eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
47.9هزار عکس
34.8هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 سنت ابتلاء و آزمايش ▪️و لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ. الَّذينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصيبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ. أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُون ▪️قطعاً همة شما را با چيزي از ترس، گرسنگي، و كاهش در مال‌ها و جان‌ها و ميوه‏ها آزمايش مي‏كنيم و بشارت ده به استقامت‏كنندگان! آن‌ها كه هرگاه مصيبتي به ايشان مي‏رسد، مي‏گويند: «ما از آنِ خداييم و به سوي او باز مي‏گرديم!» اين‌ها، همان‌ها هستند كه الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده و آن‌ها هستند هدايت‏ يافتگان [بقره ۱۵۵ تا ۱۵۷] ◽️امام صادق(ع) مي‌فرمايد: آن قول خداوند است که فرمود: «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ» يعنی پيش از قيام حضرت قائم شما مؤمنين را خواهم آزمود «بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ؛ آنان را به چيزي از ترس از سوي پادشاهان از فرزندان فلان در آخر حکومتشان و گرسنگي با بالارفتن قيمت‌ها(تورم) «وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ» و کساد شدن تجارت و کمي سود و از دست دادن جان‌ها يعني مرگي سريع و فراگير و نقصي در ميوه‌ها يعني کاهش برداشت محصول آزمايش مي‌کند، «وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ» در اين هنگام صبرکنندگان را به تعجيل قيام حضرت قائم بشارت دهيد. کمال‌الدين ج۲ ص۶۴۹ ▪️شماره ۵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عجل 🔹 ماجرای سؤال استاد رحیم پور از رهبری در مورد اینکه آینده انقلاب اسلامی چه می شود❗️ ارسالی_مخاطبین @zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📗 در صفحه‌ی تقدیمیه ‌ی کتاب نوشته شده است: تقدیم به همه‌ی بسیجیان فنی و تعمیرکار! از همین جا معلوم می‌شود با یک کتاب متفاوت روبه‌رو هستیم. کتاب «عباس دست‌طلا» یکی از بی‌تعارف‌ترین کتاب‌های دفاع مقدس است. خاطرات حاج عباس‌علی باقری مشهور به «حاج عباس فابریک دست‌طلا» تعمیرکار خوش‌نام جبهه‌های جنوب ایران. حاج عباسعلی باقری تعمیرکاری است که همسر، سه فرزند، تعمیرگاه بزرگش و کلاً خانه و زندگی اش در تهران را رها کرده و به معرکه پرخطر در عین حال پر از جاذبه جبهه‌ها پا می‌گذارد. در آن‌جا به همراه گروه‌های داوطلبی که به همراه خود می‌آورد نزدیک به 14 ساعت در روز کار می کنند و خودروها را به سرعت تعمیر و تحویل می دهند.کار خوب عباسعلی در تعمیر ماشین‌های جبهه باعث می‌شود که او را همچون زمانی که در تهران بود «عباس دست‌طلا» صدا کنند. عباس دست طلا کتاب جنگی و حماسی نیست؛ یعنی فقط جنگی نیست. بلکه یک کتاب اقتصادی است؛ یک کتاب کار است. اگر می‌خواهید یک داستان در مورد اقتصاد مردمی و مقاومتی بخوانید این کتاب یک پیشنهاد ویژه است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 و نشاط رزمنده ها در جبهه دوران 🌴 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی .... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها
اقسام ملائکه روحانی و جسمانی علی الجمله، چنان که از فقره دعا استفاده می‌شود، ملائکه بر مبعوث و قبایل متفاوته اند، از صوری و معنوی، جسمانی و روحانی، و هر یک از اقسام داخلی اند و خارجی. اما روحانی خارجی: چون عقول مجرّده و نفوس کلّیه. و روحانی داخلی: چون عقول نظریه و عقول عملیه، بل هر ملکه از ملکات انسان به منزله ملک داخلی است ؛ زیرا که هر صفتی که به حدّ ملکه راسخه رسید یصدر عنها آثارها بالسهولة ان کانت نوریة یسدّده إلی الصواب، و إن کانت ظلمانیةً یقوده إلی النار، لذا ورد فی الخبر: « أنّ لابن آدم لمّتان لمّة من الملک ایعاد بالخیر و تصدیق بالحق [... [و لمّة من الشیطان [۱] إیعاد بالشر و تکذیب بالحقّ » [۲] . و اللمّة: هی الهمة، و القصد تقع فی القلب فما کان من خطرات الخیر فهو من الملک، و ما کان من خطرات الشرّ فهو من الشیطان [۳] . و اما جسمانی خارجی از ملائکه: چون ملائکه ذو اجنحه که بر انبیاء نازل می‌شدند، و جسمانی داخلی: چون قُوی و مدارک بدنیه، به لحاظ جهات نورانیه و وجه اللّهی آنها متدلّیات إلی اللّه لا من حیث جهاتهم الظلمانیة، متعلّقات بالطبیعة. ---------- [۱]: ۳ - مصدر: العدو / در برخی از منابع چون الکافی، ج ۲، ص ۳۳۰ « الشیطان » درج شده ولی عبارت حدیث دگرگون است. [۲]: ۴ - بحارالأنوار، ج ۶۷، ص ۳۹. [۳]: ۱ - مجمع البحرین، ج ۴، ص ۱۴۳. .......: 📚✍ بر صحیفه سجادیه میرزا ابراهیم سبزواری وثوق الحکماء https://eitaa.com/zandahlm1357
غزالی غزالی، شاگرد امام الحرمین است، که سالها در نیشابور از او بهره برد. وی پس از مرگ استاد از نیشابور خارج شد و به بغداد آمد. او استاد فرزانه ای بود و تدریس در نظامیه بغداد را عهده دار بود. در کلاس درس او سیصد تن از مدرسان و نیز بیش از یکصد تن از امیرزادگان حضور می‌یافتند. پس از چندی مدرسه را رهاکرد و زهد پیشه نمود و عزت اختیار کرد. و به عبادت پرداخت، غزالی سالها در دمشق ساکن گردید و سپس به قدس و مصر و اسکندریه رفت و باز به وطن اصلی خود یعنی طوس آمد. وی کتابهای بسیاری نوشته است. غزالی منسوب به غزاله است که قریه ای در طوس می‌باشد. یکی از صالحان می‌گوید: غزالی را در بیابان دیدم که خرقه ای پوشیده و در دستش کوزه و عصایی دارد. گفتم: تدریس علم در بغداد بهتر از این نبود؟ به من نگاهی خیره کننده انداخت و گفت: وقتی ماه سعادت از فلک اراده و خورشید اصول از مغرب وصول بال زد، همان وقت عشق لیلی و سلمی را از سر خود بیرون کردم و به منزل اول خود برگشتم. آنجا منادی ندا داد که آرام پایین بیا که اینجا منزلگاه محبوب است. ترکت هوی لیلی و سعدی بمعزل وعدت الی مصحوب اول منزل و نادت به الاشواق مهلاً فهذه منازل من تهوی رویدک فانزل پس از گوشه گیری طولانی، خواجه نظام الملک نامه ای به وی نوشت و او را به تدریس دوباره در نظامیه دعوت کرد، شرح این نامه قبلاً گذشت. .......: شیخ بهاء https://eitaa.com/zandahlm1357
صفحه من نهج البلاغه میخوانم https://eitaa.com/zandahlm1357
🌴 🌹 و قال عليه السلام لَمّا بَلَغَهُ‌ إغارَةُ‌ أصْحابِ‌ مُعاوِيَةَ‌ عَلَى الْأنْبارِ، فَخَرَجَ‌ بِنَفْسِهِ‌ ماشِياً حَتّى‌ أَتَى‌النُّخَيْلَةَ‌ فَأدْرَكَهُ‌ النّاسُ‌، وَ قالُوا: يا أَميرَ الْمُؤمِنينَ‌ نَحْنُ‌ نَكْفيكَهُمْ‌، فَقَالَ‌ مَا تَكْفُونَني أَنْفُسَكُمْ‌، فَكَيْفَ‌ تَكْفُونَني غَيْرَكُمْ‌؟ إِنْ‌ كَانَتِ‌ الرَّعَايَا قَبْلي لَتَشْكُو حَيْفَ‌ رُعَاتِهَا، وَ إِنَّني الْيَوْمَ‌ لَأَشْكُو حَيْفَ‌ رَعِيَّتي كَأَنَّني الْمَقُودُ وَ هُمُ‌ القَادَةُ‌، أَو الْمَوْزُوعُ‌ وَ هُمُ‌ الْوَزَعَةُ‌! اين سخن را هنگامى امام عليه السلام بيان فرمود كه خبر حملۀ اصحاب معاويه به انبار (يكى از شهرهاى شمالى عراق) و غارت كردن آن‌جا را شنيد. امام عليه السلام شخصاً پياده به طرف نخيله (منزلگاهى نزديك كوفه كه محل اجتماع لشكر بود) حركت كرد. مردم خود را به امام عليه السلام رساندند و عرض كردند: اى اميرمؤمنان ما از عهدۀ آنان برمى‌آييم (و آن‌ها را سر جاى خود مى‌نشانيم). امام عليه السلام فرمود: شما از عهدۀ مشكلات خود برنمى‌آييد چگونه مى‌توانيد مشكل ديگران را از من دفع كنيد. رعاياى پيش از من از ستم فرمانروايانشان شكايت داشتند؛ اما من امروز از ستم رعيتم شكايت دارم. گويى من پيروم و آن‌ها پيشوا و من محكومم و آن‌ها حاكم. ١ مرحوم سيّد رضى در اين‌جا مى‌افزايد:«هنگامى كه امام عليه السلام اين سخن را در ضمن يك گفتار طولانى - كه قسمت برگزيده‌اى از آن ضمن خطبه‌ها گذشت - بيان كرد، دو نفر از يارانش جلو آمدند. يكى از آن‌ها عرض كرد: من جز اختيار خودم و برادرم را ندارم. امر فرما تا اطاعت كنيم. امام عليه السلام فرمود: شما دو نفر در برابر آنچه من مى‌خواهم (كه بسيج يك سپاه است)، چه‌كارى مى‌توانيد انجام دهيد؟ (فَلَمّا قالَ‌ عليه السلام هذَا الْقَوْلَ‌، في كَلامٍ‌ طَويلٍ‌ قَدْ ذَكَرْنا مُختارَهُ‌ فِي جُمْلَةِ‌ الْخُطَبِ‌، تَقَدَّمَ‌ إِلَيْهِ‌ رَجُلانِ‌ مِنْ‌ أصْحابِهِ‌ فَقالَ‌ أَحَدَهُما: إنّي لا أمْلِكُ‌ إلّا نَفْسي وَ أخي فَمُرْ بِأَمْرِكَ‌ يا أمِيرَ الْمُؤمِنينَ‌ نُنْقَدْ لَهُ‌، فَقالَ‌ عليه السلام: وَ أَيْنَ‌ تَقَعَانِ‌ مِمَّا أُرِيدُ؟) .
شرح و تفسير گلايۀ شديد امام عليه السلام از سُستى بعضى از يارانش همان گونه كه در بيان اسناد اين كلام شريف اشاره شد، اين سخن مربوط‍‌ به خطبۀ ٢٧ نهج البلاغه است. توضيح اين‌كه يكى از شيطنت‌هاى معاويه اين بود كه براى تضعيف روحيۀ مردم عراق و به خصوص سربازان اميرمؤمنان على عليه السلام گهگاهى عده‌اى را مى‌فرستاد تا حمله‌هاى غافلگيرانه و ناجوانمردانه‌اى به شهرهايى كه نزديك مرز شام بود انجام دهند؛ عده‌اى را به قتل برسانند، جمعى را مجروح كنند واموالى را به غارت ببرند. اين همان روشى است كه در طول تاريخ جباران خودكامه از آن بهره‌گيرى مى‌كردند. در يكى از اين حملات كه در شهر مرزى انبار (اين شهر اكنون نزديك مرزهاى سوريه و اردن است) به‌وسيلۀ «سفيان بن اوس» انجام گرفت، هنگامى كه خبر به امام عليه السلام رسيد بسيار ناراحت شد. در كوفه خطبه‌اى خواند (خطبۀ ٢٧ نهج‌البلاغه معروف به خطبۀ جهاد) و سخت لشكريان، اصحاب خود و مردم كوفه را ملامت و نكوهش كرد، زيرا اين جسارت اصحاب معاويه ناشى از بى‌تفاوتى مردم كوفه بود. آن‌گاه امام عليه السلام سكوت كرد تا عكس‌العمل مردم را در مقابل آن خطبۀ آتشين ببيند. همه خاموش شدند و سخنى نگفتند. مرحوم سيّد رضى خلاصۀ اين ماجرا را به اين صورت نقل كرده است: «هنگامى كه امام عليه السلام خبر حملۀ ياران معاويه به انبار و غارت آن‌جا را شنيد شخصاً پياده به سوى «نخيله» كه لشكرگاه معروف كوفه بود به راه افتاد. مردم نيز به دنبال آن حضرت به راه افتادند؛(جمعى از سرشناسان اصحاب) عرض كردند: اى اميرمؤمنان! شما بازگرديد ما اين مشكل را حل مى‌كنيم»؛ (لَمَّا بَلَغَهُ‌ إِغَارَةُ‌ أَصْحَابِ‌ مُعَاوِيَةَ‌ عَلَى الْأَنْبَارِ فَخَرَجَ‌ بِنَفْسِهِ‌ مَاشِياً حَتَّى أَتَى النُّخَيْلَةَ‌ وَ أَدْرَكَهُ‌ النَّاسُ‌ وَ قَالُوا يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ‌ نَحْنُ‌ نَكْفِيكَهُمْ‌) . در اين‌جا بود كه امام عليه السلام فرمود:«شما از عهدۀ حل مشكلات خودتان با من برنمى‌آييد چگونه مى‌خواهيد مشكل ديگران را از من دفع كنيد؟»؛ (فَقَالَ‌ مَا تَكْفُونَنِي أَنْفُسَكُمْ‌ فَكَيْفَ‌ تَكْفُونَنِي غَيْرَكُمْ‌) . اشاره به اين‌كه شما قادر به دفاع از خويشتن نيستيد چگونه مى‌توانيد از من دفاع كنيد. دشمن به سرزمين شما حمله مى‌كند، نفرات شما را به قتل مى‌رساند، اموالتان را غارت مى‌كند و شما نشسته‌ايد و تماشا مى‌كنيد! سپس مى‌افزايد:«(مشكل ديگر اين است كه) رعاياى پيشين از ستم فرمانروايان خود شكايت مى‌كردند؛ ولى من امروز از ستم رعيتم شكايت دارم»؛ (إِنْ‌ كَانَتِ‌ الرَّعَايَا قَبْلِي لَتَشْكُو حَيْفَ‌ رُعَاتِهَا وَ إِنَّنِي الْيَوْمَ‌ لَأَشْكُو حَيْفَ‌ رَعِيَّتِي) . اشاره به اين‌كه شما گوش به سخنان من نمى‌دهيد، فرمان من را اطاعت نمى‌كنيد. گويا دشمن، اين را احساس كرده و بى‌مهابا به سرزمين شما حمله مى‌كند. مى‌داند كه شما مرد جنگ و دفاع از آبرو و حيثيت و سرزمينتان نيستيد و همين امر سبب جسارت او شده است. اين سخن شبيه مطلبى است كه در خطبۀ ١٢١ وارد شده كه امام عليه السلام مى‌فرمايد: «أُرِيدُ أَنْ‌ أُدَاوِيَ‌ بِكُمْ‌ وَ أَنْتُمْ‌ دَائِي كَنَاقِشِ‌ الشَّوْكَةِ‌ بِالشَّوْكَة؛ من مى‌خواهم به‌وسيلۀ شما دردم را درمان كنم در حالى كه خودتان درد من هستيد». در پايان مى‌افزايد:«گويى من پيرو هستم و آن‌ها پيشوا يا من فرمان‌بر و محكومم و آن‌ها فرمانده و حاكم»؛ (كَأَنَّنِي الْمَقُودُ وَ هُمُ‌ الْقَادَةُ‌ أَوِ الْمَوْزُوعُ‌ وَ هُمُ‌ الْوَزَعَةُ‌) . «وَزَعَة» جمع «وازِع» از مادۀ «وَزْع»(بر وزن نزع) در اصل به معناى علاقۀ شديد به چيزى است كه انسان را از امور ديگر بازمى‌دارد. سپس به معناى