سوال ۱۹ فردی۲۸ ساله دچار کبد چرب شد به علت چربی زیاد یا هر چیز دیگه کبد بزرگ شد .لطفا راهنمایی کنید
پاسخ شماره ۱۹
☀️ #دانستنی_هایی_پیرامون_کبد_چرب (Fatty Liver) ☀️
✅ کبد چرب، اصلاً وجود ندارد و چربی طبیعی، دوست کبد است!
◀️ کبد و قلب ما از چربی های مفید استقبال می کند.
◀️ عامل ایجاد کبد چرب، "خود ما" هستیم❗️
👈 چرا که از روغن های صنعتی، به اسم مورد تأیید وزارت بهداشت، به جای ✨روغن های طبیعی✨استفاده کرده ایم❗️
◀️ روغنهای صنعتی وقتی در محیط گرم قرار می گیرند؛ خصوصاً در گرمای ۳۹_۴۰ درجه کبد، سفت می شوند و باعث چرب شدن کبد می گردند❗️
◀️ برای از بین بردن آن نیز باید روغن های طبیعی که در برابر گرما مقاوم هستند و سفت نمی شوند، مانند: روغن های أرده کنجد، زیتون یا محلی را استفاده کنید تا این روغن ها، روغن های سفت شده کبد را در خودشان حل نمایند و باعث دفع آنها شوند.
⛔️ در حقیقت چیزی که باعث چربی کبد و بیماری های قلبی می شود، "روغن های صنعتی" است❗️
📣 بنابراین چربی کبد، یک "پلاک سوخته" از روغن های صنعتی است که در دمای بالای کبد، سوخته و به شکل چربی های زائد در می آید❗️
👈 و دیگری خوردن آب، "بین غذا" و همین طور خوردن آب یخ (قالب یخ در آب) در سایر اوقات روز است❗️
❗️نیم ساعت قبل تا یک ساعت بعد از غذا روزه دار باشید به عبارتی چیزی ننوشید و میوه میل نفرمایید و ریزه خواری نکنید❗️
⛔️ پرهیز از مصرف غذاهایی مانند 👇👇👇
👈 چای سیاه، سفید و سبز
👈 هله هوله های کارخانه ای
👈 سوسیس و کالباس
👈 قند و شکر صنعتی
👈 نمک ید دار شیمیایی
👈 ترشیجات
👈 غذاهای فریز شده و یخ زده
👈 ماست پرچرب و لبنیات پاستوریزه
👈 انواع سس های کارخانه ای
👈 انواع شیرینیهای قنادی و نان فانتزی
👈 انواع غذاهای کنسروی، مواد غذایی سرخ شده با روغن های ناسالم، پیتزا و ...
👈 انواع سرخ کردنی های آماده بازاری مانند سیر داغ، پیاز داغ و ...
👈 چیپس، پفک و...
👈 انواع ماء الشعیر و آب میوه های کارخانه ای، دلستر و نوشابه های گازدار
✅✅ توصیه ها 👇👇👇
◀️ روغن زیتون، روغن "ارده کنجد" و روغن های محلی، روغن شحم گاو، ضرری برای بدن ندارند و حتی سلامت بدن را تضمین می کنند.
◀️ نوشیدن روزانه دو یا سه لیوان آبِ سیبِ رسیده
◀️ خوب جویدن لقمه ها
◀️ استفاده از نمک دریای مورد تایید حکیم دکتر روازاده
◀️ مصرف آب چشمه، چاه عمیق، قنات یا تصفیه آب با استفاده از کوزه های سفالی، به جای آب لوله کشی کلردار
◀️ ظروف مسی، برنجی و چدن مورد تأیید را جایگزین ظروف آلومینیومی، تفلون، لعابی ساخته شده با مواد شیمیایی و چدن وارداتی کنید.
1⃣ یک مرحله حجامت عام (بین دو کتف) ایّام حزیران
2⃣ 2 الی 5 قاشق غذا خوری سکنجبین عسلی عنصلی را داخل یک لیوان مخلوط عرق کاسنی و عرق شاهتره به نسبت مساوی ریخته، صبح ناشتا و 40 دقیقه قبل از شام میل شود.
