eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
50هزار عکس
36.5هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
آشنا آشنا: دستور امام تكليف است و برو برگرد ندارد دستور امام تكليف است و برو برگرد ندارد ما عضو شوراي انقلاب بوديم و بعضي هم در آن وقت، اين موضوع را نمي دانستند و حتّي بعضي از رفقا - مثل مرحوم رباني شيرازي يا مرحوم رباني املشي - نمي دانستند كه ما چند نفر، عضو شوراي انقلاب هم هستيم. ما با هم كار مي‌كرديم و صحبتِ دولت هم در ميان نبود؛ صحبتِ همان بيت امام بود كه وقتي ايشان وارد مي‌شوند، مسؤوليتهايي پيش خواهد آمد. گفتيم بنشينيم براي اين موضوع، يك سازماندهي بكنيم. ساعتي را در عصر يك روز معيّن كرديم و رفتيم در اطاقي نشستيم. صحبت از تقسيم مسؤوليتها شد و در آن جا گفتم كه مسؤوليت من اين باشد كه چاي بدهم! همه تعجب كردند. يعني چه؟ چاي؟ گفتم: بله، من چاي درست كردن را خوب بلدم. با گفتن اين پيشنهاد، جلسه حالي پيدا كرد. مي‌شود آدم بگويد كه مثلاً قسمت دفتر مراجعات، به عهده ي من باشد. تنافس و تعارض كه نيست. ما مي‌خواهيم اين مجموعه را با همديگر اداره كنيم؛ هر جايش هم كه قرار گرفتيم، اگر توانستيم كارِ آن جا را انجام بدهيم، خوب است. اين، روحيه ي من بوده است. البته، آن حرفي كه در آن جا زدم، مي‌دانستم كه كسي من را براي چاي ريختن معيّن نخواهد كرد و نمي گذارند كه من در آن جا بنشينم و چاي بريزم؛ اما واقعاً اگر كار به اين جا مي‌رسيد كه بگويند درست كردن چاي به عهده ي شماست، مي‌رفتم عبايم را كنار مي‌گذاشتم و آستينهايم را بالا مي‌زدم و چاي درست مي‌كردم. اين پيشنهاد، نه تنها براي اين بود كه چيزي گفته باشم؛ واقعاً براي اين كار آماده بودم. من، با اين روحيه وارد شدم و بارها به دوستانم مي‌گفتم كه آن كسي نيستم كه اگر وارد اطاقي شدم، بگويم آن صندلي متعلق به من است و اگر خالي بود، بروم آن جا بنشينم و اگر خالي نبود، قهر كنم و بيرون بروم. نخير، من هيچ صندلي خاصي در هيچ اطاقي ندارم. من وارد اطاق مي‌شوم و هر جا خالي بود، همان جا مي‌نشينم. اگر مجموعه احساس كرد كه اين جا براي من كم است و روي صندلي ديگري نشاند، مي‌نشينم و اگر همان كار را نيز مناسب دانست، آن را انجام مي‌دهم. قبل از رحلت حضرت امام كه دوران رياست جمهوري در حال اتمام بود، دست و پايم را جمع مي‌كردم. مكرر مراجعه مي‌كردند و بعضي از مشاغل را پيشنهاد مي‌نمودند. آدمهاي بي مسؤوليت، اين مشاغل را پيش خودشان به قد و قواره ي من بريده و دوخته بودند! ولي من گفتم كه اگر يك وقت امام به من واجب كنند و بگويند شما فلان كار را انجام دهيد؛ چون دستور امام تكليف است و برو برگرد ندارد، آن را انجام مي‌دهم. اما اگر چنانچه تكليف نباشد - و من از امام خواهش خواهم كرد كه تكليفي به من نكنند تا به كارهاي فرهنگي بپردازم - دنبال كارهاي فرهنگي مي‌روم. سخنراني در مراسم توديع كاركنان نهاد رياست جمهوري ۱۸/۵/۶۸ https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِی قُلُوب 💌 اوست که قلب‌ها را آرام می‌کند 📖 سوره فتح، آیه ۴
11.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وَنَادَىٰ أَصْحَابُ النَّارِ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفِيضُوا عَلَيْنَا مِنَ الْمَاءِ أَوْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ ۚ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُمَا عَلَى الْكَافِرِينَ - اعراف 50 دوزخیان بهشتیان را صدا می‌زنند که مقداری از آب یا از چیزهائی که خداوند قسمت شما فرموده است به ما عطاء کنید. بهشتیان می‌گویند: خداوند آب و چیزهای بهشت را بر کافران قدغن کرده است. 📺 تلاوتی ناب برای آرامش دل‌ها، آیات 50 تا 53 سوره مبارکه اعراف با صدای مشاری العفاسی با زیرنویس فارسی 🎞🎙 تلاوت ،
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
