لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅نماهنگ بسیار زیبای قطار قم_مشهد
👌به مناسبت سالروز ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها🌹
با شعر و صدای #حمیدرضا_برقعی
باز دلم راهی قم می شود
در حرم امن تو گم می شود
عمه سادات سلامٌ علیک
روح مناجات سلامٌ علیک
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1_6613899.mp3
3.33M
#شرح_احوال آیت الله سید مهدی بحرالعلوم(رض)
سیره عملی
ایشان دارای اخلاق پسندیده انسانی بود. تواضع و فروتنی او زبانزد خاص و عام بود. عطوفت و مهربانی او نسبت به بینوایان و مستمندان دربالاترین حد ممكن بود.
كم سخن میگفت و سكوتش بـیشتر بود. همواره در حال تفكر و اندیشیدن به سر می برد، اگر سخنی به زبان می آورد با ذکر خدا همراه بود. در بین مردم كه مینشست، حالت تشهد در نماز را داشت. هنگام راه رفتن، هیبت و وقار خاصی داشت.
◽️صبح ها را همواره در بحث و تدریس و قضاوت بین مردم، و شب ها را در مطالعه و تحقیق می گذراند و پس از اندكی خواب و استراحت، برای عبادت و مناجات به درگاه خداوند ذوالجلال، خـود را كاملا آماده می ساخت.
◽️بسیار دیده شده بود كه پس از نیمه شب، از نجف تا کوفه پیاده میرفت تا هنگام مناجات در مسجد کوفه باشد و پس از نماز صبح به نجف باز میگشت و بـه حرم مطهر جد بزرگوارش امیرالمؤمنین(ع) مشرف میشد و با آن حالت معنوی و عـرفانی كه داشت، بـه زیارت مشغول می گشت.
🔺ایشان پدری مهربان برای طلاب محسوب میشد و همواره طلاب را به خواندن نماز شب ترغیب میکرد؛ به طوری که حتی یک بار کلاس درس خویش را به خاطر ترک نماز شب از سوی طلاب تعطیل کرد و خطاب به آنها گفت: چرا من شبها، نالهها و گریههای شما را هنگام نماز شب نمیشنوم؟!
#رساله_سیروسلوک_مرحوم_بحرالعلوم
5 - نصيب شدن طىّ اْلاَرْض
فاضل محقق جناب آقاى ميزرا محمود مجتهد شيرازى ، نزيل سامره - رحمة اللّه عليه - نقل فرمود از مرحوم حاج سيد محمد على رشتى كه غالب عمرش را در رياضات شرعى و مجاهدات نفسانيه گذرانيده بود در اوقاتى كه در مدرسه حاج قوام نجف ، طلبه و مشغول تحصيل علم بودم در بين طلاب مشهور بود كه شخص پاره دوزى كه درب باب طوسى است ((طى الارض )) دارد و هر شب جمعه نماز مغرب را در مقام مهدى عليه السلام در وادى السلام مى خواند و نماز عشا را در حرم حضرت سيدالشهداء عليه السلام بجا مى آورد، در صورتى كه بين نجف و كربلا بيش از سيزده فرسنگ وتقريبا دو روز راه پياده روى است ، من خواستم اين مطلب را تحقيق نمايم و به آن يقين كنم ، پس با آن مرد صالح پاره دوز آمد و شد نموده و رفاقت كردم و چون رفاقتم با او محكم شد روز چهارشنبه به يكى از طلاب كه با من هم مباحثه و به او اعتماد داشتم گفتم امروز براى كربلاحركت كن و شب جمعه در حرم باش ببين رفيق پاره دوز را مى بينى ؛ چون رفت غروب پنجشنبه با يك تاءثرى نزد رفيق پاره دوز رفتم و اظهار ناراحتى كردم .
گفت تو را چه مى شود؟ گفتم مطلب مهمى است كه بايد الان به فلان طلبه رفيقم برسانم و متاءسفانه كربلا رفته و به او دسترسى ندارم . گفت مطلب را بگو خدا قادر است كه همين امشب به او برسد، پس نامه اى كه نوشته بودم به او دادم ، ايشان نامه را گرفت و به سمت وادى السلام رفت ، ديگر او را نديدم تا روز شنبه كه رفيقم آمد و آن نامه را به من داد و گفت شب جمعه موقع نماز عشا رفيق پاره دوز به حرم آمد و آن نامه را به من داد.
چون چنين ديدم يقين كردم كه پاره دوز، طى الارض دارد، در مقام برآمدم كه از او درخواست كنم كه جاگرج بشود من هم داراى طى الارض گردم .
پس او را به خانه ام دعوت كردم چون هوا گرم بود پشت بام رفتيم و گنبد مطهر حضرت امير عليه السلام نمايان بود، پس از صرف شام مختصرى به ايشان گفتم غرض از دعوت اين است كه من يقين كردم شما طى الارض داريد وآن نامه اى كه به شما دادم براى يقين كردن من بود، الحال از شما خواهش مى كنم مرا راهنمايى كنيد كه چكنم تا جطى الارض ج نصيب من هم بشود.
تا اين را شنيد و دانست كه سرّ او فاش شده ، صيحه اى زد و مثل چوب خشك افتاد به طورى كه وحشت كردم و گفتم از دنيا رفت . پس از آنكه به حال خودآمد، فرمود اى سيد! هرچه هست به دست اين آقاست و اشاره به گنبد مطهر كر دو گفت و هر چه مى خواهى از او بخواه ، اين را گفت و رفت و ديگر در نجف اشرف ديده نشد و هرچه تحقيق كردم ديگر كسى او را نديد
اين داستان را از چند نفر ديگر از علماى اعلام شنيدم كه همه از قول سيدرشتى مرحوم نقل كردند.
مبادا خواننده عزيز تعجب كند و برايش گران باشد كه اين قضيه را باور كند؛ زيرا براى ائمه طاهرين ، طى الارض دادن به يكى از دوستانشان چيزى نيست و براى اين مطلب نظيرهايى است كه در كتب روايات ثبت است .
از آن جمله در جلد 11 بحارالانوار، ذيل حالات امام هفتم حضرت موسى بن جعفر عليه السلام نقل كرده از على بن يقطين كه رئيس الوزراى هارون و از شيعيان خالص بود و ابراهيم جمال كوفى سخت از او نگران و ناراحت بود، هنگامى كه بر حضرت موسى بن جعفر عليه السلام در مدينه وارد شد حضرت به او بى اعتنايى فرموده و فرمود تا ابراهيم از تو راضى نشود من از تو راضى نمى شوم ، عرض كرد ابراهيم در كوفه است و من مدينه ام پس آن حضرت او را به اعجاز در يك لحظه از مدينه به كوفه ، درب خانه ابراهيم حاضر فرمود.
ابراهيم را صدا زد، از خانه اش بيرون آمد، على بن يقطين حاضر فرمود. ديد، على گزارش كارش را به او گفت و او را از خود راضى ساخت بلكه صورت خود را زمين بگذارد و او را قسم داد كه پاى خود را بر صورتم گذار تا امام عليه السلام از من راضى شود، بعد در همان لحظه به مدينه برگشت و امام عليه السلام از او دلشاد گرديد.
و مانند سير دادن امام محمد تقى عليه السلام خادم مسجد راءس الحسين در شام را در يك شب از دمشق به كوفه و به مدينه و مسجدالحرام و برگشتن به جاى خود و نظاير آن كه ذكر آنها منافى وضع اين رساله است ؛ زيرا در اينجا تنها آنچه از اهل وثوق و اطمينان شنيده شده يا ديده شده نوشته مى گردد نه آنچه در كتب ثبت شده و گاهى براى تاءييد مطلب از آنها هم نقل مى گردد.
.......:
📚داستانهای شگفت، آیت الله شهید دستغیب
↶【به ما بپیوندید 】↷
https://eitaa.com/zandahlm1357
#قسمت_صد_و_بیست_و_چهارم_نسل سوخته: ریش سفیدها
براشون یه وکیل خوب پیدا کردم ... اما حقیقتا دلم می خواست زندگی شون رو برگردونم ... برای همین پیش از هر چیزی ... چند نفر دیگه رو هم راه انداختم و رفتیم سراغ شوهر انسیه خانم ... از هر دری وارد شدیم فایده نداشت ...