3⃣ دوغ شتر روزانه یک فنجان میل شود.
4⃣ شکرسرخ صبح و شب یک قاشق مرباخوری میل شود.
📣 چنانچه 5 اصل تغذیه حکیم دکتر روازاده رعایت شود، حجامت ایّام حزیران انجام شود، سکنجبین عسلی عنصلی با ترکیب عرق کاسنی و شاهتره، دوغ شتر جهت احیای سلولهای کبدی و شکرسرخ جهت رفع یبوست و دفع سودا مصرف شود 👈 طی مدت چهار ماه به فضل خداوند شافی، مشکل رفع و کبد پاک می شود.
📣 ضمناً چای سیاه، سفید و سبز ممنوع می باشد و به جای "چای سیاه" از دمکرده (خرفه+ خارمریم+ کاسنی+ شاهتره) با کمی ترنجبین استفاده نمایید.
https://eitaa.com/zandahlm1357
مصطفی لعل شاطری: فقیه ربانی و عارف نامدار، آیت الله حاج شیخ محمدتقی بهجت،در سال 1334 ق (احتمالاً 1332 ق) در میان خانواده ای متدین، مذهبی و دوستدار خاندان عصمت در شهر فومن دیده به جهان گشود و در همان ابتدای کودکی، یعنی در 16 سالگی، مادر پاکدامن و مهربان خویش را از دست داد.
به گزارش فرهنگ نیوز ، آیت الله بهجت در کودکی تحت تربیت پدرخویش قرار گرفت. پدر وی، کربلایی محمود، از مردان نیک و خوشنام فومنات بود و از طریق ساختن نوعی کلوچه ی سنتی و محلی مخصوص فومنات امرار معاش می کرد.
آیت الله بهجت پس از طی تحصیلات مقدماتی در فومن، در حالی که هنوز به سن تکلیف نرسیده بودند، درسال 1348 ق، جهت کسب هرچه بیشتر علم، رهسپار حوزه های علمیه ی عراق شدند و ابتدا در کربلا رحل اقامت افکندند و پس از آن در سال 1352 ق، برای ادامه تحصیل به نجف رفته و قسمت های پایانی درس های دوره ی سطح را نزد عالمان آن سامان به ویژه عارف کم نظیر، آیت الله حاج شیخ مرتضی طالقانی به پایان رساندند و سرانجام ایشان درسال 1363 ق، (1324 ش) راهی ایران گردیدند و پس از اقامتی چند ماهه در فومن به قصد زیارت حضرت فاطمه معصومه (س) و اطلاع از حوزه قم، عازم این شهر گردیدند و چند ماهی آن جا توقف کردند که خبر رحلت استادان بزرگ را یکی پس از دیگری می شنیدند و از این رو؛ تصمیم گرفتند که در شهر مقدس قم اقامت گزینند.
ایشان در قم، در درس آیت الله بروجردی و آیت الله سیدمحمدحجت کوه کمره ای شرکت نموده و در سایه تلاش و کوشش مداوم خود توانستند به درجه اجتهاد نایل آیند. کرسی تدریس آیت الله بهجت در قم بیشتر در زمینه فقه و اصول بود و بسیار باشکوه برگزار می گردید و شاگردان زیادی را در مکتب علمی و عملی خود پرورش دادند.
آیت الله بهجت پس از سالها عبادت و آموزش شاگردانی نمونه سرانجام، در روز یکشنبه 27 اردیبهشت 1388 (22 جمادی الاول 1430)، به دیدار معبود خود شتافت و پیکر پاکش پس از آن که آیت الله جوادی آملی بر آن نماز گزارد و بر شانه های خیل عظیمی از مؤمنان تشییع گردید، در جوار حضرت فاطمه معصومه (س) به خاک سپرده شد.
کرامتی منحصر به فرد
بنابرآنچه از اطرافیان آیت الله بهجت نقل شده است، ایشان دارای کرامات و مکاشفات منحصر به فردی بوده اند به نحوی که حجت الاسلام و المسلمین ابراهیم قَرَنی، در مراسم ارتحال حضرت آیت الله بهجت، ضمن سخنرانی، خاطره ای از پدر بزرگوارشان آیت الله حاج شیخ علی قرنی که خود شاهد این کرامت شگفت از آیت الله بهجت بوده اند را این گونه نقل کرده اند:
سال 1349 ش، روزی در قم، اوّل صبح، همراه پدرم برای زیارت حرم حضرت معصومه (س) حرکت کردیم و نزدیک مسجد محمدیّه در خیابان اِرَم، با آیت الله بهجت برخورد کردیم. پدرم خیلی به ایشان اظهار ارادت کرد. خواست دست ایشان را ببوسد؛ امّا ایشان نگذاشتند.
پس از مصافحه و معانقه، آیت الله بهجت اشاره کردند که: ایشان، فرزند شماست؟ پدرم عرض کرد: آری.
من، دست و صورت آیت الله بهجت را بوسیدم. ایشان دستشان را زیر چانة من گذاشت و سه بار فرمود: «خوب باشید، خوب باشید، خوب باشید!». معلومم نشد که فرمایش ایشان، ارشاد بود یا دعا. سخنِ ایشان را بر دعا حمل کردم که إن شاءالله خوب باشم.
چند قدمی که ایشان دور شدند، مرحوم پدرم گفتند: ایشان را شناختی؟ عرض کردم: نه! با شما آشنایی داشت؟
گفتند: بله؛ ایشان آیت الله بهجت هستند. دومی ندارند!
سپس همراه پدرم وارد حرم حضرت معصومه (س) شدیم، پس از نشستن در مسجد بالاسر، به پدرم عرض کردم: برخورد ایشان با شما، برخورد آشنا بود؟
پدرم گفتند: بله! من و آیت الله سیدمهدی روحانی و آیت الله احمد آذری قمی و آقا شیخ حسین توسّلی در نجف، در درس کفایة ایشان شرکت می کردیم. آشنایی ما با ایشان، از آن زمان است.
در ادامه، پدرم گفتند: من مطلبی را از ایشان دیده ام، نمی دانم مجاز به گفتن هستم یا نه؛ ولی با برخورد محبّت آمیزی که به شما کرد، گویا عنایتی به شما دارد. من جریان را برای شما می گویم که اگر نگویم، آن را با خود به گور خواهم برد؛ ولی مشروط به این که تا من زنده ام و تا آیت الله بهجت زنده است، آن را برای کسی بازگو نکنی.
من با این که به مقتضای سخنرانی در جلسات مختلف، مناسبت های فراوانی پیش می آمد که این ماجرای ناب را بگویم، ولی به دلیل عهدی که با پدرم داشتم، از نقل آن، حتی پس از وفات پدرم، خودداری می کردم؛ امّا پس از شنیدن خبر ارتحال آیت الله بهجت، این جریان را برای خانواده ام تعریف کردم و پس از آن در مهدیّة تهران و این بار، سومین باری است که آن را نقل می کنم.
مطلبی که پدرم فرمود، این بود:
در زمانی که در نجف، مشغول تحصیل بودم، پدرم، آخوند ملّا ابراهیم، برای زیارت، به نجف آمد. چند روزی در نجف بود و پس از آن، با هم به کربلا رفتیم. یک شب در حرم امام حسین (ع) مشغول زیارت بودم که ناگهان یادم افتاد که عهد کرده ام چهل شبِ چهارشنبه، به مسجد سهله بروم
و تا آن وقت، سی و دوشب رفته بودم. متأثر شدم که چرا صبح، متوجّه این مطلب نشده ام تا بتوانم به عهد خود، عمل کنم و اکنون باید مجدداً این برنامه را از ابتدا آغاز نمایم.
در این فکر بودم که دیدم آیت الله بهجت در قسمت بالاسرِ ضریح امام حسین (ع) نشسته و مشغول زیارت و عبادت است. خدمت ایشان رفتم و سلام کردم. فرمود: آقای قرنی! چیه؟ تو فکری؟ می خواهی به مسجد سهله بروی؟
توجّه نکردم که ایشان از کجا فهمید که من در فکر مسجد سهله ام. عرض کردم: بله! و موضوع عهد خود را توضیح دادم. فرمود: برو، پدرت را بگذار در مدرسه و بیا! من اینجا منتظر شما هستم.
پدرم در حرم بود. ایشان را به مدرسه بردم. شام را تدارک دیدم و به پدرم گفتم: شما شام را میل کنید و استراحت نمایید. گویا استادم با من کاری دارد، من مجدّداً به حرم امام حسین (ع) باز می گردم.
سپس به حرم بازگشتم و خدمت آیت الله بهجت رسیدم. ایشان فرمود: می خواهی به مسجد سهله بروی؟
گفتم: آری، خیلی مایلم.
فرمود: بلند شو همراه من بیا. و دست مرا در دست خود گرفت. همراه ایشان از حرم امام حسین (ع) بیرون آمدیم و از شهر، خارج شدیم. ناگاه، به صورت معجزه آسا خود را پشت دیوارهای شهر نجف دیدیم. فرمود: از پشت شهر، وارد آن می شویم.
شهر نجف را دور زدیم و وارد مسجد سهله شدیم و نماز تحیّت و نماز امام زمان (ع) را در معیّت آن بزرگوار خواندم. پس از آن، آیت الله بهجت فرمود: می خواهی نجف بمانی یا به کربلا برگردی؟
عرض کردم: پدرم کربلاست و او را در مدرسه گذاشته ام، باید به کربلا برگردم.
فرمود: مانعی ندارد. و مجدداً دست مرا گرفت. دستم در دست آن بزرگوار بود که خود را در بالاسرِ امام حسین (ع) دیدم.
در پایان این ماجرا، آیت الله بهجت فرمود: راضی نیستم که تا زنده ام، این جریان را برای کسی بازگو نمایی.
https://eitaa.com/zandahlm1357
کرامات آیت اللّه بهجت
حجت الاسلام شوشتری می گوید: شخصی خدمت آقای بهجت می رسد و می گوید: آقا! من اکثر شب ها برای نماز شب خواب می مانم، چه کنم؟ دعایی بفرمایید.
آقا می پرسند: چه ساعتی دوست داری بیدار شوی؟ می گوید ساعت 3 نصف شب. آقای بهجت می گوید: برو! ان شاء اللّه بیدار می شوی. و آن شخص به من گفت: اینک چندین سال از آن جریان می گذرد، از آن به بعد هر شب سر همان ساعت بیدار می شوم، هرچند یک ساعت قبل خوابیده باشم و هیچ گاه نماز شبم ترک نشده است. و این از کرامات آیت اللّه بهجت است.
https://eitaa.com/zandahlm1357
#شهید_میشم...:
《 #از_بیت_الاحزان_من_تا_فردوس_تو 》
💛قسمت یازدهم
فرشته جانم داشت کم کم بزرگ میشد اینقد ناز و قشنگ بود که همیشه بغل اینو اون بود؛ پدربزرگ و مادر بزرگ، زندگی و هست و نیستشون شده بود فرشته خیییلی دوستش داشتن و براش همه کار میکردن
شش ماهی بود که با فرشته خونه ی پدربزرگ بودیم و من هنوز مدرسه نرفته بودم و قرار بود که پاییز کلاس اولی باشم
😞زندگی روستا برام دلچسپ نبود اصلا، چون بهش عادت نکرده بودم. خصوصا که بیمحبتی ها و فرق گذاشتنهای مادربزرگ و اینا بین منو فرشته، مازاد بر علت شده بود
من هیچوقت بخاطر اینکه مادر فرشته شکنجهم کرده بود و به خاطر اینکه مادربزرگ و پدر بزرگ در محبت کردن و خیلی چیزهای دیگه، بین منو اون فرق شدیدی قائل میشدن، از فرشته بدم نیومد که هیچ! بلکه یه حس خاصی بهش پیدا کردم..
یه حس مادرانه که نه خودم و نه فرشته جانم، نمیدونستیم دقیقا یعنی چیه؛ نمیدونم چه فکری بود به سرم میزد اما همیشه نگران این بودم که نکنه من انتقام مادرش رو از فرشته بخوام بگیرم
😔هر وقت این ترس سراغم میومد فوری میرفتم بالا سر فرشته که تو گهواره بود، قشنگ صورت ناز و موهای طلاییش رو نگاه میکردم و بالا سرش اشک میریختم و از درون خودم مطمئن بودم که هیچوقت اینطور آدمی نخواهم شد
خدا برای من یک مفهوم ناشناخته نبود اصلا؛ یادمه تو تک تک افکارو دلتنگی هام خدا بود؛ نمیدونم چطوری توصیف کنم که درک کنین اما الله خیلی زود منو متوجه حضورش کرد. حضوری که امکان داشت تا الان هم درکش نکنم و از دلتنگی ها و مشکلات عذابم بکشم؛ این یک لطف خداوندی بود فقط، که هم درد داده بود و هم درمان
😔صحنه ای که هنوز هم قلبم ازش درد میگیره گریه های بابام بود؛ عصری مادربزرگ نمیدونم کجا رفت، گهواره ی فرشته رو سپرد به من ؛ منم مثل جونم ازش مراقبت میکردم و نازش میکردم عاقبت خسته شدم و کنار گهوارش دراز کشیدم تا خوابم برد
نزدیکای مغرب بود و هوا تاریک شده بود خیلی فضای دلتنگ و سنگینی بود خصوصا که خونه پدربزرگم خفه و تاریک بود و آدم تنهایی خوف ورش میداشت؛ یهو بیدار شدم دیدم صدای گریه ی مرد میاد
😔چشمامو باز نکردم و خودم رو زدم به خواب گفتم بزار هرکی هست خجالت نکشه و گریه هاشو تموم کنه تا از منگی خواب بیرون اومدم فهمیدم بابام بالا سر منو فرشته نشسته و بلند بلند گریه میکنه.
اینقدر جا خوردم و اینقدر برام دردناک بود که توصیفش اصلا ممکن نیست بالا سرمون بود و داشت دختراش رو نگاه میکرد که بی ناز و بی مادر و تک و تنها گرفتن خوابیدن
لابد خودش رو خیلی مقصر میدونست که اینطوری اشک میریخت معلوم بود قشنگ قلبش درد گرفته از صحنه ای که دیده
گریههای بابا منو داغون میکرد اما هیچوقت کسی نفهمید که قلبم ظرفیت درک و تحمل این صحنه های دردناک رو داره چون خجالت میکشیدم به روی خودم بیارم ؛ میدونستم دغدغه ها و فکر و خیالام اگه به حرف تبدیل بشن خیلی بزرگ تر از قد و قواره ی خودم میشن و شاید خیلی ها مسخرم کنن واسه همین همیشه خودم رو به نفهمی و بچگی میزدم
اما درونم رو این غصه ها بزرگ کرده بود و دیگر نمیشد بچگانه فکر کنم
💛 ادامه دارد....
https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«قالو یا ابانا ما لک لا تامنا علی یوسف و انا له لناصحون ✧ارسله معنا غدا یرتع و یلعب و انا له لحافظون»
👌قرائت این آیه شریفه با صدای سه قاری بزرگ معاصر:مصطفی اسماعیل،منشاوی و عبدالباسط
📖سوره یوسف
https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
📚🔍📚🔍📚 ⬅️سلسله مباحث حدیث شناسی قسمت چهارم 📝بررسی حدیث تهران در آخرالزمان 🔸حدیثی را امروز بررسی می
📚🔍📚🔍📚
⬅️سلسله مباحث حدیث شناسی
قسمت پنجم
📝بررسی سندی برخی ادعیه و روایات
📘یکسری از دعاها و روایات هست در بین مردم که مشهوریت دارد ولی متأسفانه هیچ گونه اعتباری ندارد.
⁉️چرا ما ایرانی ها عادت کردیم به جای اینکه از این همه دعاهای پر مغز و پر اعتبار مثل زیارت عاشورا، حدیث کساء و دعاهای دیگری که می شود خواند، دنبال دعاهایی هستیم که هیچ گونه اعتباری ندارد!
👈یکی از این دعاهایی که متأسفانه در جمع های مذهبی خواندنش زیاد دیده می شود، دعای معراج است.
❌یکی به بنده بگوید این دعای معراج سندش کجاست؟ اینکه خدا در شب معراج به پیغمبر (ص) این دعا را یاد داده است سندش کجاست⁉️
👈یکی دیگر از این دعاها، دعای گنج العرش است. سند این دعا کجاست؟ یکی برای من سندش را بیاورد، در هیچ کتابی نیست.
🔒دعای هفت هیکل، چهار قفل، ده قفل، بیست قفل، چهل قفل، این ها همه جزء دعاهایی است که ❌سر سوزنی اعتبار ندارد. در مفاتیح الجنان نوشته نیست.
⚠️البته منظور ما این نیست هر دعایی که در مفاتیح نیست، پس معتبر نیست. شاید بعضی ها فکر کنند این دعاها در مفاتیح نوشته است، نه چنین نیست. این دعاها به هیچ عنوان در هیچ کتابی دیده نمی شود و متأسفانه دست به دست مردم می چرخد. حتی جلساتی برای چهل بار ختم دعای معراج تشکیل می دهند.
⁉️ چرا شما زیارت عاشورا نمی خوانید؟ که خواندنش توصیه امام زمان (عج) است. اگر برای حاجت می خواهید حدیث کساء، زیارت عاشورا. اگر برای ثواب می خواهید باز هم زیارت عاشورا!
👌وقتی این همه زیارات معتبر داریم، چرا سراغ دعاها و مطالبی می رویم که هیچ گونه اعتباری ندارند‼️
⚠️حدیث دیگری که دست به دست مردم می چرخد این است که آقا امام زمان (عج) در کجا زندگی می کنند؟ در جزیره خضراء. چه کسی😳 چنین چیزی را گفته که امام زمان در جزیره خضراء زندگی می کند؟
💠محل زندگی امام زمان (عج) در زمان غیبت صغری در مدینه و عراق بود. ولی در زمان غیبت کبری ایشان هیچ گونه محل ثابتی برای زندگی ندارد.
💽برگرفته از فایل
حدیث شناسی مهدوی شماره ۵
🎤استاد عبادی
#حدیث_شناسی_مهدوی ۵
#بررسی_سندی_برخی_ادعیه_و_روایات
https://eitaa.com/zandahlm1357
✨﷽✨
✅ناراحت نیستند که حضرت غائب است!
✍آیت الله بهجت (ره) : هر دقیقه ای که میگذرد جایگزین و عوض ندارد، از دست رفته و گذشته است و دیگر برنمیگردد. ای کاش اگر خانه و درِ خانه را نمیدانیم، کوچه را می دانستیم.
حاج محمد على فشندی (ره) هنگام تشرف به محضر حضرت صاحب - عجل الله تعالی فرجه الشریف. عرض می کند: مردم دعای توسل می خوانند و در انتظار شما هستند و شما را می خواهند، و دوستان شما ناراحتند. حضرت می فرماید: دوستان ما ناراحت نیستند!
💥ای کاش می نشستیم و درباره ی این که حضرت غائب -عليه السلام- چه وقت ظهور می کند، با هم گفت و گو می کردیم، تا حداقل از منتظرين فرج باشیم. اشخاصی را می خواهند که تنها برای آن حضرت باشند. کسانی منتظر فرج هستند که برای خدا و در راه خدا منتظر آن حضرت باشند، نه برای برآوردن حاجات شخصی خود. چرا ما حداقل مانند نصاری که در مواقع تحير با انجیل ارتباط دارند، با آن حضرت ارتباط برقرار نمی کنیم؟!
📚منبع: در محضر بهجت ج۲
↶【به ما بپیوندید 】↷
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مردهاند...
https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 قصه مادر شهیدِ زلزله زده
🎙 به روایت حاج حسین یکتا
https://eitaa.com/zandahlm1357
#همسرانه
✅از همسرت همه جوره توقع نداشته باش
ازدواجی موفق هست که طرف مقابل همه چیز ما نباشه!
هر انسانی حال خوبش رو از چند منبع میگیره:
خانواده اش
کار خوب
تحصیلات
تاثیرگذاری اجتماعی
دوستان خوب
ازدواج
وقتی همهی حال خوب خودمون رو به عهده همسر بذاریم یا
نامزدمون به عهده ما بذاره، بازی بسیار خطرناکی آغاز شده
چون هیچ انسانی چنین قابلیتی نداره که در دراز مدت همه جوره ما رو خوشحال نگه داره.
💕💕💕
https://eitaa.com/zandahlm1357