فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ
#استاد_علی_تقوی
🔴 هر آن دل را که دردی نیست، دل
نیست!
#احیای_واجب_فراموش_شده
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
🍀
🌺🍀
https://eitaa.com/zandahlm1357
8.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #امر_به_معروف از زبان خانم مسلمان ژاپنی 👌
#احیای_واجب_فراموش_شده
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
https://eitaa.com/zandahlm1357
⭕ موارد فسخ اجاره:
✍️در موارد زیر مستأجر میتواند صدور حکم به فسخ اجاره را از دادگاه درخواست کند.
📌۱ – در صورتی که عین مستأجره با اوصافی که در اجارهنامه قید شده منطبق نباشد. (با رعایت ماده ۴۱۵ قانون مدنی).
📌۲ – اگر در اثنای مدت اجاره عیبی در عین مستأجره حادث شود که آن را از قابلیت انتفاع خارج نموده و رفع عیب مقدور نباشد.
📌۳ – در مواردی که مطابق شرایط اجاره حق فسخ مستأجر تحقق یابد.
📌۴ – در صورت فوت مستأجر در اثناء مدت اجاره و درخواست فسخ اجاره از طرف کلیه ورثه.
📌۵ – هرگاه مورد اجاره کلاً یا جزئاً در معرض خرابی بوده و قابل تعمیر نباشد و یا برای بهداشت و سلامت مضر بوده و باید خراب شود.
https://eitaa.com/zandahlm1357
#دادنامه
🔰اصلاح رأی علیالحساب بودن تسویه سالانه #حق_سنوات قراردادهای کار
🔸پیشتر هیأت عمومی دیوان عدالت اداری در رأی شماره ۲۷۲۷ خود اعلام کرده بود که تسویۀ حساب سالانه مزایای پایان کار، #علیالحساب تلقی می شود و #تسویۀ_حساب نهایی مزایای پایان کار کارگر بر مبنای مبلغ آخرین حقوق در سال پایان خاتمه این قرارداد و قطع کامل رابطۀ کاری با کارفرما محاسبه می شود.
🔸این رأی هیأت عمومی باعث ایجاد پرسشهای متعددی شد و حال با صدور رأی دیگری، به اصلاح رأی سابق خود پرداخته و چنین اعلام کرده است:
⚖✍«در رأی شماره ۲۷۲۷-۱۳۹۸/۱۰/۴ هیأت عمومی دیوان عدالت اداری به صورت کلی در قراردادهای کار موقت، آنچه که در پایان هر سال تحت حق سنوات پرداخت می شود علیالحساب تلقی شده است و این در حالی است که چنانچه قرارداد یک ساله یا کمتر از آن باشد با خاتمه قرارداد کار و پرداخت حق سنوات به کارگر ذمه کارفرما از بابت پرداخت حق سنوات بری می شود، به همین دلیل رأی شماره ۲۷۲۷-۱۳۹۸/۱۰/۴ هیأت عمومی دیوان عدالت اداری در اجرای تبصره ماده ۹۷ قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری مطابق استدلال مذکور اصلاح می شود و با این وصف آنچه که کارفرما در پایان قرارداد کار موقت یکسال و یا کمتر از آن به کارگر تحت عنوان #حق_سنوات می پردازد، جنبه قطعی دارد و کارفرما با پرداخت حق سنوات در چنین فرضی تکلیف دیگری ندارد.»
https://eitaa.com/zandahlm1357
🔹آيا دعواي ملاقات يا حضانت طفل بالغ كمتر از 18 سال نوجوان قابل استماع و رسيدگي مي باشد يا خير؟
✍ سوال:❓
با توجه به مفاد ماده45 قانون حمايت خانواده كه بيان مي دارد رعايت غبطه و مصلحت كودكان و نوجوانان در كليه تصميمات دادگاهها و مقامات اجرايي الزامي است كه علاوه بر كودكان و نوجوانان را هم مشمول حكم داشته آيا دعواي ملاقات يا حضانت طفل بالغ كمتر از 18 سال نوجوان قابل استماع و رسيدگي مي باشد يا خير؟ لازم به ذكر است كه سابقا درخصوص دعاوي مذكور دعواي ملاقات و با #حضانت_طفل بالغ قرار عدم استماع دعوا صادر مي شد.
✍ نظریه شماره 399/93/7 مورخ 24/2/93
🔸اولاً- در خصوص « #حضانت_فرزند بالغ كمتر از هجده سال»، مستنداً به ماده 1210 قانون مدني و رأي وحدت رويه ديوانعالي كشور به شماره 30 مورخ 3/10/1364، با رسيدن طفل به سن بلوغ شرعي كه در پسر پانزده سال تمام قمري و در دختر نه سال تمام قمري است، موضوع حضانت ( امر غير مالي) منتفي است و فرد بالغ ( پس از بلوغ شرعي) مي تواند با هريك از والدين يا اجداد خود كه بخواهد ، زندگي نمايد.
🔸ثانياً- در مورد« ملاقات فرزند بالغ كمتر از هجده سال»، با عنايت به منطوق ماده 45 قانون حمايت خانواده مصوب 91، چنانچه #مصلحت و #غبطه كودك يا نوجوان ايجاب كند، صدور حكم ملاقات چنين فرزندي با هر يك از والدين و تهيه الزامات آن توسط طرف ديگر بلااشكال است و احراز اين امر با دادگاه است.
https://eitaa.com/zandahlm1357
#تخلفات_ساختمانى
#کمیسیون_ماده_۱۰۰_قانون_شهرداریها
🔰چکیده:
صدور رأی به #تخریب در صورت تخلفات ساختمانی در صورتی جایز است که #اصول_شهرسازی، فنی و بهداشتی رعایت نشده و کارشناس، تخریب را تجویز نموده یا #جریمه تعیین شده از سوی #متخلف پرداخت نشود.
🔹مستندات:
مواد 1، 2، 3 ماده 100 قانون شهرداری
🔹تاریخ رای نهایی:
1393/12/27
🔹شماره رای نهایی: 9309970955701223
✅رای بدوی
🔹شماره دادنامه: 9209970903302803
🔹مورخ: 1392/10/23
⚖✍رأی دیوان
نظر به اینکه اولاًـ مستفاد از تبصرههای 1 و 2 و 3 ماده 100 قانون شهرداری، رأی تخریب در هر موردی در صورتی جایز است که کارشناس #تخریب را تجویز نماید و یا اینکه جریمه تعیین شده از سوی متخلف پرداخت نشود. ثانیاًـ تخریب و قلع بنا از ناحیه #شهرداری محصور و محدود به تخلف از اصول شهرسازی فنی و بهداشتی است و معیار تشخیص به اهل خبره ارجاع میشود و با جلب نظر کارشناس رسمی کمیسیون ماده 100 قانون شهرداری، مجاز به تخریب بناء میباشد. ثالثاًـ در خصوص مواردی که مهندس ناظر ساختمان بناء را مستحکم و گزارش شهرداری را غیر قابل قبول میداند تنها راه چاره جهت احراز لزوم تخریب ارجاع به هیأت سه نفره کارشناس دادگستری میباشد و کمیسیون ماده 100 قانون شهرداری نبایستی قبل از جلب نظر کارشناس حکم به تخریب صادر نماید. رابعاًـ شهرداری مطابق ماده 100 قانون مذکور بایستی از عملیات اجرائی ساختمانهای بدون پروانه یا مخالف مفاد #پروانه بوسیله مامورین خود جلوگیری کند و سهلانگاری شهرداری در اعمال نظارت و عمل به وظیفه قانونی و مقامی خود و پیشگیری قبل از وقوع تخلف ساختمانی دلیل قلع تاسیسات و بناهای خلاف مشخصات مندرج در پروانه نبوده، مگر اینکه استمرار تخلف واقع شده توسط کارشناس رسمی دادگستری مخالف اصول #شهرسازی و فنی و یا بهداشتی تشخیص داده شود که در آن صورت، تخریب جایز بوده و طبق قاعده اقدام علیه خود شهرداری مسئولیتی در باب خسارات وارد ناشی از #تخریب به شاکی نخواهد داشت، چرا که سبب اقوی از مباشر میباشد. خامساًـ تبصره 7 ماده مذکور مهندسان ناظر ساختمانی را مکلف به نظارت بر عملیات اجرای ساختمان از لحاظ انطباق ساختمان با مشخصات مندرج در پروانه، نقشهها و محاسبات فنی که به مسئولیت آنها احداث میشود نموده است. سادساًـ کلمه میتواند در صدر ماده 100 قانون مبحوثفیه مفید اختیار کمیسیون در صدور رأی به تخریب یا #جریمه است و کمیسیون منحصراً مکلف به تخریب نمیباشد، لذا بنا به جهات فوق، خواسته شاکی مقرون به صحت تشخیص و حکم به الزام کمیسیون به رسیدگی مجدد با لحاظ جهات ذکر شده، در این رأی با استناد به ماده 63 قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان صادر و اعلام میگردد. رأی صادره منطبق با ماده 65 از همین قانون ظرف بیست روز از تاریخ ابلاغ، قابل تجدیدنظرخواهی در شعب تجدیدنظر دیوان میباشد.
🔸رئیس شعبه 33 دیوان عدالت اداری
⚖✍رای دادگاه تجدید نظر
با توجه به محتویات پرونده، نظر به اینکه دادنامه مورد اعتراض وفق موازین قانونی اصدار یافته و دلیل و مدرک یا ایراد مؤثری که متضمن اثبات نقض قوانین و مقررات بوده و موجبات فسخ رأی بدوی را فراهم کند، تحصیل و ارائه نگردیده است. بنابراین شعبه به استناد ماده 71 قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری مصوب 1392 با رد تجدیدنظرخواهی، دادنامه معترضعنه را تأیید و ابرام مینماید. رأی صادر شده قطعی است.
🔸رئیس شعبه هفتم تجدید نظر دیوان عدالت اداری ـ مستشار شعبه /پژوهشگاه قوه قضاييه
https://eitaa.com/zandahlm1357
#قسمت_صد_و_شصت_و_هفتم_رمان_ نسل سوخته: عطش
همیشه تا 10 روز بعد از عاشورا ... توی حسینیه کوچک مون مراسم داشتیم ...
روز سوم بود ... توی این سه روز ... قوت من اشک بود ... حتی زمانی که سر نماز می ایستادم ...
نه یک لقمه غذا ... نه یک لیوان آب ... هیچ کدوم از گلوم پایین نمی رفت ... تا چیزی رو نزدیک دهنم می آوردم دوباره بغضم می شکست ...
- تو از کدوم گروهی؟ ... از اونهایی که نامه فدایت شوم می نویسن و نمیرن؟ ... از اونهایی که نامه فدایت شوم می نویسن ولی ... یا از اونهایی که ...
روز سوم بود ... و هنوز این درد و آتش بین قلبم، وجودم رو می سوزوند ...
ظهر نشده بود ... سر در گریبان ... زانوهام رو توی بغلم گرفته بودم ... تکیه داده به دیوار ... برای خودم روضه می خوندم ... روضه حسرت ...
که بچه ها ریختن توی حسینیه ... دسته جمعی دوره ام کردن ... که به زور من رو ببرن بیرون ... زیر دست و بغلم رو گرفته بودن ...
نه انرژی و قدرتی داشتم ... نه مهر سکوتم شکسته می شد ... توان صحبت کردن یا فریاد زدن یا حتی گفتن اینکه ... "ولم کنید" ... رو نداشتم ...
آخرین تلاش هام برای موندن ... و چشم هام سیاهی رفت... دیگه هیچ چیز نفهمیدم ...
چشم هام رو که باز کردم ... تشنه با لب های خشک ... وسط بیایان سوزانی گیر کرده بودم ... به هر طرف که می دویدم جز عطش ... هیچ چیز نصیبم نمی شد ... زبانم بسته بود و حرکت نمی کرد ...
توان و امیدم رو از دست داده بودم ... آخرین قدرتم رو جمع کردم و با تمام وجود فریاد زدم ...
- خدا ...
مهر زبانم شکسته بود ... بی رمق به اطراف نگاه می کردم که در دور دست ... هاله شخصی رو بالای یک بلندی دیدم...
امید تازه ای وجودم رو پر کرد ... بلند شدم و شروع به دویدن کردم ... هر لحظه قدم هام تند تر می شد ... سراب و خیال نبود ... جوانی بالای بلندی ایستاده بود ...
با لبخند به چهره خراب و خسته ام نگاه کرد ...
- سلام ... خوش آمدید ...
نگاه کردن به چهره اش هم وجود آشفته ام رو آرام می کرد... و جملاتش، آب روی آتش بود ... سلامش رو پاسخ دادم... و پاهای بی حسم به زمین افتاد ...
- تشنه ام ... خیلی ...
با آرامش نگاهم کرد ...
- تشنه آب؟ ... یا دیدار؟ ...
صورتم خیس شد ... فکر می کردم چشم هام خشک شدن و دیگه اشکی باقی نمونده ...
- آب که نداریم ... اما امام توی خیمه منتظر شماست ...
و با دست به یکی از خیمه ها اشاره کرد ... تا اون لحظه، هیچ کدوم رو ندیده بودم ...
مرده ای بودم که جان در بدنم دمیده بود ... پاهای بی جانم، جان گرفت ... سراسیمه از روی تپه به پایین دویدم ... از بین خیمه ها ... و تمام افرادی که اونجا بودن ... چشم هام جز خیمه امام، هیچ چیز رو نمی دید ...
پشت در خیمه ایستادم ... تمام وجودم شوق بود ... و سلام دادم ... همون صدای آشنا بود ... همون که گفت ... حسین فاطمه ام ...
دستی شونه ام رو محکم تکان می داد ...
- مهران ... مهران ... خوبی؟ ...
چشم هام رو که باز کردم ... دوباره صدای ضجه ام بلند شد... ضجه بود یا فریاد ...
خوب بودم ... خوب بودم تا قبل از اینکه صدام کنن ... تا قبل از اینکه صدام کنن همه چیز خوب بود ...
توی درمانگاه، همه با تحیر بهم خیره شده بودن ... و بچه ها سعی می کردن آرومم کنن ... ولی آیا مرهمی ... قادر به آرام کردن و تسکین اون درد بود؟ ...
ادامه دارد...
🌟نويسنده:سيدطاها ايماني🌟
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
https://eitaa.com/zandahlm1357
🌹🌹🌹🌹🌹🌹