بازداشتن استعمال شده است. اين تعبير هرگاه در مورد لشكر يا صفوف ديگر به‌كار رود مفهومش اين است كه آن‌ها را نگاه دارند تا آخرين نفرات به آن‌ها ملحق شوند و از پراكندگى آن‌ها جلوگيرى نمايند. از آن‌جا كه اين كار به‌وسيلۀ شخص حاكم و فرمانده انجام مى‌گيرد، واژۀ «وازع» به معناى حاكم و فرمانده استعمال شده است كه در جملۀ بالا همين معنا منظور است. سيّد رضى رحمه الله پس از ذكر اين جمله مى‌افزايد:«هنگامى كه امام عليه السلام اين سخن را در ضمن گفتارى طولانى - كه قسمت برگزيده‌اى از آن ضمن خطبه‌ها گذشت - بيان كرد، دو نفر از يارانش جلو آمدند. يكى از آن‌ها عرض كرد: من جز اختيار خودم و برادرم را ندارم، امر فرما تا اطاعت كنيم. امام عليه السلام فرمود: شما دو نفر در برابر آنچه من مى‌خواهم (كه بسيج يك سپاه است)، چه كارى مى‌توانيد انجام دهيد؟ (فَلَمّا قالَ‌ عليه السلام هذَا الْقَوْلَ‌، في كَلامٍ‌ طَويلٍ‌ قَدْ ذَكَرْنا مُختارَهُ‌ فِي جُمْلَةِ‌ الْخُطَبِ‌، تَقَدَّمَ‌ إِلَيْهِ‌ رَجُلانِ‌ مِنْ‌ أصْحابِهِ‌ فَقالَ‌ أَحَدَهُما: إنّي لا أمْلِكُ‌ إلّا نَفْسي وَ أخي فَمُرْ بِأَمْرِكَ‌ يا أمِيرَ الْمُؤمِنينَ‌ نُنْقَدْ لَهُ‌، فَقالَ‌ عليه السلام: وَ
أَيْنَ‌ تَقَعَانِ‌ مِمَّا أُرِيدُ؟) . سرانجام، اين سخنان در آنان اثر كرد و گروه زيادى بيدار شدند و «سعيد بن قيس همدانى» با هشت هزار نفر به تعقيب سپاه غارتگر معاويه پرداختند؛ اما آن‌ها فرار را بر قرار ترجيح داده و از مرزهاى عراق گريخته بودند.
نكته ياران بى‌وفا! از خطبه‌ها و كلمات مختلف اميرمؤمنان على عليه السلام استفاده مى‌شود كه آن حضرت از سستى جمعى از اصحاب و ياران خود بسيار افسرده و ناراحت بود و معتقد بود اگر آن‌ها مردان شجاع و اهل كارزار بودند هرگز معاويه و شاميان نمى‌توانستند كشور اسلام را به دو پاره تقسيم كنند و حكومتى خودكامه و به سبك سلاطين جور در منطقۀ خود به وجود آورند؛ حكومتى كه بعدها نيز سرچشمۀ انواع مفاسد و مظالم در كشور اسلام شد و چهرۀ تاريخ اسلام را مشوه ساخت و آثار پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله را در مناطق مختلفى كم‌رنگ يا بى‌رنگ نمود و چقدر دردناك است براى فرماندهى كه از هر نظر آمادۀ دفع دشمن باشد، هم برنامه داشته باشد و هم تدبير و هم قوت و قدرت؛ ولى نفرات او با وى هماهنگ نگردند تا آن‌جا كه افراد ناآگاه گمان برند اشكال در فرمانده و حاكمان است. سوز دل اميرمؤمنان على عليه السلام را از اين وضعيت، در خطبه‌ها و نامه‌ها و كلمات قصار آن حضرت به خوبى مشاهده مى‌كنيم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صفحه گلدان من🌳🌳🌳🌳 با ما همراه باشید👇👇👇 @zandahlm1357
tonok یعنی چه؟ از میان بردن تراکم سبزی‌های کاشته شده به وسیله حذف برخی از آن‌ها، به منظور تقویت گیاهان باقیمانده و بهبود محصول🌱...🌱 ✅قبل ازکاشت حتما کودحیوانی بدین به کودشیمیایی احتیاج ندارن بزارین سبزیهاتون اورگانیک رشدکنند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا