در البه الی موهایش رفت و امد داشت.سورن به سرعت از خانه خراج شد....اکبر با گام هایی خسته به سر کوچه
نزدیک شد....سورن به سمتش دوید و گفت:وایستا....اکبر متعجب پرسید:طوری شده؟ سورن:من ناهار نخوردم...
ناهارو با هم بخوریم؟ اکبر از این دعوت بیشتر متعجب شد...سورن گفت:خیلی کالش بود... همه رو ازت
چاپید...اکبر اهی کشید و گفت:همیشه همینطوره....سورن:من ناهار تنهایی بهم مزه نمیده... ولی دروغ میگفت....
سالها بود تنها زندگی میکرد.اکبر لبخندی زد چیزی نگفت،سورن دستش را گرفت و گفت:این نزدیکی ها یه
رستوران هست...و با هم سمت رستوران حرکت کرده بودند.و از اکبر پرسیده بود:-اهل کجایی؟-بوشهر...-چند
سالته؟-بیست و سه...سورن لبخندی زد و گفت:از من سه سال بزرگتری...اکبر هم با لبخندی پاسخ داده بود:فکر
میکردم بیشتر بزرگتر باشم...کمی بعد باز سورن پرسید:-از کارت راضی هستی؟ بعد از لختی سکوت... سرش را به
نشانه ی منفی تکان داد.-اصال چرا اومدی تهران؟-اومدم سر کار...مادرم مریضه...-پدرت؟-وقتی بچه بودم فوت
شد...-چند تا خواهر و برادری؟-منم و خواهرم...البته اون ازدواج کرد... رفت... مادرمم واسه ی جور کردن جهاز اون
خودشو به این روز انداخت.... اونقدر کار کرد که از پا افتاد....-تو تهران کسی یا جایی و داری؟-نه...-پس کجا
زندگی میکنی؟-مسافر خونه ...-کجاست؟-خیابون... بلدی؟ بلد بود... خودش انجا خوابیدن را تجربه کرده بود...
اهی کشید و گفت:نه... و همان لحظه غذاهایشان را روی میز گذاشتند.بلد بود... خودش انجا خوابیدن را تجربه کرده
بود... اهی کشید و گفت:نه...و همان لحظه غذاهایشان را روی میز گذاشتند.سورن در حین غذا خوردن چیزی
نپرسید...اکبر هم چیزی نگفت.بعد از ناهار... سورن گفت:اخیش.... از دیشب تا حاال هیچی نخورده بودم..اکبر
لبخندی زد و گفت:نوش جان...سورن با کمی من من پرسید:درس خوندی؟ اکبر نگاهش کرد و گفت:دیپلم
ریاضیم...سورن:منم... چرا ادامه ندادی؟ اکبر: دانشگاه خرج داره...سورن: چرا نمیری دنبال یه شغل دیگه...اکبر:
فکر میکنی کار برای یه دیپلمه هست؟ سورن با خودش فکر میکرد... راست میگفت نبود...خودش دنبال شغل های
زیادی رفته بود... و تیرش به سنگ خورده بود.اکبر نگاهی به ساعت دیواری رستوران انداخت و گفت:من باید
برم...سورن لبخندی زد... دلش میخواست کمکش کند اما نمیدانست چطور...پیش خدمتی کاغذی را روی میز
گذاشت.قیمت دو پرس غذا چقدر زیاد شده بود... اکبر دست در جیبش کرد... و از سورن دور شد... سورن نگاهش
میکرد...فکر میکرد میخواهد به دستشویی یا جای دیگری برود...باورش نمیشد..به سمت صندوق رفته بود.... تمام
پولی را که صبح از کریم گرفته بود به اضافه ی چهار هزار تومان دیگری که رویش گذاشته بود... خرج غذایشان
شد... سورن میخواست او را مهمان کند... اما او حساب کرده بود... توقع این یکی را نداشت...اکبر به سمتش امد و
گفت:خوب من دیگه باید برم...سورن نگاهش کرد و پول را جلویش گذاشت و گفت: تو مهمون منی...
۲۰
✍✍نام داستان راننده سرویس
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#کارگاه_خویشتن_داری ۳۲ 🌟 خورشید؛ هم میتواند گوشهای را روشن کند، و هم گوشهای را، سایه ... قرار گ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کارگاه خویشتن داری 33.mp3
14.17M
#کارگاه_خویشتن_داری ۳۳
✍ تمام ارتباطات و اعمال انسان، در حال قدرت دادن به یکی از دو بخش وجود اوست!
ـ بخش حیوانی (طبیعی)
ـ بخش انسانی (روحانی)
⚜ خویشتنداری یعنی؛
ارتباطاتمان را به گونهای مدیریت کنیم که سبب قدرتگیری بخش انسانی مان باشند!
نه صِرفاً چاق و چلّه شدنِ شئونات و مقامات دنیایی و طبیعی مان!
@shervamusiqiirani - شب قدر - استاد شجریان &موسوی.mp3
2.6M
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍂🌺🍂
🌺
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
بیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند
باده از جام تجلی صفاتم دادند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شب قدر که این تازه براتم دادند
بعد از این روی من و آینه وصف جمال
که در آن جا خبر از جلوه ذاتم دادند
من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب
مستحق بودم و اینها به زکاتم دادند
هاتف آن روز به من مژده این دولت داد
که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند
این همه شهد و شکر کز سخنم میریزد
اجر صبریست کز آن شاخ نباتم دادند
همت حافظ و انفاس سحرخیزان بود
که ز بند غم ایام نجاتم دادند
#حافظ
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
⁉️اگر با امام زمان (عج) رابطه نداشته باشیم چه تاثیری در زندگی ما دارد؟ 🔰#استاد_جوادی_آملی ┄┅┅┅┅❀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️ چرا پیش از ظهور امام زمان علیهالسلام، فتنهها بیشتر میشن؟
استاد محمد شجاعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سعدی
شورش بلبلان سحر باشد****خفته از صبح بي خبر باشد
تيرباران عشق خوبان را****دل شوريدگان سپر باشد
عاشقان كشتگان معشوقند****هر كه زندست در خطر باشد
همه عالم جمال طلعت اوست****تا كه را چشم اين نظر باشد
كس ندانم كه دل بدو ندهد****مگر آن كس كه بي بصر باشد
آدمي را كه خاركي در پاي****نرود طرفه جانور باشد
گو ترش روي باش و تلخ سخن****زهر شيرين لبان شكر باشد
عاقلان از بلا بپرهيزند****مذهب عاشقان دگر باشد
پاي رفتن نماند سعدي را****مرغ عاشق بريده پر باشد
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💗﷽💗
🟠استاد شحات هلالی
🟣تلاوتی زیبا
🟡سوره یوسف
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
آيه۴۶ آيه۴۶ ۴۶- قُلْ اءَرَءَيْتُمْ إِنْ اءَخَذَ اللّهُ سَمْعَكُمْ وَ اءَبْصَرَكُمْ وَ خَتَمَ عَلَى
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آيه۴۷
۴۷- قُلْ اءَرَءَيْتَكُمْ إِنْ اءَتَكُمْ عَذَابُ اللّهِ بَغْتَةً اءَوْ جَهْرَةً هَلْ يُهْلَكُ إِلا الْقَوْمُ الظَّلِمُونَ
بگو: چه خواهيد كرد اگر عذاب خداوند، به طور پنهان و ناگهانى يا آشكارا به سراغ شما آيد، آيا جز گروه ستمگران هلاك خواهند شد؟
نكته ها
O شايد مراد از بغتة به هنگام خواب در شب و مراد از جهرة به هنگام كار در روز باشد. مثل آيه ى اءتاها اءمرنا ليلا اءونهارا (۱۱۶)، شايد مراد از بغتة، عذاب هاى بى مقدّمه باشد و مقصوداز جهرة، عذاب هايى كه آثارش از روز اوّل آشكار شود، مثل ابرهاى خطرناك كه بر سر قوم عاد فرود آمد. چنانكه در جاى ديگر مى خوانيم: قالوا هذا عارض ممطرنا بل هو ما استعجلتم به ريح فيها عذاب اءليم (۱۱۷)
O سؤ ال: اين آيه مى گويد: تنها ظالمين از عذاب الهى هلاك مى شوند، در آيه اى ديگر و اتّقوا فتنة لا تصيبنّ الّذين ظلموا منكم خاصّة (۱۱۸) فراگيرى فتنه و شعله هاى عذاب نسبت به همه بيان شده و هشدار داده شده است، چگونه مفهوم اين دو آيه قابل جمع است؟
پاسخ: در تفسير كبير فخررازى و مجمع البيان آمده است: هر فتنه اى هلاك نيست. در حوادث تلخ، آنچه به ظالمان مى رسد هلاكت و قهر است، و آنچه به مؤ منان مى رسد، آزمايش و رشد است.
پيام ها
۱- پيامبر براى بيدارى وجدان ها، ماءمور به سؤ ال وپرسش از آنان است. قل اءرايتكم
۲- از سركشى خود و مهلت الهى مغرور نشويد، شايد عذاب خدا ناگهانى فرارسد. بغتة
۳- وقتى عذاب خدا آيد، هلاكت قطعى است، نه خودشان و نه ديگران قدرت دفاع ندارند. عذاب اللّه يهلك
۴- كيفرهاى الهى، به خاطر ظلم مردم و عادلانه است. يهلك..
. الظالمون
۵- اعراض از دعوت انبيا، ظلم است. هم يصدفون الظالمون
#تفسیر_سوره_انعام
✍#محسن_قرائتی
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#آموزش_قرآن ✅سوره لیل جزء سیام قرآن کریم ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#آموزش_قرآن
✅سوره نازعات (ترجمه تصویری)
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعاے #الهیعظمالبلاء...🥀👆👆
#علیفانی
كفعمى در بلد الامين فرموده: اين دعاء حضرت صاحب الامر عَلَيْهِ السَّلام است كه تعليم فرمود آن را به شخصى كه محبوس بود، پس خلاص شد: اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْكَشَفَ الْغِطآءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ وَ ضاقَتِ الاَْرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَ الرَّخآءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد اُولِى الاَْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَ انْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّد وَ الِهِ الطّاهِرينَ.
#امام_زمان(عج)🌼
@zandahlm1357
اُنس باقرآن
نگوئید کار یا درس یا مطالعه دارم!
هیچ کاری را بر خواندن قرآن مقدم نکنید.
به این معنا که بناست روزی یک حزب قرآن بخوانید، آنرا با تأمل و تدبر بخوانید و اگرفرضا ده دقیقه طول بکشد، نگویید کار یا درس یا مطالعه دارم.
هیچ کاری، ازاین واجب ترنیست.
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357