۴ امام (ع) در نيشابور در برابر ازدحام عظيمى , حديثى را ÙǠسلسله ى سند آن را به پيامبر مى رساند, خواند, و در آن توحيد را كه اساس عقيده و حيات است , مطرح كرد و خود را بعنوان شرط توحيد مطرح نمود, و با اين گفتار مشروعيت حكومت بنى عباس را زير سؤال برد, و اين ضربه ى بزرگ ديگرى بود كه به مأمون وارد مى شد, زيرا منظور از اين شروط كه موجب تماميت توحيد است , نه خلافت است و نه ولايتعهدى , چون تا هنوز امام اين منصب را بعهده نگرفته است , بلكه منظور از اين شرط امامت و ولايت است. ۵ امام رضا (ع) فرمود: مأمون چيزى به من نداده است و آن چه را به من پيشنهاد مى كند حق من است. ۶ در كيفيت بيعت , اثبات كرد كه مأمون كه خود را اميرالمؤمنين و خليفه ى رسول الله مى داند, تازه جاهل به احكام است حتى عقد آن چه را به امام سپرده است , نمى داند. و امام در اين مجلس بزرگ دست خود را طورى گرفت كه پشت دست طرف خودش باشد و روى دستش طرف مردم , مأمون گفت: دستت را دراز كن تا مردم بيعت كنند, حضرت فرمود: جدم رسول خدا (ص) اين چنين بيعت مى گرفت , پس مردم بيعت كردند. و قال الناس كيف يستحق الامامة من لايعرف عقد البيعة. كسى كه عقد بيعت را نمى داند چگونه مستحق امامت باشد؟ ۷ امام (ع) در وثيقه ى ولايتعهدى نوشت: ان الله يعلم خائنة الاعين و ما تخفى الصدور. خواست نظرها را متوجه بسازد كه كار به خيانت علنى كشانده خواهد شد. ۸ اين اقدام امام (ع) حقانيت امامت ائمه (ع) و بطلان خلافت خلفاى پيشين را به اثبات رساند, ادامه دارد... https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
.......: شفاي زخم پا آقا ميرزا احمد علي هندي كه عالمي بود صالح و مقدس و متقي و زياده از پنجاه سال در كربلا مجاور قبر مولاي ما حضرت ابي عبدالله الحسين (ع) بود تا وفات نمود خود او گفت كه من در زمانيكه در هند بودم زخم و قرحه اي در زانوي من بهم رسيد كه تمام اطباء از علاج آن عاجز شدند و از بهبودي آن مايوس گرديدند. والد من كه خودش از همه دكترهاي هند حاذق تر بود به اطراف هند كسي را فرستاد تا هر طبيبي كه هست او را براي معالجه قرحه من حاضر نمود و هريك از آنها اين زخم را مي‌ديدند مي‌گفتند ما از پس اين معالجه برنمي آئيم و همگي اعتراف به عجز كردند. تا اينكه طبيبي فرنگي كه از همه حاذق تر بود آمد و چون چشمش بر آن زخم افتاد ميلي در داخل آن زخم كرد و چون بيرون آورد نگاهي به آن كرد و گفت تو را بغير از حضرت عيسي (ع) كسي نمي تواند علاج كند زيرا كه اين زخم نزديك به پرده رسيده و اسم آن پرده را گفت و وقتي كه زخم به آن پرده برسد حتماً تلف مي‌شود و يك دو روز ديگر اين زخم به آن مي‌رسد و خواهد مرد. آنگاه برخاست و رفت. من از شنيدن سخنان او آنروز را با نهايت غم و اندوه بسر بردم و چون شب شد خوابيدم پس در عالم خواب خدمت مولا و سيد خود حضرت علي بن موسي الرضا (ع) مشرف شدم و ديدم كه آن بزرگوار در برابر من ايستاده و نور از سر مبارك آن حضرت به اطراف حجره منتشر است پس بمن فرمود: اي احمد بسوي من بيا. عرض كردم: مولاي من خودت مي‌داني كه من مريضم و توانائي راه رفتن ندارم. آن سرور اعتنائي به گفته‌هاي من نكرد باز فرمود بسوي من بيا. در اين مرتبه از فرمايش آن حضرت از بستر خود بر خواستم و نزديك آن بزرگوار رفتم. آنگاه آن حضرت دست مبارك خود را پيش آورد و آن زخم را كه به زانوي من بود مسح كرد. در آن حال عرض كردم. اي مولاي من قصدم اين است كه به زيارت شما مشرف شوم. فرمود انشاءالله مشرف مي‌شوي. از خواب بيدار شدم و اثري از آن جراحت و قرحه ابداً در زانوي خود نديدم و از ترس اينكه مبادا اين امر را كسي قبول نكند جرئت نمي كردم قضيه خود را آشكار و افشاء كنم. تا اينكه بعضي از حال من خبردار شده و امر فاش شد. [۳۷]. رضاي حق برضاي رضا شود حاصل دلا رضاي رضا جو، ز غير او بگسل رضا ولي خدا شاه طوس شمس شموس كه بي رضاي رضا طاعت بود باطل بامر و نهي رضا گوش با كمال رضا اگر رضاي خدا را توئي بجان مائل سعادت دوجهان چونكه در رضاي رضاست دمي مبادا شوي از رضاي او غافل https://eitaa.com/zandahlm1357