#قسمت_صد_و_سیزدهم_رمان_نسل_ سوخته: قبیله مغول
حس فرزند بزرگ بودن ... و حمایت از خانواده ... بعد از تموم شدن ساعت درسی ... نگذاشت برای کلاس های فوق برنامه و تست مدرسه بمونم ... و سریع برگشتم ... حدود سه و نیم، چهار بود که رسیدم خونه ...
چند بار زنگ در رو زدم اما خبری از باز شدن در نبود ... خیلی تعجب کردم ... مطمئن بودم خونه خالی نیست ... از زیر در نگاه کردم ... ماشین بابا توی حیاط بود ...
نه مثل اینکه جدی جدی یه خبری هست ...
سریع کیفم رو از بالای در پرت کردم توی حیاط و از در رفتم بالا... رفتم سمت ساختمون ... صدای داد و بیداد و دعوا تا وسط حیاط می رسید ...
مامان با دیدن من وسط حال جا خورد ... انگار اصلا متوجه صدای زنگ نشده بودن ... از روی نگاه مادرم، پدرم متوجه پشت سرش شد ... و با غیض چرخید سمت من ... تا چشمش بهم افتاد ... گر گرفتگی و خشمش چند برابر شد...
مرتیکه واسه من زبون در آوردی؟ ... حالا دیگه پای تلفن برای عمه ات زبون درازی می کنی؟ ...
و محکم خوابوند توی گوشم ... حالم خراب شده بود ... اما نه از سیلی خوردن ... از دیدن مادرم توی اون شرایط ... صورت و چشم هام گر گرفته بود ... و پدرم بی وقفه سرم فریاد می زد ...
با رفتن پدر سر و صدا هم تموم شد ... مادرم آشفته و بی حال ... الهام و سعید هم ... بی سر و صدا توی اتاق شون... و این تازه اولش بود ...
لشگر کشی ها شون شروع شد ... مثل قبیله مغول به خونه حمله ور می شدن ... مادرم رو دوره می کردن و از گفتن هیچ حرفی هم ابایی نداشتن ...
خورد شدنش رو می دیدم اما اجازه نمی داد توی هیچ چیزی دخالت کنم ... یا حتی به کسی خبر بدم ...
این حرف ها به تو ربطی نداره مهران ... تو امسال فقط درست رو بخون ...
اما دیگه نمی تونستم ... توی مدرسه یا کتابخونه ... تمام فکرم توی خونه بود ... و توی خونه هم تقریبا روز آرومی وجود نداشت ... به حدی حال و روزم بهم پیچیده بود که ... اصلا نمی فهمیدم زمان به چه شکل می گذشت ...
فایده نداشت ... تلفن رو برداشتم و زنگ زدم به دایی ... دایی تنها کسی بود که می تونست جلوی مادرم رو بگیره ... مادرم برای دفاع از ما سپر شده بود ... و این چیزی بود که من ... طاقت دیدنش رو نداشتم ...
.
.ادامه دارد...
🌸نويسنده:سيدطاها ايماني🌸
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
https://eitaa.com/zandahlm1357
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🍃
#تلنگر ✨
ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ؟
ﺗﻤﺎﻡ ﻭﻗﺎﯾﻊ ﺭﻭﺯﺍﻧﻪ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻧﮑﻦ...
آﺭﺍﻣﺶ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ؟
ﺑﺎﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻣﺨﺎﻟﻒ ﺗﻮﺳﺖ ﺑﺤﺚ ﻧﮑﻦ فقط به او گوش کن...
ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ؟
خودت را با کسی مقایسه نکن...
آرامش میخواهی؟شکرگزار باش...
ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻣﯿﺨﻮﺍهی؟
کمک کن ؛ تو توانایی !همه توانایی روحی و جسمی برای یاری کردن ندارند...
ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻣﯿﺨﻮﺍهی؟
با همه بی هیچ چشم داشتی ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﺎﺵ...
ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ؟
ﺑﺮﺍﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺕ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺭﯾﺰﯼ ﮐﻦ ، هدف داشته باش...
ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ؟
ﺳﺮﺕ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﺧﻮﺩﺕ ﮔﺮﻡ ﺑﺎﺷﺪ..
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#هرروزیک_آیه
💠 آیه 6 سوره آل عمران
🔸🔶 هوَ الَّذي يُصَوِّرُکُمْ فِي الْأَرْحامِ کَيْفَ يَشاءُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزيزُ الْحَکيمُ
ترجمه: اوست کسی که شما را آن گونه که می خواهد در رحمها صورتگری می کند. هیچ معبودی جز آن توانای حکیم نیست
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تلاوت کمتر شنیده شده و نادر سوره مبارکه عادیات
استاد مرحوم شیخ محمد عبدالعزیز حصان
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
📝💠📝💠📝💠📝 📝شرح و تفسیر دعای عصر غیبت 5⃣2⃣قسمت بیست و پنجم 👈در این فراز می گوید «وَ لَیِّنْ قَلْب
📝💠📝💠📝💠📝
📝شرح و تفسیر دعای عصر غیبت
6⃣2⃣قسمت بیست و ششم
💠فراز بعدی می گوید؛ «وَ عٰافِنٖی مِمّٰا امْتَحَنْتَ بِهِ خَلْقَكَ» خدایا این امتحان های زمان غیبت که برای بندگان خودت داری من را از اینها نجات بده.
⚠️امتحان زمان غیبت خیلی زیاد است و از هر نوع که فکر کنید، چه امتحان مادی، چه امتحان معنوی و چه.... یکی از مهمترین راه هایی که انسان می تواند از این فتنه ها با امنیت کامل نجات پیدا بکند ″صبر کردن″ است.✅
💢یک صحنه ی گناهی پیش می آید، انسان آنجا صبر کند و به خاطر امام زمانش صبر بر گناه، انجام بدهد. که یکی از با ارزش ترین صبرها، صبر بر گناه است. (خدایا در این امتحان های غیبت ما را کمک کن، که واقعا سنگین است)
👌نصح صحیح روایت داریم،
کتاب ″الغیبة نعمانی″ (در بحث صیحه ی آسمانی از علامات ظهور) وقتی امام صادق (ع) می گوید؛ صیحه ای در شب 23 ماه رمضان خواهد آمد که مهدی ما را صدا میزند.
👤راوی اینجا از امام صادق سوال می کند اینکه حجت را تمام می کند! امام می گوید بله، ولی در پایان شب صدایی از شیطان می آید که حق با فلانی و پیروان اوست.. که عده ی کثیری از مردم گمراه می شوند، مگر آن کسانی که از قبل این حدیث ما را خوانده باشد که ندای اول ندای حق است، نه دومی.
⚠️ما الان می گوییم یقینا ندای
اول ندای حق است. الان این حرف را میزنیم، اما زمان وقوع...! فکر می کنید چند درصد مردم اینها را می دانند، خیلی کم بحث ظهور و علامات ظهور و اینها.. را می دانند!⚠️
✅به همین خاطر ما به مبلغین و
سخنرانها توصیه می کنیم، دهه ی محرم هر شب درباره ی مهدویت بگویید که بعد از ده شب، مردم کلیات مهدویت را بدانند که مهدویت چیست.
🔰در ماه محرم که فقط نباید از امام حسین (ع) گفته شود! راه امام زمان همان راه امام حسین است. مگر جدای از هم هستند؟ مگر امام حسین نگفتند (در کتاب از فرات تا فرات این مکاشفه آمده) تا میتوانید روی منبرها از مهدی ما حرف بزنید و هر چه درباره ی او گفته شده است و نوشته شده است کم است.😔
👌یکی از بهترین فرصت ها همین جاهاست، مردم باید علامات ظهور را بدانند. مردم اینها را نمی دانند که طرف می آید ادعای پیغمبری و ادعای امام زمانی می کند و مردم هم می پذیرند!!❌
✅مردم ما باید بدانند که، قبل از
وقوع علامات حتمی ظهوری نداریم! علامـات حتمی باید رخ بـدهد که بعد ظهـور رخ بدهد.⚠️
👈در جلسات خانگی و دور همی که هستید، وقت را تلف نکنید، قرآن خواندن خوب است اما اینها هم باید تبیین بشود، قرآن و اهل بیت در کنار هم باید باشد. مگر مهدویت، جدای قرآن است؟
🔹ادامه دارد ...
💽برگرفته از فایل شماره (۲)
شرح و تفسیر دعای عصر غیبت
🎤استاد احسان عبادی
#متن_شرح_و_تفسیر_دعای_عصر_غیبت ۲۶
📝💠📝💠📝💠📝
================
کافی خوانی 6.MP3
7.33M
🔰 سلسله جلسات #کافی_خوانی 6
💠 شرح و بررسی روایات " باب الحجه " کتاب شریف " اصول کافی " به منظور تقویت بیشتر #امام_شناسی
🎬 جلسه 6️⃣
🎤 با توضیحات #استاد_عبادی از اساتید مهدویت و پژوهشگر علوم حدیث و تاریخ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 #فیلم | ماجرای شنیدنی عنایت امام رضا (ع) به یک دختر و بخشیدن زندگی دوباره به او
https://eitaa.com/zandahlm1357
گریه بهانه ای است که عاشق ترم کنی
شاید مرا کبوتر صحن حرم کنی
آقای من! کلاغ به دردت نمی خورد!؟
از راه دورآمده ام باورم کنی
با ذوق وشوق آمده ام حضرت رئوف
فکری به حال رنگِ سیاه پرم کنی
#روزتون امام رضایی
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مردهاند...
.......:
@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 برشی از فیلم "موجیم که آسودگی ما عدم ماست"، ساخته شهید مرتضی آوینی
➕ 🎤 حماسه سرایی بسیجی شهید سید علی اصغر ربیع نتاج در جبهه
🌸دل گرفتن از مَنال و منزل و بستر خوش است
🍀عزم میدان کردن و لبیک بر رهبر خوش است
🌼های و هوی زندگانی را رهاندن، دل گرفتن
🌿 همرکاب کاروان عشق در سنگر خوش است
💠 عملیات نصر ۸ - منطقه "مائوت "
▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ا
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📕برنامه هفتگی کانال
مجله تازنده ایم رزمنده ایم📰👓
#شنبه📖آیه گرافی📚نهج البلاغه🌳گل وگیاه🌍 صفحه سبک زندگی
👨👩👧👦اتاق مشاور📂داستان
#یکشنبه📖آیه گرافی📝احکام
🇮🇷 شاعران 📡امر به معروف 👨👩👧👦اتاق مشاور📂داستان
#دوشنبه 📖آیه گرافی👼فرزند سالم 🔬پزشکی📜اولیاء الله📺طبیعت ....📂داستان
#سه شنبه📖آیه گرافی 💑همسرداری🏘نکته و تجربه🎓موضوع بصیرتی🖋کلاس مربی📂داستان
#چهارشنبه📖آیه گرافی⏱نماز
💅حجاب🔍پرسش و پاسخ🌍حکایت
📂داستان
#پنج شنبه📖 آیه گرافی🌍تدبر در قرآن⚰معاد شناسی
تست هوش💠آیه درمانی📂داستان
#جمعه 📖آیه گرافی☀️مهدویت 👂روایت تاریخ 💻آیا می دانید😂لبخند📂داستان
با ما همراه باشید👇👆
@zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......:
من نهج البلاغه میخوانم
.......:
@zandahlm1357
💠💠💠💠💠💠💠
🌴#کلمات_قصار_نهج_البلاغه
🌹#حکمت_شماره_104
وَعَنْ نَوْف الْبَکَالِيِّ، قَالَ: رَأَيْتُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ(عليه السلام) ذَاتَ لَيْلَة، وَقَدْ خَرَجَ مِنْ فِرَاشِهِ، فَنَظَرَ فِي النُّجُومِ فَقَالَ لِي: يَا نَوْفُ، أَرَاقِدٌ أَنْتَ أَمْ رَامِقٌ؟ فَقُلْتُ: بَلْ رَامِقٌ.
يَا نَوْفُ، طُوبَى لِلزَّاهِدِينَ فِي الدُّنْيَا، الرَّاغِبِينَ فِي الاْخِرَةِ، أُولَئِکَ قَوْمٌ اتَّخَذُوا الاَْرْضَ بِسَاطاً، وَتُرَابَهَا فِرَاشاً، وَمَاءَهَا طِيباً، وَالْقُرْآنَ شِعَاراً، وَالدُّعَاءَ دِثَاراً، ثُمَّ قَرَضُوا الدُّنْيَا قَرْضاً عَلى مِنْهَاجِ الْمَسِيحِ، يَا نَوْفُ، إِنَّ دَاوُدَ(عليه السلام) قَامَ فِي مِثْلِ هَذِهِ السَّاعَةِ مِنَ اللَّيْلِ فَقَالَ: إِنَّهَا لَسَاعَةٌ لاَ يَدْعُو فِيهَا عَبْدٌ إِلاَّ اسْتُجِيبَ لَهُ، إِلاَّ أَنْ يَکُونَ عَشَّاراً أَوْ عَرِيفاً أَوْ شُرْطِيّاً، أَوْ صَاحِبَ عَرْطَبَة.
«نوف بکالى» مى گويد: اميرمؤمنان(عليه السلام) را در يکى از شب ها ديدم که براى عبادت از بستر خود خارج شده بود. نگاهى به ستارگان آسمان افکند سپس به من فرمود: اى نوف! خوابى يا بيدار؟ عرض کردم: بيدارم.
امام(عليه السلام) فرمود:
اى نوف! خوشا به حال زاهدان در دنيا که راغب در آخرتند، همان ها که زمين را فرش و خاک آن را بستر و آبش را نوشيدنى گواراى خود قرار دادند. قرآن را همچون لباس زيرين و دعا را همچون لباس رويين خويش ساختند سپس دنيا را بر روش مسيح سپرى کردند. اى نوف! داود (پيامبر(عليه السلام)) در چنين ساعتى از خواب برخاست و گفت اين همان ساعتى است که هيچ بنده اى در آن دعا نمى کند جز اين که به اجابت مى رسد مگر آنکه مأمور جمع ماليات (براى حاکم ظالم) بوده باشد يا جاسوس گزارش گر يا مأمور انتظامى اش، و يا نوازنده طنبور و يا طبل باشد.(1)
مرحوم سيّد رضى «عَرْطَبه» را به «طنبور» و «کَوْبه» را به «طبل» تفسير کرده و مى افزايد بعضى به عکس گفته اند: «عَرْطَبه» «طبل» است و «کَوْبه» «طنبور»; (وَهِيَ الطُّنْبُورُ أَوْ صَاحِبَ کَوْبَة وَهِيَ الطَّبْلُ. وَقَدْ قِيلَ أَيْضاً: إِنَّ الْعَرْطَبَةَ الطَّبْلُ وَالْکَوْبَةَ الطُّنْبُورُ).
شرح و تفسير
زاهدان در دنيا
اين کلام نورانى هنگامى از امام(عليه السلام) صادر شد که «نوف بکالى مى گويد: امير مؤمنان(عليه السلام) را در يکى از شب ها ديدم براى عبادت از بستر خود خارج شده بود. نگاهى به ستارگان آسمان افکند سپس به من فرمود: اى نوف! خوابى يا بيدار؟ عرض کردم: بيدارم» (آن گاه اين سخن نورانى که نهايت زهد در دنيا را در عباراتى کوتاه شرح مى دهد بيان فرمود); (وَ عَنْ نَوْف الْبَکَالِيِّ قَالَ: رَأَيْتُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ(عليه السلام) ذَاتَ لَيْلَة، وَقَدْ خَرَجَ مِنْ فِرَاشِهِ، فَنَظَرَ فِي النُّجُومِ فَقَالَ لِي: يَا نَوْفُ، أَرَاقِدٌ أَنْتَ أَمْ رَامِقٌ؟ فَقُلْتُ: بَلْ رَامِقٌ).
نوف چنانچه خواهد آمد از دوستان نزديک يا خادمان امير مؤمنان بوده که حتى شب ها در خدمتش به سر مى برده است.
«فرمود: اى نوف! خوشا به حال زاهدان در دنيا که راغبان در آخرتند، همان ها که زمين را فرش و خاک آن را بستر و آبش را نوشيدنى گواراى خود قرار دادند. قرآن را همچون لباس زيرين و دعا را همچون لباس رويين خويش ساختند سپس دنيا را بر روش مسيح سپرى کردند»; (قَالَ يَا نَوْفُ طُوبى لِلزَّاهِدِينَ فِي الدُّنْيَا، الرَّاغِبِينَ فِي الاْخِرَةِ، أُولَئِکَ قَوْمٌ اتَّخَذُوا الاَْرْضَ بِسَاطاً، وَتُرَابَهَا فِرَاشاً، وَمَاءَهَا طِيباً، وَالْقُرْآنَ شِعَاراً، وَالدُّعَاءَ دِثَاراً، ثُمَّ قَرَضُوا الدُّنْيَا قَرْضاً عَلى مِنْهَاجِ الْمَسِيحِ).
تعبير زمين را فرش و خاک را بستر و... کنايه از ساده زيستن در حد اعلى است.
تعبير به قرآن را لباس زيرين و دعا را لباس رويين قرار دادند، کنايه از اين است که دستورات قرآن در درون دل و جان و روحشان قرار دارد و دعا ورد زبانشان است همواره به هنگام قيام و قعود و هرگونه حرکت فردى و اجتماعى از خدا يارى مى طلبند و براى توفيق بيشتر دعا مى کنند و از اين طريق هرگز خدا را از ياد نمى برند.
افزون بر اين، بدن انسان در حال عادى بسيار آسيب پذير است و لباس، او را از بسيارى آسيب ها حفظ مى کند، پس دعا را لباس رويين قرار دادن اشاره به اين است که آنها در سايه دعا، خود را از خطرات مختلف و عذاب هاى دنيا و آخرت و انحرافات اخلاقى حفظ مى کنند.
تعبير به «قَرَضُوا الدُّنْيا..». اشاره به پيمودن و طى کردن دنيا بر روش بسيار زاهدانه حضرت مسيح است (قرض هم به معناى قطع کردن و بريدن آمده و هم به معناى گذشتن و عبور کردن).
اشاره امام در اينجا به زندگى زاهدانه حضرت عيسى به طور مشروح تر در خطبه 160 آمده است که فرمود: «و اگر بخواهى (براى نمونه ديگرى) زندگى عيسى بن مريم ـ که درود خدا بر او باد ـ را برايت بازگو مى کنم; او سنگ را بالش خود قرار مى داد، لباس خشن مى پوشيد، غذاى ناگوار (مانند نان خشک) مى خورد، نان خورش او گرسنگى، چراغ شب هايش ماه، سر پناه او در زمستان مشرق و مغرب زمين بود (صبح ها در طرف غرب و عصرها در طرف شرق رو به آفتاب قرار مى گرفت) ميوه و گل او گياهانى بود که زمين براى چهارپايان مى روياند. نه همسرى داشت که او را بفريبد و نه فرزندى که (مشکلاتش) او را غمگين سازد، نه مالى داشت که او را به خود مشغول دارد و نه طمعى که خوارش کند; مرکبش پاهايش بود و خادمش دست هايش!» (وَإِنْ شِئْتَ قُلْتُ فِي عِيسَى بْنِ مَرْيَمَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ، فَلَقَدْ کَانَ يَتَوَسَّدُ الْحَجَرَ، وَ يَلْبَسُ الْخَشِنَ، وَيَأْکُلُ الْجَشِبَ، وَکَانَ إِدَامُهُ الْجُوعَ، وَسِرَاجُهُ بِاللَّيْلِ الْقَمَرَ، وَظِلاَلُهُ فِي الشِّتَاءِ مَشَارِقُ الاَْرْضِ وَمَغَارِبَهَا، وَفَاکِهَتُهُ وَرَيْحَانُهُ مَا تُنْبِتُ الاَْرْضُ لِلْبَهَائِمِ; وَلَمْ تَکُنْ لَهُ زَوْجَةٌ تَفْتِنُهُ، وَلاَ وَلَدٌ يَحْزُنُهُ، وَلاَ مَالٌ يَلْفِتُهُ، وَلاَ طَمَعٌ يُذِلُّهُ، دَابَّتُهُ رِجْلاَهُ، وَخَادِمُهُ يَدَاهُ!).
