eitaa logo
بشری
227 دنبال‌کننده
24.4هزار عکس
9.9هزار ویدیو
125 فایل
بشری
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 شهید ٣٣ ساله 🌹آقامحمودرضا، خیلی به ارادت داشت. ازین اِرادَتای خشک و خالی که فقط بشینی بگی «آقاجان کِی میای دورت بگردم» نه! 🍀 دنبال آمادگی بود. دنبال آماده سازی و آگاهی بود. همیشه دنبال مطالعه درباره حضرت و شرایط ظهور و آمادگی برای ظهور بود. انتظارِ محمود، یه انتظار واقعی بود. واقعا" دغدغه امام زمانش رو داشت. واقعا" داشت سعی میکرد آماده باشه. واقعا فرمایشات حضرت آقا و اطاعت از دستوراتشون رو در راستای ظهور و تمرینی برای ظهور میدید... ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍃از کوثرم گذشتم      🌹یک دختر دو ساله به نام کوثر داشت؛ دخترش را خیلی دوست داشت طوری که هر بار به پدر یا دوستانش زنگ می زد، کلی از کوثر تعریف می کرد. 🌷یک بار که از منطقه برگشته بود گفت: «بعضی وقت ها که در تیررس تکفیری ها گیر می افتیم، مجبوریم مسافتی از یک دیوار تا دیوار دیگر را بدویم. در آن مسافت چند متری کوثر می آید جلوی چشمم». 🌹فهمیده بود که با این وابستگی ها کسی شهید نمی شود. دفعه آخری که میخواست به عملیات برود به دوستش گفته بود: «این بار دیگر از کوثرم گذشتم…» 🌹 ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🕊چند ماه قبل از شهادت محمودرضا یک شب خواب شهیدهمت رادیدم. دیدم دقیقا در موقعیتی که در پایان بندی اپیزودهای مستند سردار خیبر نشان می دهد، با بسیجی هایی که کنار ماشین تویوتا منتظر حاج همت هستند تا با او دست بدهند،ایستاده ام. حاج همت با قدم های تند آمد و رسید کنار تويوتا. من دستم را جلو بردم. دستش را گرفتم و بغلش کردم. هنوز دست حاج همت توی دستم بود که به او گفتم: «دست ما را هم بگیرید» منظورم شفاعت برای باز شدن باب شهادت بود. حاج همت گفت: «دست من نیست» و دستم را رها کرد.😞 از همان شب تا مدتی ذهنم درگیر این موضوع شده بود که چطور ممکن است دست شهدا در برآوردن چنین حاجتی باز نباشد. فکر میکردم اگر چنین چیزی دست شهدا نیست، پس دست چه کسی است؟!😢 تا اینکه یک شب که در منزل محمودرضا مهمان بودم، خوابم را برای او تعریف کردم. خیلی مطمئن گفت: «راست گفته ، دست او نیست!» بیشتر تعجب کردم. بعد گفت: «من در سوریه خودم به این نتیجه رسیده ام و با یقین میگویم هرکس شهید شده، خواسته که شهید بشود. شهادت شهید فقط دست خودش است.☝️ ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🕊🌺 🍁محمد رضا خیلی دلسوز و مهربان بود، یکی از لحظات خوبی که با محمود تو دوران، آموزشی داشتیم زمانهایی بود که میرفتیم برای تجدید وضو. هر کی کارش زودتر تموم میشد میومد رو سکوی بیرون دستشویی منتظر میشد تا رفقا هم برسن. اون چند دقیقه نشستن روی اون سکو با محمودرضا و بچه ها لذتی داشت که سالهاست دنبال اون دارم میگردم. حتی نشستن چند دقیقه ای روی سکوی دستشویی هم برات لذت بخش ترین حس دنیاست... ۲۰دیماه۹۲ ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
" باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان به دنیا آمده‌ایم و شیعه هم به دنیا آمده‌ایم که مؤثر در تحقق ظهـور مولا باشیم و این همراه با تحمل مشکلات ، مصائب ، سختی‌ها ، غربت‌ها و دوری‌هاست و جز با فدا شدن محقق نمی‌شود ..." ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby