📓📕📗📘📙📔📒📕
#داستان روزگار من (۸۲)
من برگشتم سرجام نشستم پشت سرم زینب اینا اومدن و هردو روبه مهمونا ایستادن ...
زن عمو ـ به به اینم از عروس و داماد .... ماشاالله چقدر بهم میان ...
معصومه خانم ـ خب بچه ها چرا ایستادین بیاین بشینین
زینب یه نگاهی به محسن انداخت و بعد رو به همه گفت
منو اقا محسن حرفامونو زدیم
دوست داریم شما هم حرفای مارو بدونین ...
معصومه خانم یه لبخندی زدو
گفت دخترم نیازی به دونستن ما نیست که اون حرفا یه چیزی بین خودتونه که رد و بدل شده...
نه مامان جان اتفاقا حرفای ما طوری بود که حتما شماها باید در جریان باشین ...
اقا محسن میشه شما ادامه بدین...
بله حتما...
همگی شما از دوستی منو عباس خبر داشتین ... ما مثل برادر بودیم ...نمیخوام زیاد موضوع رو کشش بدم سریع میرم سر اصل مطلب راستش عباس قبل شهادت ،کلامی به من وصیتی کرد و منم بهش قول دادم که حتما بهش عمل کنم ....
همه با تعجب پرسیدن چه وصیتی؟؟
احمد اقا ـ پسرم پس چرا تاحالا بهمون چیزی نگفتی؟؟
راستش عموجان منتظر بودم تا وقتش برسه که امشب یه بهونه ای شد تا همتون رو در جریان بزارم ..
عباس خیلی نگران همسرش بود و ازم خواست که با فرزانه خانم ازدواج کنم و مراقبشون باشن...
با این حرف محسن همه خشکشون زد...
منم سرمو انداخته بودم پایین...
زن عمو ـ چی میگی پسرم حالت خوبه...
بله مادر جان خیلی خوبم الان که همه جریان و میدونن سبک شدم ...
من همین جا از پدرو مادر عباس معذرت میخوام که شب خاستگاری دخترشون این حرف و زدم راستش چاره ای نداشتم من اصلا قصدمسخره کردن شمارو نداشتم فقط مراسم امشب یه دفعه ای شد و من قبلش بی خبر بودم...
زینب حرف محسن و قطع کرد
اقا محسن ما کاملا روی مردانگی و غیرت شما شناخت داریم و خوشحالیم که به وصیت برادرم عمل میکنین ...
بابا... مامان... ازتون خواهش میکنم بیاین همگی این شب عباس و خوشحال کنیم ...
احمداقاـ پسرم این وصیت فقط کلامی بود یعنی روی کاغذ نوشته نشده...
عموجان به من به صورت کلامی گفته شده اما اصل وصیت دست فرزانه خانمه...
زینب ـ اقا محسن راست میگن
مامان همون نامه ای که دست من بود وصیت داداشم به فرزانه بود... زینب رو به فرزانه کردو گفت:
ابجی چرا ساکتی توهم یه چیزی بگوو .... بگوو که همه چی راسته...
من در حالی که سرم پایین بود اروم گفتم بله همه چی درسته
رفتم تو اتاق و از داخل کیفم وصیت و اوردم و دادم دست احمد اقا....
احمد اقا عینکشو به چشمش زدو با صدای بلند شروع کرد به خوندن....
همه با گریه و ناراحتی گوش میدادن ... وصیت که تموم شد
احمد اقا روبه عموم گفت اقا ناصر اگه موافق باشین این وصیت اجرا بشه چون انجامش واجبه....
عمو ـ بله باید به خواسته اون مرحوم عمل بشه ...
معصومه خانم بلند شد چادری رو که خانواده محسن برای زینب اورده بودن رو روی سرمن انداخت رومو بوسید و گفت مبارکه دخترم...
همه از ته دل راضی بودن
اما من به همه گفتم که نمیشه این وسط موضوعی هست که همه بی خبرین شاید با شنیدنش اقا محسن قبول نکنن
بازم همه متعجب شدن ...
عمو ـ چی دخترم بگوو تا بدونیم...
من ... من راستش باردارم ...
الان نزدیکه ۳ماهه که بچه عباس و باردارم...
معصومه خانم ـ دخترم پس چرا به ما چیزی نگفتی ؟؟.
مامانـ حاج خانم فرزانه هم همین تازگیا متوجه این موضوع شد و میخواست بعد جریان خاستگاری بهتون بگه ...
معصومه خانم و زینب اومدن
سمتمو بغلم کردن و گریه میکردن خدایا شکرت یه یادگار از پسرم برامون مونده...
نگاهمو سمت محسن چرخوندمو گفتم خب اقا محسن شنیدین من الان بچه دارم پس بهتره زندگیتوو به پای من خراب نکنین ....
شما حسن نیتتونو پیش ما ثابت کردین ....
بهتره برین دنبال زندگیتون شما هیچ دینی به گردن ما ندارین...
این حرف و زدمو از اتاق خارج شدم...
ادامه دارد...
نویسنده 📝 انارگل🌹 📝
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
https://eitaa.com/zandahlm1357
📗📘📙📔📕📓📒📘
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#کلیپ 🎬 #استاد_شجاعی #سردار ـ میخوام برســــم ؛ به مقام اونایی که خدا بهشون میگه #قهرمان ! برا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ 🎬
ـ 💥چرا مشکلات من حل نمیشه ؟
ـ چرا شرایط زندگی من، بهتر نمیشه؟
ـ چرا زندگی، یه رویِ خوش به من نشون نمیده؟
#استاد_شجاعی 🎤
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
طرح ختم خطابه فدک #شرح_خطابه_فدک قسمت 9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5949548733195618480.mp3
7.85M
طرح ختم خطابه فدک
#شرح_خطابه_فدک قسمت 10
@shervamusiqiirani-6 - تصنیف : شباهنگ.mp3
1.25M
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍂🌺🍂
🌺
ترا من چشم در راهم
شباهنگام
که می گیرند در شاخ " تلاجن" سایه ها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم
ترا من چشم در راهم.
شباهنگام.در آندم که بر جا دره ها چون مرده ماران خفتگانند
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام
گرم یاد آوری یا نه
من از یادت نمی کاهم
ترا من چشم در راهم.
#نیما_یوشیج
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357
✨✨✨🌹
✨✨🌹
✨🌹
#قران
✨اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ عَلَي اللَّهِ
✨ فَلْيَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ
✨جز او خدایی نیست و
✨اهل ایمان باید تنها بر اللَّه اعتماد کنند
📚سوره مبارکه تغابن
✍آیه ۱۳
✨🌹
✨✨🌹
✨✨✨🌹
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ تلاوت مافوق شاهکار جاودانه و پرطرفدار استاد عبدالباسط در به تصویر کشیدن داستان حضرت مریم و عیسی❗️
🌟 آیاتی از سوره مریم
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا
@zandahlm1357
@HashtominEmam
آرشیو
مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
کرامات امام رضا (ع)را در آرشیو هشتمین امام ☝️☝️☝️ ببینید👀
راوی : حجت الاسلام قرائتی
در سفری که برای زیارت به مشهد مشرف شده بودم ، بعد از تشرع و زیارت یکی از خواسته های من از حضرت رضا ع این بود که به امام رئوف و مهربان عرض کردم ، آقا من می خواهم عنایتی فرمایید زمینه ی تبلیغ و سخن گفتن مرا چنان گسترده فراهم نمایید که بتوانم برای همه ی دانش آموزان ، دانشگاهیان ، ادارات دولتی و ... سخنرانی کنم . این تقاضا زمانی مطرح می شد که از طرف رژیم پهلوی هر کسی را نمی گذاشتند در یک مجلس صد نفری صحبت کند ! این تقاضا در آن زمان چنان ناشدنی به نظرم رسید که یک مرتبه در حال دعا و التجا و گریه ، خنده ام گرفت . با خود گفتم : شیخ دست بردار !! مگر می شود ؟ این چه تقاضایی است که می کنی ؟ یک خواسته شدنی را مطرح کن اما تقاضایی بود که شده بود ، بعدها که انقلاب پیروز شد متوجه شدم که حضرت رضا ع خواسته ی به ظاهر ناشدنی مرا شدنی فرمود
امروز به برکت انقلاب این امر به عنایت حضرت میسر شده است
https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روز_امام_رضا علیه السلام
🔸 دستام خالیه، دستام رو بگیر ...
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
💠☀️💠☀️💠☀️💠 ☀️اخلاق مهدوی☀️ ◀️قسمت دویست و سی و سوم 👤یونس بن عمار از راویان بسیار خوش سابقه است
💠☀️💠☀️💠☀️💠
☀️اخلاق مهدوی☀️
◀️قسمت دویست و سی و چهارم
✏️در ادامه بحث های مربوط به اخلاق مهدوی، حاج آقا مجتبی تهرانی می رسد به بحث نهی از استعجال در اجابت و ملالت در دعا و بیان وجه تأخیر در اجابت.
👌یعنی بعضی جاها ما نباید عجله کنیم در دعاهایمان یک چیزی را بخواهیم. از آن طرف هم نباید خسته بشویم از دعا کردن و از آن طرف اگر دعا تأخیر کرد به چه علت تأخیر کرد، اینها را توضیح خواهیم داد.