به يقين کمتر کسى مى تواند مانند حضرت مسيح زندگى کند و يا زهدى همچون پيامبر اسلام و على(عليهما السلام) داشته باشد. منظور آن است که مردم با ايمان تا آنجا که مى توانند تعلقات دنيوى را از خود دور سازند و بار خود را سبک کنند و به زندگى هر چه ساده تر قانع شوند، چرا که زندگى هاى پر خرج و تجملاتى از يک سو تمام افکار انسان را به خود جذب مى کند و از آخرت غافل مى سازد و از سويى ديگر تهيه آن از مال حلال غالباً مشکل است، لذا انسان را به حلال يا مشتبه آلوده مى سازد و از سوى سوم براى نيازمندان مايه حسرت و دل شکستگى و محدوديت و محروميت مى شود.
براى آگاهى از زندگانى زاهدانه انبيا و اولياى الهى به بحثى که تحت عنوان «زندگى زاهدانه انبيا» در ذيل بخش چهارم خطبه 160 آورده ايم مراجعه فرماييد.
آنگاه امام(عليه السلام) در ادامه اين سخن در بيان اهميت بيدار ماندن در آن ساعت شب و راز و نياز به درگاه خداوند سخن مى گويد، مى فرماي
د: «اى نوف! داود (پيامبر)(عليه السلام) در چنين ساعتى از خواب برخاست و گفت اين همان ساعتى است که هيچ بنده اى در آن دعا نمى کند جز اين که به اجابت مى رسد مگر آنکه مأمور جمع ماليات (براى حاکم ظالم) يا جاسوس گزارشگر، يا مأمور انتظامى اش و يا نوازنده طنبور و يا طبل باشد»; (يَا نَوْفُ إِنَّ دَاوُدَ(عليه السلام) قَامَ فِي مِثْلِ هَذِهِ السَّاعَةِ مِنَ اللَّيْلِ فَقَالَ إِنَّهَا لَسَاعَةٌ لاَ يَدْعُو فِيهَا عَبْدٌ إِلاَّ اسْتُجِيبَ لَهُ إِلاَّ أَنْ يَکُونَ عَشَّاراً أَوْ عَرِيفاً أَوْ شُرْطِيّاً أَوْ صَاحِبَ عَرْطَبَة وَهِيَ الطُّنْبُورُأَوْ صَاحِبَ کَوْبَة وَهِيَ الطَّبْلُ).
مرحوم سيّد رضى «عَرْطَبه» را به «طنبور» و «کوبه» را به «طبل» تفسير کرده و مى افزايد بعضى به عکس گفته اند: «عرطبه» «طبل» است و «کوبه» «طنبور»; (وَقَدْ قِيلَ أَيْضاً: إِنَّ الْعَرْطَبَةَ الطَّبْلُ وَالْکَوْبَةَ الطُّنْبُورُ)
ذکر نام داود در اينجا شايد از اين رو باشد که او حکومت گسترده اى داشت و چنين کسى مى بايست قاعدتاً از مناجات با خداوند در چنين ساعت از شب بر اثر گرفتارى ها غافل بماند. علاوه بر اين، داود به سبب صداى بسيار خوبى که داشت در مناجات با پروردگار به آن صوت دل نشين بسيار علاقه مند بود; همان صوتى که قرآن درباره آن مى گويد: (وَسَخَّرْنا مَعَ داوُدَ الْجِبالَ يُسَبِّحْنَ الطَّيْرَ).(1)
در اين که ساعتى که امام(عليه السلام) به آن اشاره کرده چه ساعتى از شب بوده ممکن است همان باشد که امام صادق(عليه السلام) در حديثى که در کتاب الدعاى کافى نقل شده به آن اشاره کرده است مى فرمايد: «إِنَّ فِي اللَّيْلِ لَسَاعَةً مَا يُوَافِقُهَا عَبْدٌ مُسْلِمٌ ثُمَّ يُصَلِّي وَيَدْعُو اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ فِيهَا إِلاَّ اسْتَجَابَ لَهُ فِي کُلِّ لَيْلَة قُلْتُ أَصْلَحَکَ اللَّهُ وَأَيُّ سَاعَةِ هِيَ مِنَ اللَّيْلِ قَالَ إِذَا مَضَى نِصْفُ اللَّيْلِ وَهِيَ السُّدُسُ الاَْوَّلُ مِنْ أَوَّلِ النِّصْفِ; در شب ساعتى است که هر بنده مسلمانى با آن هماهنگ شود سپس نماز بخواند و به درگاه خداوند دعا کند دعايش در هر شب مستجاب مى شود. راوى مى گويد: از آن حضرت سؤال کردم: آن چه ساعتى از شب است؟ فرمود: هنگامى که نصف شب بگذرد يک ششم از آغاز نصف دوم همان ساعت است».(2)
از بعضى روايات نيز استفاده مى شود که بهترين ساعت شب براى راز و نياز با خدا وقت سحر يعنى ثلث آخر شب است و ممکن است هر يک از ساعاتى که گفته شد ويژگى خاص خود را داشته باشد.(3)
در قرآن مجيد نيز به اهميت استغفار در سحرها اشاره شده است.(4)
قابل توجه اين که امام(عليه السلام) پنج گروه را در اين عبارت خود از قول داود استثنا فرموده است. نخست «عَشّار» است (عَشّار از ماده «عُشْر» به کسانى گفته مى شد که يک دهم از اموال مردم را بر در دروازه ها يا غير آن به عنوان ماليات براى حکام ظالم مى گرفتند).
سپس «عريف» که صفت مشبهه از ماده عرفان و معرفت است و اشاره به کسانى است که به عنوان جاسوسى و گزارشگرى براى حاکمان ظالم کار مى کردند.
«شرطىّ» همان است که امروز به پليس و مامور انتظامى گفته مى شود و در گذشته به آنها داروغه مى گفتند آنها کسانى بودند که براى نظم شهرها و جلب افراد خاطى و مخالف «حاکمان ظالم وقت» اقدام مى کردند. (از ماده «شَرَط» (بر وزن طرف) به معناى علامت گرفته شده، زيرا آن مأموران لباس مخصوص يا علامت هاى خاصى داشتند».
صاحب «عَرْطَبَه» و صاحب «کَوْبَه» اشاره به نوازندگانى است که آهنگ هاى مناسب مجالس لهو و فساد و عياشى و هوسرانى مى نواختند.
در واقع داود دو گروه را استثنا کرده: کسانى که کمک به ظالمان و جباران مى کنند و کسانى که مردم را به عياشى و هوسرانى دعوت مى نمايند.
(1). انبيا، آيه 79.
(2). کافى، ج 2، ص 478، ح 10.
(3). همان، ح 9.
(4). ذاريات، آيه 18.