این چیزی نیست که بشه درستش کرد ... خسته شدم از دست این زن ... با همه چیزش ساختم ... به خودشم گفتم ... می خواستم بعد از عروس شدن دخترم طلاقش بدم ... اما دیگه نمی کشم ... یهو بریدم ...
با ناراحتی سرم رو انداختم پایین ...
بعد از این همه سال زندگی مشترک؟ ... مگه شما نمی گید بچه هاتون رو دوست دارید و به خاطر اونها تحملش کردید ...
نمی دونم چی شد ... یهو به خودم اومدم و سر از اینجا در آورده بودم ... اصلا هم پشیمون نیستم ... دو تا شون اخلاق ندارن ... حداقل این یکی پاچه مردم رو می گیره ... نه مال من رو که خسته از سر کار برمی گردم باید نق نق هم گوش کنم ...
از هر دری وارد می شدیم فایده نداشت ... دست از پا درازتر اومدیم بیرون ... چند لحظه همون جا ایستادم ...
- خدایا ... اگر به خاطر دل من بود ... به حرمت تو ... همین جا همه شون رو بخشیدم ... خلاصه خلاص ...
امتحانات پایانی ترم اول ... پس فردا یه امتحان داشتم ... از سر و صدای سعید ... یه دونه گوشی مخصوص مته کارها ... از ابزار فروشی خریده بودم ...
روی گوشم ... غرق مطالعه که مادرم آروم زد روی شونه ام... سریع گوشی رو برداشتم ...
- تلفن کارت داره ... انسیه خانمه ...
از جا بلند شدم ...
- خدایا به امید تو ...
دلم با جواب دادن نبود ... توی ایام امتحان ... با هزار جور فشار ذهنی مختلف ...
اما گوشی رو که برداشتم ... صداش شادتر از همیشه بود ...
شرمنده مهران جان ... مادرت گفت امتحان داری ... اما باید خودم شخصا ازت تشکر می کردم ... نمی دونم چی شد یهو دلش رحم اومد و از خر شیطون اومد پایین ... امروز اومد محضر و خونه رو زد به نام من ... مهریه ام رو هم داد ... خرجیه بچه ها رو هم بیشتر از چیزی که دادگاه تعیین کرده بود قبول کرد ... این زندگی دیگه برگشتی نداره ... اما یه دنیا ممنونم ... همه اش از زحمات تو بود ...
دستم روی هوا خشک شد ... یاد اون شب افتادم ... "خدایا به خودت بخشیدم" ... صدام از ته چاه در می اومد ...
- نه انسیه خانم ... من کاری نکردم ... اونی که باید ازش تشکر کنید ... من نیستم ...
ادامه دارد...
🌟نويسنده:سيدطاها ايماني🌟
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
https://eitaa.com/zandahlm1357
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Alireza Beiranvand - Dokhtare Man Donyaye Man.mp3
8.77M
🎵 #آهنگ
🔸 «دختر من دنیای من»
🎤باصدای : علیرضا بیرانوند
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📕برنامه هفتگی کانال
مجله تازنده ایم رزمنده ایم📰👓
#شنبه📖آیه گرافی📚نهج البلاغه🌳گل وگیاه🌍 صفحه سبک زندگی
👨👩👧👦اتاق مشاور📂داستان
#یکشنبه📖آیه گرافی📝احکام
🇮🇷 شاعران 📡امر به معروف 👨👩👧👦اتاق مشاور📂داستان
#دوشنبه 📖آیه گرافی👼فرزند سالم 🔬پزشکی📜اولیاء الله📺طبیعت ....📂داستان
#سه شنبه📖آیه گرافی 💑همسرداری🏘نکته و تجربه🎓موضوع بصیرتی🖋کلاس مربی📂داستان
#چهارشنبه📖آیه گرافی⏱نماز
💅حجاب🔍پرسش و پاسخ🌍حکایت
📂داستان
#پنج شنبه📖 آیه گرافی🌍تدبر در قرآن⚰معاد شناسی
تست هوش💠آیه درمانی📂داستان
#جمعه 📖آیه گرافی☀️مهدویت 👂روایت تاریخ 💻آیا می دانید😂لبخند📂داستان
با ما همراه باشید👇👆
@zandahlm1357
✨✨✨🌹
✨✨🌹
✨🌹
#قران
✨رَبَّنا عَلَیْکَ تَوکَّلْنا وَ اِلَیْکَ اَنَبْنا
✨وَ اِلَیْکَ الْمَصیُر
✨پروردگارا
✨ما در هر کار به تو توکل میکنیم
✨و از تو استعانت میجوییم که بازگشت
✨همه ما به سوی توست
📚سوره مبارکه الممتحنة
✍آیه۴
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨🌹
✨✨🌹
✨✨✨🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠فرازهایی منتخب از تلاوت شاهکار و قدیمی
🔸استاد #محمد_احمد_شبیب
🔹سوره #هود
👆🌺👆🌺👆🌺👆🌺👆
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
📝💠📝💠📝💠📝 📝شرح و تفسیر دعای عصر غیبت 4⃣3⃣قسمت سی و چهارم 📜روایتی است در کتاب ″الغیبة شیخ طوسی، حدو
📝💠📝💠📝💠📝
📝شرح و تفسیر دعای عصر غیبت
5⃣3⃣قسمت سی و پنجم
📖در فراز بعدی دعا می گوید؛ «وَ اَقِمْنٰا بِخِدْمَتِهِ..» خدایا ما را در راه خدمت رسانی به امام زمان (عج) با قوام کن، پایدار کن.
❌این طور نشود که ما یک روزی سرباز امام زمان باشیم، یک روزی جنب و جوش داشته باشیم، کلاس مربیگری و کلاس مهدویت و کتاب خواندن و همه ی اینها را انجام بدهیم و بعد سرگرم امورات زندگی خودمان بشویم و خدمت به حضرت را فراموش کنیم!😔
⚠️ما بارها گفتیم، عرصه ی مهدویت عرصه ای است که یک مقدار مظلوم واقع شده!😔 افرادی که میلیون میلیون حاضر هستند برای نذری شب عاشورای امام حسین (ع) خرج کنند، اما دریغ از اینکه پنجاه، صد تومان در راه مهدویت خرج کنند، همین مقدار را هم کمک نمی کنند! یعنی به این فهم و شعور نرسید که ″کمک به راه امام زمان (عج)، همان راه امام حسین است″.✅
👌از امام حسین و از امام صادق (ع)، از هر دو امام این روایت نقل شده است، وقتی از این عزیزان سوال می کنند که آیا مهدی متولد شده؟ این عزیزان می فرمایند خیر مهدی ما هنوز متولد نشده، «وَلَوْ اَدْرَکْتُهُ لَخَدَمْتُهُ اَیَّامِ حَیاتِی» اما اگر او را درک💞 می کردم تمام عمرم را به او خدمت می کردم.
✅علامه مجلسی می گوید؛
مراد از اینکه امام حسین و صادق می گویند ما خادم امام زمان (عج) می شدیم.. منظور این است که امام زمان را بزرگش می کردند، پرورشش می دادند و در رکاب او می جنگیدند.
☝️یکی از دعاهای امام رضا (ع)،
دعای قنوتش که مربوط به امام زمان است، «اَللّٰهُمَ اَصلِحْ عَبْدَكَ وَ خَلیفَتَكَ بِما اَصْلَحتَ بِهِ اَنْبِیائكَ وَ رُسُلَكَ وَ حُفَّهُ بِمَلائِکَتِكَ وَ اَیَّدهُ بِرُوحِ القُدُسِ مِنْ عِندِكَ وَ اَسلُکهُ مِنْ بَینِ یَدَیهِ وَ مِنْ خَلفِه رَصَداً یَحْفَظُونَهُ مِنْ کُلِّ سُوءٍ وَ اَبِدلَهُ مِنْ بَعدَ خَوفِهِ اَمناً یَعْبُدُكَ لا یُشْرِكُ بِكَ شَیئاً وَ لا تَجْعَل لأَحَدٍ مِنْ خَلقِك عَلیٰ وَلِیَّكَ سُلطاناً وَ اَئذَنْ لَهُ فی جِهادِ عَدُوِّكَ وَ عَدُوِّه وَاجْعَلْنی مِنْ اَنْصارِه اَنَّكَ عَلیٰ کُلِّ شَیئٍ قَدیر»
👆در این فراز «وَاجْعَلْنی مِنْ اَنْصارِه» میگوید؛ خدایا مرا از سربازان امام زمان (عج) قرار بده.✅
👈در روز غدیر دعایی از امام صادق (ع) نقل شده است که انتهای دعا این را میگوید من را جزو خدمتگزاران به امام زمان قرار بده.