📑در موضوعات مختلف دعا ما روایت زیاد داریم، در دسته ای که از استعجال در اجابت نهی می کنند، یعنی هی عجله نکن دعایت مستجاب بشود👇
🔸روایت می گوید «لا يَزَالُ الْمُؤْمِنُ بِخَيْرٍ وَرَجَاءٍ رَحْمَةً مِنَ الله عَزَّوَجَلَّ مَا لَمْ يَسْتَعْجِلْ فَيَقْنَطَ وَيَتْرُكَ الدُّعَاءَ» امام صادق (ع) میفرمایند مؤمن به خیر و رحمت است یعنی در مسیر خیر و رحمت هست تا موقعی که در استجابت دعا عجله نکند و ناامید نشود.
❌اگر بخواهد عجله بکند خُب ناامیدی هم دارد. آدم یک چیزی را هی از خدا بخواهد، بگوید حتما تا امروز، حتما تا فردا، حتما.. بعد نشود، ناامید نمی شود به نظر شما؟؟ اینجا میگوید عجله نکن.
🗣«قُلْتُ لَهُ كَيْفَ يَسْتَعْجِلُ» راوی میگوید به حضرت عرض کردم چگونه عجله میکنند⁉️
حضرت فرمود؛ «قَدْ دَعَوْتُ مُنْذُ كَذَا وَكَذَا وَمَا أَرَى الإجَابَةَ» یعنی خدایا اینجوری و اینجوری بده، در این زمان بده، و نمیشود.
⏰یعنی عجله نکن، برای خدا وقت تعیین نکن. البته وقت تعیین کردن به خودی خود اشکال ندارد، خدایا من تا یک ماه دیگر این را نیاز دارم این را به من بده این اشکال ندارد، اما وقتی نداد دیگر سرخورده نشود، چون دلایلی دارد.
📑دسته دوم روایات وجه تأخیر در استجابت را می گوید دلیلش را.
👈مثلا قضیه حضرت موسی را مطرح کردند که در سوره مبارکه یونس آمده، آنجا حضرت موسی راجع به فرعون و آلش میگوید «رَبَّنَا اطْمِسْ عَلَىٰ أَمْوَالِهِمْ وَاشْدُدْ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُوا حَتَّىٰ يَرَوُا الْعَذَابَ الْأَلِيمَ» [آیه88] از خدا خواست که فرعونیان را تنبیه💥 کند.
📖و در آیه بعد هم آمده «قَالَ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُمَا..» خدای متعال گفت ما دعای شما را مستجاب می کنیم.
اما خبری نشد عذاب نیامد‼️
↩️چون همان زمانی که حضرت موسی رفت سراغ فرعون، همان زمان که عذاب نیامد روایت داریم چهل سال طول کشید.. در این زمانه قرآن می گوید 9 معجزه خدا به فرعون نشان داد، حضرت موسی توسط خدای متعال✨، در سالیان متعدد، پس معلوم می شود فرعون همـان اول کار عذاب نشد!
چرا خدا به موسی گفت ما دعوت تو و دعای تو و هارون را مستجاب کردیم چهل سال بعد مستجاب کرد، خُب دلایلی داشت. حضرت موسی عجله نکرد. پس عجله نکنیم در دعاها.⚠️
🔆به امام صادق (ص) عرض کردند «يُسْتَجَابُ لِلرَّجُلِ اَلدُّعَاءُ ثُمَّ يُؤَخَّرُ» میشود خدا دعا را از شخصی قبول بکند ولی به تأخیر بیندازد⁉️ مگر می شود خدا بگوید چشم من دعایت را مستجاب کردم، حالا که می خواهد دعا را بدهد به تأخیر بینداز؟
امام صادق می گوید «قَالَ نَعَمْ عِشْرِينَ سَنَةً» بله بیست سال هم حتی ممکن است فاصله باشد. بین استجابت دعا و اینکه خدا کی می خواهد🕝 بدهد. حالا اینکه چرا خدا تأخیر می اندازد یا الان مصلحت نیست یا قرار است زمان.. اینها را مفصل ما جلسات قبل بحثش را کردیم.
🔹ادامه دارد ....
💽برگرفته از سخنرانی"اخلاق
مهدوی" فایل شماره (65)
🎤استاد احسان عبادی
#اخلاق_مهدوی 234
💠☀️💠☀️💠☀️💠
________________
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فایل آموزش معارف مهدویت شماره (۲۵) موضوع: پاداش منتظران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از معرفت مهدوی | استاد عبادی
4_523942300229828781.mp3
5.18M
فایل آموزش معارف مهدویت
شماره (۲۶)
موضوع: شرایط ظهور
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مردهاند...
.......:
@zandahlm1357