#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
اَلسَّلامُ عَلی مُنْبِعِ القَلِیبِ فی الفَلا (سلام بر جوشاننده آب از چاه در بیابان بی آب و گیاه) اش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱- پدیدار کردن چشمه آب
اشاره
حبیب بن جهم گوید:
چون علی بن ابی طالب (علیه السلام) ما را به صفین میبرد در دهی به نام «صندودا» منزل کرد، پس ]از اندی[ به ما دستور داد از آن ده عبور کنیم که ما نیز حرکت کردیم. سپس ما را در بیابان بی آب فرود آورد.
مالک بن حارث اشتر به حضرت عرض کرد: یا امیرالمؤمنین، مردم را در مکانی بی آب منزل میدهی؟
فرمود: ای مالک! خدای متعال به زودی در اینجا ما را از آبی سیراب کند که شیرین تر از شکر، نرم تر از کرۀ صاف، سردتر از برف، و زلال تر از یاقوت است.
ما تعجب کردیم ولی گفتار امیرالمؤمنین (علیه السلام) تعجبی نداشت، سپس روی کرد در حالی که عبا از دوش برداشته و شمشیر به دست داشت و بر سرِ یک تکه زمین صاف و بدون گیاه ایستاد و به مالک فرمود: با همراهانت اینجا را بکنید.
مالک گوید: آنجا را کندیم سنگ سیاه بزرگ دارای حلقه نقره نمایان شد. حضرت فرمود: آن سنگ را دور کنید. همگی ما - که صد مرد بودیم - بدان چسبیدیم ولی نتوانستیم آن را از جای خود حرکت دهیم.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) نزدیک آمد، دست به دعا برداشت و فرمود «طاب طاب مریا عالم طیبوثا بوثه شتمیا کوبا جاحا نوثا تودیثا برحوثا آمین آمین رب العالمین رب موسی و هرون» سپس آن سنگ را کشید و از جا کند و چهل ذراع [بیست متر] دور انداخت.
مالک بن حارث اشتر گوید: و چشمه آبی شیرین تر از عسل، خنک تر از برف و پاک تر از یاقوت برای ما پدیدار شد. از آن نوشیدیم و آب برداشتیم. سپس حضرت سنگ را روی آن نهاد و به ما دستور داد خاک بر آن انباشتیم.
هنوز از آنجا مسافتی دور نشده بودیم که حضرت فرمود: کدام یک از شما جای چشمه را میداند؟
گفتیم: یا امیرالمؤمنین همه میدانیم. برگشتیم و هرچه جستجو کردیم جای آن را ندانستیم، گمان کردیم امیرالمؤمنین
(علیه السلام) بسیار تشنه است لذا به اطراف نگریستیم که صومعه راهبی مسیحی عیان شد، نزدیک
آن رفتیم راهبی بود که از پیری ابروانش بر چشمانش افتاده بود، گفتیم: ای راهب، آبی داری که به مولای خود بنوشانیم؟
گفت: آبی دارم که دو روز است آن را خوش گوار کردم.
آبی برای ما آورد تلخ و بدمزه، گفتیم این آبی است که از دو روز پیش خوش گوار کردی؟! کاش از آن آب نوشیده بودی که سرور ما به ما داد و داستان آن را برایش باز گفتیم.
گفت: این سرور شما پیغمبر است؟ گفتیم: نه، وصی پیغمبر است.
علی رغم اینکه از ما وحشت داشت نزد ما فرود آمد و گفت: مرا نزد سرور خود ببرید. او را بردیم، چون امیرالمؤمنین (علیه السلام) او را دید فرمود: ]اسم تو[ شمعون ]است[!
راهب گفت: آری من شمعونم و مادرم مرا بدان نامیده و جز خدا کسی آن را نمی دانست و تو هم دانستی، از کجا دانستی؟ اکنون نشانه امامت را تکمیل کن تا من نیز ایمان خود را به تو تکمیل کنم.
فرمود: ای شمعون، چه میخواهی؟
گفت: داستان این چشمه و نامش را به من بگو؟
فرمود: این چشمه «راحوما» نام دارد و از بهشت است و سیصد و سیزده وصی از آن نوشیده اند و من آخرِ اوصیائی هستم که از آن نوشیدم.
راهب گفت: در همه کتابهای انجیل چنین دیده ام، و گواهی میدهم که معبود حقی جز خدا نیست و محمد (صلی الله علیه و آله) رسول خداست و تو وصی پیامبری.
سپس امیرالمؤمنین (علیه السلام) رهسپار شدند، آن راهب نیز با حضرت همراه شد تا به صفین رسیدند. حضرت در منطقه ای به نام «عابدین» ]مکان جنگ[ نزول فرمود، وقتی دو لشکر به هم رسیدند آن راهب مسیحی اولین کسی بود که شربت شهادت نوشید.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) به بالینش آمد و اشک از دیدگانش سرازیر بود که میفرمود: «المرء مع من احب؛ هر فردی با کسی که او را دوست دارد خواهد بود، » لذا راهب روز قیامت در بهشت رفیق من است. [۱]
----------
[۱]: . الامالی ۲۵۰؛ روضة الواعظین ۱۱۴؛ الثاقب فی المناقب ۲۵۸؛ الخرائج و الجرائح ۲/۸۶۴؛ مدینة المعاجز ۱/۴۹۳ ؛ بحار الانوار ۳۳/۳۹.
#هفتمین_زیارت
#فاطمه_سادات_درچه_ای
@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
ایران، اسکندر، وپژگیهای حاکم وقتی اسکندر، ممالک فارس را اشغال کرد، نامه ای به ارسطو نوشت و گفت: خا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کشتن منصور حلاج
چون هر عضوی از اعضای منصور را از بدنش جدا میکردند، آه نمی گفت و تنها در برابر هر عضو جدا شده میگفت: به حرمت دوستی که زمانه توان تباهی آن ندارد، سوگند که هیچ عضوی از من جدا نشد مگر اینکه یاد شما در آن بود.
و حرمة الود الذی لم یکن
یطمع فی افساده الدهر
ماقد لی عضو و لا مفصل
الا و فیه لکم الذکر
هدایت
تفتازانی و جرجانی در حاشیه کشاف آورده اند، اگر هدایت متعدی به خودش باشد به
معنای ایصال الی المطلوب بوده، مستند به خدا است و متعدی به مفعول دوم میباشد، مانند... لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنٰا... [۱] و اگر متعدی به حرف جر شد، به معنای ارائه طریق بوده و مستند به پیامبر است، مانند إِنَّکَ لَتَهْدِی إِلیٰ صِرٰاطٍ مُسْتَقِیمٍ [۲]، این مطلب از این دو محقق، به این دو آیه نقض میشود که خداوند در باره ی ابراهیم علیه السلام میفرماید: فَاتَّبِعْنِی أَهْدِکَ صِرٰاطاً سَوِیًّا [۳]، و نیز در باره ی مؤمن آل فرعون فرمود: أَهْدِیکُمْ إِلاّٰ سَبِیلَ الرَّشٰادِ [۴]
در آیه اول، هدایت متعدی به نفس است و به معنای ارائه طریق است و در دومی نیز متعدی به نفس و مستند به غیر خداست.
----------
[۱]: ۱) - عنکبوت، ۶۹.
[۲]: ۲) - شوری، ۵۲.
[۳]: ۳) - مریم، ۴۳.
[۴]: ۴) - مؤمن، ۲۹.
#کشکول شیخ بهاء
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
🌴#کلمات_قصار_نهج_البلاغه
🌹#حکمت_شماره_272
و قال عليهالسلام
لَوْ قَدِ اسْتَوَتْ قَدَمَاىَ مِنْ هذِهِ الْمَدَاحِضِ لَغَيَّرْتُ أَشْيَاءَ.
امام عليه السلام فرمود:
اگر در برابر اين لغزشگاهها، گامهايم استوار شود امورى را تغيير خواهم داد.
(و بدعتهايى را كه گذاشتهاند از ميان خواهم برد)
شرح و تفسير
مبارزه با بدعتها
امام عليه السلام در اين گفتار پرمعناى خود به انحرافات و بدعتهايى كه بعد از رسول خدا صلى الله عليه و آله پيدا شده بود اشاره كرده مىفرمايد:«اگر گامهايم در اين لغزشگاهها استوار بماند امورى را تغيير خواهم داد»؛ (لَوْ قَدِ اسْتَوَتْ قَدَمَاىَ مِنْ هذِهِ الْمَدَاحِضِ لَغَيَّرْتُ أَشْيَاءَ) .
«مَداحِضْ» جمع «مِدْحَض» به معناى لغزشگاه است و ريشۀ اصلى آن «دَحْض» و «دُحوض» به معناى لغزش است.
مىدانيم پس از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در زمان خلفا انحرافى چه در مسائل عقيدتى و چه در احكام روى داد كه غالباً منشأ سياسى يا عدم آگاهى به تعليمات اسلام داشت و امام عليه السلام مترصد بود مسلمانان را از آن انحرافات بازگرداند و به اسلام خالص و راستين زمان پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله سوق دهد؛ ولى متأسفانه جنگهاى داخلى كه يكى پس از ديگرى واقع شد و بىوفايى كوفيان و فعاليت شديد منافقان به آن حضرت مجال نمىداد. ازاينرو فرمود كه اگر اين لغزشگاهها برطرف گردد و آرامش پيدا شود - كه متأسفانه تا آخر عمر مبارك آن حضرت حاصل نشد - امورى را تغيير خواهم داد.
شاهد اين سخن ما خطبهاى است كه حضرت ضمن آن مىفرمايد:
«قَدْ عَمِلَتِ الْوُلاةُ قَبْلِي أَعْمَالاً خَالَفُوا فِيهَا رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه و آله مُتَعَمِّدِينَ لِخِلافِهِ نَاقِضِينَ لِعَهْدِهِ مُغَيِّرِينِ لِسُنَّتِهِ وَ لَوْ حَمَلْتُ النَّاسَ عَلَى تَرْكِهَا وَ حَوَّلْتُهَا إِلَى مَوَاضِعِهَا وَ إِلَى مَا كَانَتْ فِي عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه و آله لَتَفَرَّقَ عَنِّي جُنْدِي حَتَّى أَبْقَى وَحْدِي أَوْ قَلِيلٌ مِنْ شِيعَتِي؛ زمامداران پيش از من كارهايى انجام دادند كه برخلاف سنت رسول خدا صلى الله عليه و آله بود.
عامدانه راه خلاف رفتند و نقض عهد آن حضرت كردند و سنتش را تغيير دادند و اگر من مردم را وادار به ترك آنها كنم و آنها را به حال اول و به همان چيزى كه در عهد رسول خدا صلى الله عليه و آله بود بازگردانم، لشكرم از اطراف من پراكنده مىشود تا آنجا كه تنهاى تنها مىمانم و يا كمى از شيعيان من با من مىمانند». ١
اين بدعتها زياد بودند كه به بخشى از آنها اشاره مىشود:
تبعيض ميان عرب و عجم كه در زمان عمر واقع شد و بيتالمال را ميان مسلمانان يكسان تقسيم نكرد.
مخالفت با حج تمتع و ازدواج موقت كه در عبارت معروف از او نقل شده است:
«مُتْعَتانِ كانَتا في عَهْدِ رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله وَ أنا أنْهي وَ أُعاقِبُ عَلَيْهِما» كه با تعبيرات متفاوتى در كتب زيادى نقل شده است.
خواندن نماز تراويح (نمازهاى مستحب شب ماه رمضان كه بايد فرادى خوانده شود و او دستور داد به صورت جماعت بخوانند).
گفتن «الصَّلاةُ خَيْرٌ مِنَ النَّوْمِ» در اذان صبح كه به گفتۀ ابن ابى شيبه در كتاب مصنف خود، عمر شنيد كه مؤذن او به هنگام اذان صبح مىگويد:«الصَّلاةُ خَيْرٌ مِنَ النَّوْمِ»، عمر از اين جمله خوشنود شد و به مؤذن خود گفت:«أقِرّها في أذانِكَ؛ آن را در اذان (صبحِ) خود همواره بگو». ٢
همچنين حذف «حَىِّ عَلى خَيْرِ الْعَمَلِ» از اذان به بهانۀ اينكه اگر مردم نماز را بهترين كار بشمرند ممكن است به جهاد اهميت ندهند. در روايت معروفى آمده است كه عكرمه از ابن عباس سؤال كرد: چرا عمر «حَىِّ عَلى خَيْرِ الْعَمَلِ» را از اذان حذف كرد؟ ابن عباس گفت:«أرادَ عُمَرُ أنْ لا يَتَّكِلَ النّاسُ عَلَى الصَّلاةِ وَ يَدَعُوا الْجِهادَ فَلِذلِكَ حَذَفَها مِنَ الْأذانِ». ١
شوكانى در نيل الاوطار از كتاب الاحكام نقل مىكند:«قَدْ صَحَّ لَنا أنَّ حَىِّ عَلى خَيْرِ الْعَمَلِ كانَتْ عَلى عَهْدِ رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله يُؤَذَّنُ بِها وَ لَمْ تُطْرَحْ إلّا في زَمَنِ عُمَرِ؛ در روايت صحيح ثابت شده است كه «حَىِّ عَلى خَيْرِ الْعَمَلِ» در زمان پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله بود و آن را در اذان مىگفتند؛ ولى در زمان عمر آن را حذف كردند». ٢
سپس در زمان عثمان، بدعتهاى عجيبتر ديگرى گذاشته شد كه از آن جمله تقسيم بيتالمال و مقامهاى حساس حكومت اسلامى در ميان خويشاوندان او و وابستگان به او بود كه همين مطلب سبب شد داد و فرياد مردم به اعتراض بلند شود؛ اعتراضى كه سرانجام منجر به قتل او شد.
امثال اين بدعتها كه در كتب مشروحۀ كلاميه آمده، فراوان است. اميرمؤمنان على عليه السلام مىخواست پس از استقرار حكومت، تمام اين بدعتها را حذف كند و سنتهاى عصر رسولاللّه صلى الله عليه و آله را زنده نمايد؛ ولى متأسفانه مشكلات داخلى كشور اسلام و جنگها اجازه نداد و اين افتخار بزرگ از مسلمانان سلب شد.
19.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کارتون زیبا و معمایی
📼 قضاوت های امام علی علیه السلام
📼 این قسمت : طراران
#کارتون #امام_علی
@zandahlm1357
پوست میوه ها پوست سیب زمینی موز پوست تخم مرغ اشغال سبزی به اندازه تقریبا بیست تا سی سانت زمین را بکنید وپسماند را بریزید وروش را خاک بریزید وکاهی کمی اب بریزد تا بپوسند
#کود
🌸 https://eitaa.com/zandahlm1357