❌واقعا باید تأسف خورد!
😔نمی دانیم چه طوری مردم را متوجه کنیم، همان طور که مقداری نذری برای امام حسین (ع) می دهی، مهمتر از آن غذای نذری، کار برای امام زمانت است. که واقعا نیاز است.⚠️ آن هم چه نذری؟ بعضی وقتها نذری که اصلا به فقرا داده نمی شود، فقط در مسجد ریخت و پاش می شود، فقط برای اینکه بگویند من فلان مقدار نذری را دادم، من فلان مقدار را کمک کردم.. فقط چشم هم چشمی و امثال اینهاست و اسمی از فقرا و محرومین و مستضعفین برده نمیشود!
🔹ادامه دارد ...
💽برگرفته از فایل شماره (۳)
شرح و تفسیر دعای عصر غیبت
🎤استاد احسان عبادی
#متن_شرح_و_تفسیر_دعای_عصر_غیبت ۳۵
📝💠📝💠📝💠📝
================
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
💠☀️💠☀️💠☀️💠 ☀️اخلاق مهدوی☀️ ◀️قسمت صد و چهل و نهم 📕در ادامه بحث های دعا می رسیم به بحث آداب دعا کر
💠☀️💠☀️💠☀️💠
☀️اخلاق مهدوی☀️
◀️قسمت صد و پنجاه
📜روایتی زیبایی هست در کتاب ″نهج الدعاء، ج1، ص544″👇
💠«مَرَّ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله بِسَلمانَ وهُوَ یَدعو فی دُبُرِ الصَّلاه» پیامبر داشت از مسجد عبور می کرد🕌 که به سلمان فارسی برخورد، دیدن که سلمان ابتدا نماز خواند و بعد از نماز دارد دعا می کند.
🔆«فَقالَ یا سَلمانُ» آقا رسول الله فرمودند؛ ای سلمان! «ألَکَ حاجَهٌ إلی رَبِّکَ» از خدا حاجتی داری⁉️
🗣سلمان گفت «نَعَم یا رَسولَ اللّهِ» بله، نماز خواندم دارم دعا می کنم.
💭آقا فرمود؛ «قالَ فَقَدِّم بَینَ یَدَی دُعائِکَ ثَناءً عَلی رَبِّک» ثنا را قبل از دعا جلو بینداز. یعنی اولی که می خواهی دعا بکنی قبل از دعا پروردگارت را ثنا بکن، تمجید بکن، ستایش بکن.✨
👌«وصِفهُ کَما وَصَفَ نَفسَهُ، وسَبِّحهُ تَسبیحا وتَحمیدا وتَهلیلاً» خدا را به صفات جلالیه اش، به صفات جمالیه اش توصیف کن، تسبیح کن خدا را، تحمید کن.
♦تسبیح صفت جلال خدای🌷 متعال است، حمد کردن صفت جمال خدای متعال است. خدا را تنزیه کن از همه ی بدی ها. خدا را ستایش🤲 کن به خاطر همه ی خوبی ها. پیامبر دارد به سلمان چنین حرفی می زند، آقای سلمان اینطوری عمل بکن.
*⃣(من در بحث دعا روایت زیاد میخوانم، حالا حاج آقا مجتبی تهرانی هم که روایت زیاد آورد📚 البته من بعضی ها را فاکتور می گیرم ولی سعی می کنم اکثریت را بخوانم. می دانید چرا⁉️ در باب دعا باید ما روایت زیاد بگوییم. چون ما دعا کردن بلد نیستیم، جدی می گویم!
🔰شما فرض کن یک دعایی غیر از دعای کمیل و خلاصه هر دعایی از معصومین آمده به تو بگویند اینها را کار نداشته باش، خودت بنشین با خدا حرف بزن ببین چطوری حرف می زنی، خدایی چه چیزی می خواهیم بگوییم⁉️ چی داریم بگوییم؟ ادب حرف زدن را بلدیم؟ بلدیم چطور خدا را حمد بکنیم؟ بلدیم چطور خدا را ستایش بکنیم⁉️ نه بلد نیستیم.
