#حدیث
✅ امام کاظم علیه السلام:
هرکه برادرش را در کاری ناپسند ببیند و بتواند او را از آن باز دارد و چنین نکند، به او خیانت کرده است(۱)
💢 به بیان دیگر:
چو می بینی که نابینا و چاه است
اگر خاموش بنشینی گناه است(۲)
۱. 📚 الامالى صدوق، ص۳۴۳
۲. 📜 سعدی
◼️#شهادت_امام_موسی_کاظم علیه السلام تسلیت باد. 🏴
🍀
🌺🍀
💠
❓آیا زمانی که پدر زنده است، فرزند می تواند از راه قانونی از پدر شکایت کند و سهم ارثش را مطالبه کند؟
✅ خیر. تا زمانی که پدر زنده است اموالش در اختیار کامل خودش می باشد و تا زمانی که شخص فوت نکرده باشد ارث مفهوم پیدا نمی کند.
#ارث
Vakiilhttps://eitaa.com/zandahlm1357
✅ دخل و تصرف در مشاعات ساختمان باید با رضایت همه ساکنان باشد
👈در ساختمان ۱۲ واحدی ساکن هستم خودرو خود را در قسمت حیاط ساختمان بدون مزاحمت پارک نموده ۱۱ واحد رضایت دارند فقط یک واحد مخالف هستند تکلیف چیست؟
🔹در تصرفات مادی و غیرحقوقی در مشاعات ساختمان، استفاده و بهره مندی از مال مشاع برای هرگونه دخل و تصرف، نیازمند رضایت ۱۰۰ درصدی تمام صاحبان حق میباشد. به عبارتی دیگر، هیچ شریکی بدون اجازه شریک دیگر حق دخل و تصرف مادی در مال مشاع را ندارد.
🔹به عنوان مثال برای دخل و تصرف در قسمت مشاع، اگر ۹۰ درصد از صاحبان حق رضایت دهند، رضایت ۱۰ درصد صاحبان دیگر هم الزامی است. در صورت عدم رضایت آن ۱۰ درصد، به هیچ عنوان امکان دخل و تصرف در قسمت مشاع وجود ندارد.
#اطلاعات_کاربردی
Vakiilhttps://eitaa.com/zandahlm1357
💥 قابل توجه کارگران
✍قرارداد شفاهی هم در قانون کار معتبر است؛
✅ نداشتن قرارداد و یا شفاهی بودن رابطه کاری مانع مطالبه حقوق قانونی شما نخواهد بود. به عبارت دیگر کارفرما میتواند به صورت شفاهی نیروی انسانی مورد نیاز خود را تامین کند. از همین روی ماده ۷ قانون کار چنین بیان داشته است: قرارداد کار عبارت است از قرارداد کتبی یا شفاهی که به موجب آن کارگر در قبال دریافت حقالسعی کاری را برای مدت موقت یا مدت غیرموقت برای کارفرما انجام میدهد. اما این شفاهی بودن رابطه کاری مجوز سوء استفاده و عدم پرداخت مطالبات قانونی کارگران نخواهد بود. چه اینکه مطابق ماده ۶ قانون کار بهرهکشی از دیگران ممنوع میباشد؛ بنابراین با اثبات رابطه کاری خود در مراجع مربوطه از جمله هیات تشخیص اداره کار میتوانید نسبت به مطالبه حقوق قانونی خود اقدام نمایید.
#قانون_کار
Vakiilhttps://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت هفتاد و ششم ظرفهای شام را شسته بودم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»
🖋 قسمت هفتاد و هفتم
مجید همچنانکه سرش پایین بود، به پدر نگاهی کرد و با صدایی آهسته پاسخ داد: «توکل به خدا! بلاخره ما به امید میریم. ان شاءالله خدا هم کمکمون میکنه.» و گفتن همین چند کلمه کافی بود تا خون ابراهیم به جوش آمده و رو به مجید بخروشد: «اونوقت ما شیمی درمانی مادرمون رو تا کِی عقب بندازیم به امید شما؟!!!» مجید لبخندی زد و با متانت پاسخ داد: «ما ان شاءالله با هواپیما میریم و یکی دو روزه برمیگردیم.» که باز ابراهیم به میان حرفش آمد و طعنه زد: «اونوقت هزینه این ولخرجی جنابعالی باید از جیب بابای ما بره؟!!!»
مجید مستقیم به چشمان ابراهیم نگاه کرد و قاطعانه جواب داد: «این سفر رو من برنامهریزی کردم، خرجش هم با خودمه.» پدر زیر لایه سنگین اندیشه پنهان شده و محمد و عبدالله با غضب به ابراهیم نگاه میکردند و دل من، بیتابِ نتیجه، چشم به دهان ابراهیم و مجید دوخته بود. عطیه خسته از این همه مشاجره بینتیجه، به بهانه خواباندن یوسف از اتاق بیرون رفت و لعیا خواست اعتراض کند که ابراهیم پیش از آنکه چیزی بگوید، با صدایی بلند جوابش را داد: «تو دخالت نکن!» سپس روی سخنش را به سمت مجید برگرداند و با عصبانیت ادامه داد: «آقا ما اگه بخوایم مادرمون همینجا درمان شه، باید چی کار کنیم؟!!!» و گفتن همین جمله پُر غیظ و غضب کافی بود تا مجید دست از اصرارش برداشته و با صورتی که از ناراحتی گل انداخته بود، ساکت سرش را پایین بیندازد و در عوض بغض مرا بشکند.
پرده اشکم پاره شد و با صدایی که میان گریه گم شده بود، رو به ابراهیم کردم: «آخه چرا مخالفت میکنی؟ مگه نمیخوای مامان زودتر درمان شه؟ پس چرا انقدر اذیت میکنی؟» و شاید گریه ام به قدری سوزناک بود که ابراهیم در جوابم چیزی نگفت و همه را در سکوتی غمگین فرو برد. به مجید نگاه کردم و دیدم با چشمانی که از سوز غصه من آتش گرفته، به صورت غرق اشکم خیره مانده و تنها چند لحظه پیوند نگاهمان کافی بود تا به خاطر رنگ تمنای نگاهم، طعنههای تلخ ابراهیم را نادیده گرفته و با شکستن غرورش، یکبار دیگر خواستهاش را مطرح کند.
با چشمانی سرشار از آرامش به پدر نگاه کرد و با صدایی گرفته گفت: «بابا اگه شما اجازه میدید، من و الهه مامانو ببریم تهران... ان شاءالله یکی دو روزه هم بر میگردیم...» و پیش از آنکه ابراهیم فرصت اعتراض پیدا کند، کلام مقتدرانه پدر تکلیف را مشخص کرد: «برید، ببینم چی کار میکنید!» و همین جمله کوتاه سرآغاز سفر ما شد و دل مرا به اتفاق تازهای امیدوار کرد.
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#کارگاه_انصاف ۲۲ ▪️انسان فقط در یکی از دو حالت زیر، قرار دارد؛ ـ یا در موضع انصاف ـ یا در موضع ظلم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کارگاه انصاف_22.mp3
11.21M
#کارگاه_انصاف ۲۲
▪️انسان فقط در یکی از دو حالت زیر، قرار دارد؛
ـ یا در موضع انصاف
ـ یا در موضع ظلم
🔺خروج از دایرهی انصاف ؛
شروع ماجرای نابودی نعمتهای انسان است.
- ناشناس.mp3
3.97M
🎵 تلاوت جزء 6 قرآن کریم با صدای استاد معتز آقایی (تند خوانی)
سحر ششم_ یا قوی.mp3
8.54M
#حرفهای_من_و_خدا
🌟نگاهی متفاوت و لطیف به یک اسم از أسماء جوشن کبیر ....
سحر ششم ؛ اسم شریف #یا_قوی
[ با موزیک متن جدید ]
¤ واحد #موسیقی مؤسسه منتظران منجی
ـ با صدای "سامان کجوری"
ـ آهنگسازی "یحییٰ عباسی "
ـ تنظیم " امید اردلان "
ـ و به قلم "سپیده پوررجب"
حرف های من و خدا_۶.pdf
281.8K
`🔖 حرفهای من و خدا
یا قوی🌟
و هنگامی که قرآن خوانده شود پس به آن گوش فرا دهید وخاموش باشید تا مشمول رحمت شوید!
#اعراف 204
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ ۙ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا - اسراء 82
ما آیاتی از قرآن را فرو میفرستیم که مایهی بهبودی (دلها از بیماریهای نادانی و گمراهی، و پاکسازی درونها از کثافات هوا و هوس و تنگچشمی و آزمندی و تباهی) و رحمت مؤمنان (به سبب در برداشتن ایمان و رهنمودهای پرخیر و برکت یزدان) است، ولی بر ستمگران (کافر، به سبب ستیز با نور حق و داشتن روح طغیان) جز زیان نمیافزاید.
🧡 تلاوت بسیار زیبا و بی نظیر آیه 82 سوره مبارکه اسراء با صدای استاد اسماعیل مرادی 🎈🤍💚
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا
@zandahlm1357
@HashtominEmam
آرشیو
مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)