رفته بودند تا با هم بازی کنند. رباب÷ نیز به همان باغ رفت تا علی اصغر× را شیر دهد. 📚کتاب مذبوح فرات صفحه ۸۲۷ آیدی استاد برای طرح سوالات مقتل @m_h_tabemanesh ┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄ "باب الحسین(ع)" https://t.me/Babolhusein "ضامن اشک در واتساپ" https://chat.whatsapp.com/KzAL9rEs5uu0kiDdyQFgRp "ضامن اشک در ایتا" https://eitaa.com/zameneashk1
وداع با کربلاء 📝 سه روز در کربلاء در کنار قبر ماندیم و مرثیه خواندیم. در طول سه روز عزاداری، شدت عزاداری به گونه ای بود که برادرم سجاد× نگران زنان شد و دستور حرکت به مدینه را صادر نمود. اگر بیشتر می‌ماندیم، عمه هایم و ایتامِ اصحاب، مانند رقیه دق می‌کردند. برادرم دستور داد از کربلاء برویم. با اشک و بکاء و فریاد «الوداع، الوداع» از کربلاء جدا شدیم. اما در مسیر راه همچنان چشمها گریان بود و همه بر حسین× می‌گریستند. مانند روز یازدهم، تکلیف بود که برویم و خبر را به مدینه مرکز نور در کنار قبر پیامبر| برسانیم. با قبور مطهر وداع می‌کردیم؛ اشک‌ها زیاد شد و خیمه‌ها جمع شد. وقتی می‌رفتیم عده ای از اهالی غاضریه بر سر قبور مطهر ماندند. از کربلاء بیرون آمدیم و با قبور مطهره وداع کردیم. قلبمان را در کربلاء، نزد حسین× جا گذاشتیم و جسممان راهی مدینه شد. ما از کربلاء با سربلندی بیرون آمدیم و مطابق قولی که عمه ام در شب عاشوراء داده بود، آنطوری عمل کردیم که پدرم حسین× می‌خواست. 📚کتاب مذبوح فرات صفحه ۸۲۸ و ۸۲۹ آیدی استاد برای طرح سوالات مقتل @m_h_tabemanesh ┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄ "باب الحسین(ع)" https://t.me/Babolhusein "ضامن اشک در واتساپ" https://chat.whatsapp.com/KzAL9rEs5uu0kiDdyQFgRp "ضامن اشک در ایتا" https://eitaa.com/zameneashk1
4_5976336341141555728.mp3
زمان: حجم: 26.71M
19 🌴🕊 روضه های راس الحسین ع آیدی استاد برای طرح سوالات مقتل @m_h_tabemanesh ┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄ "باب الحسین(ع) در تلگرام" https://t.me/Babolhusein "ضامن اشک در ایتا" https://eitaa.com/zameneashk1