⚠️پس ما این همه تأکید می کنیم
بر روی اینکه ما در دعا کردن به روایات رجوع بکنیم و دعاهایی که از ✨اهل بیت به ما رسیده رجوع بکنیم دلیلش این است عزیزان که اهل بیت به ما یاد می دهند چطور دعا بکنیم. به همین خاطر در بحث دعا این روایات📚 خیلی غنیمتی است. خیلی از عزیزان کتاب اصول کافی را ندارند، کتاب بحارالانوار را ندارند.. به هر حال این احادیثی🖋 که می گوییم به دردشان می خورد)
📄روایت دیگری در کتاب ″کافی، ج2، ص484″، ابن مغیره می گوید👇
🌀«سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السّلام يَقُولُ إِيَّاكُمْ إِذَا أَرَادَ أَحَدُكُمْ أَنْ يَسْأَلَ مِنْ رَبِّهِ شَيْئاً مِنْ حَوَائِجِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ حَتَّى يَبْدَأَ بِالثَّنَاءِ عَلَى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ الْمَدْحِ لَهُ..»
✅جالب است امام صادق (ع) میگوید؛ حاجت می خواهی، چه حاجت دنیایی باشد چه حاجت اخروی باشد «حَوَائِجِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ» حوائج دنیوی و اخروی، فرقی نمیکند هر کدام بود 👈قبلش ثنای الهی را انجام بده، حمد الهی را انجام بده، بعدش دعا بکن.
🔹ادامه دارد ....
💽برگرفته از سخنرانی"اخلاق
مهدوی" فایل شماره (34)
🎤استاد احسان عبادی
#اخلاق_مهدوی 150
💠☀️💠☀️💠☀️💠
______________
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#داستان_واقعی #امام_رضا_علیه_السلام #قسمت_هفتم پس از صرف شام، پرسیدم: - با آقای علی بن موسیال
#داستان_واقعی
#امام_رضا_علیه_السلام
#قسمت_هشتم_آخر
_چگونه مسلمان شدی!؟
_من برای اولین بار این کلمات را یاد گرفتم و با بیان آنها مسلمان شدم...
و آنگاه به زبان عربی شکسته گفت:
«اشهد ان لا اله الا الله، واشهد ان محمداً رسول الله، واشهد ان علیاً ولی الله»
من هم خیلی خستهاش نکردم و گذاشتم در حال خودش باشد. آن شب را آرام گرفتیم و استراحت کردیم، وقتی من طبق عادت، پیش از اذان صبح از خواب بیدار شدم تا به حرم امام رضا (عليه السلام)مشرف شوم، او هم بیدار شد و پرسید:
- کجا میروی؟
- میروم به دیدار علی بن موسی الرضا(عليه السلام)
- صبر کن! من هم با تو میآیم.
- تو که همین چند ساعت قبل با او صحبت کردی آن هم به مدت یک ساعت و نیم...
- ولی من خیلی حرفهای دیگر هم دارم که باید با او بزنم. حرفهای من به این زودیها تمام نمیشود.
وقتی دوباره در قسمت بالا سر حضرت(عليه السلام)ایستاد و به ضریح زل زد، دوباره ارتباطش با امام رضا (عليه السلام)برقرار شد و شروع کرد به صحبت کردن. حرفهایش که تمام شد، وضو گرفت و به نماز ایستاد و بی آنکه کسی قبلاً به اوحمد و سوره و سایر کلمات عربی نماز را یاد داده باشد، با زبان عربی لهجهدار و شکسته بسته نماز خواند! بعد هم گفت:
در پایان دیدارم با آقای علی بن موسی الرضا،گفتم:
- دلم میخواهد باز هم به دیدار شما بیایم.
یا علی ابن موسی الرضا
🌹پایان🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
https://eitaa.com/zandahlm1357
هرکه آمد مشهدت
از هیبتت در سجده رفت
ساجدِ خوار توام ،
بنما نگاهی یا رضا
صلی الله علیک یا ایها الرئوف
https://eitaa.com/zandahlm1357