eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
49.2هزار عکس
35.9هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👌👌 ۱۵۰ آبه اشارات نجومی در قرآن وجود دارد ! 💫« وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَی» « قسم به ستاره چون فرود آید.» (سورۀ نجم-آیه 1 ) به گفته دکترسیدحسین امیدیانی عضو پیوسته انجمن نجوم ایران، ۷۵۰ آیه از راجع به علوم طبیعی و تجربی از جمله خلقت زمین و آسمان و کوه و گیاهان و موجودات است که از این میان حدود ۱۵۰ آن به مربوط است.
8.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📖مقطعی فوق العاده از سوره:نجم 💠استاد:حامد شاکر نژاد 🎼مقام:حجاز ┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
.......: فاطمه، غمگنانه به قتلگاه برادرانش مى نگريست قتلگاه هارون، قاسم، جعفر، فضل و برخى از برادرزادگانش. قتلگاه، تابلويى از كربلا بود. فاطمه، خود را بر آن زمين گلگون افكند. چون چشم گشود. خويش را در آغوش بانويى سوگوار يافت. خورشيد غروب كرده بود و آواى اندوهگين اذانى از دور دست شنيده مى شد: اشهد انّ محمداً رسول الله (ص). فاطمه پرسيد: « نيايم! كجايى تا بينى بر فرزندانت چه مى گذرد؟! » چون مى خواست براى نماز برخيزد، پيكر رنجورش نتوانست روح بزرگش را تاب آورد. روحى را كه در آستانه كوچ بود؛ كوچ به سرزمينى دور از شوربختى هاى زمين و تبهكارى هاى آدمى. اينك، دخترى بيست و هشت ساله، تنها در ميان جاده مدينه و مرو ايستاده است؛ نه راه پس داشت و نه راه پيش. اينك، فاطمه شمعى بود در فرجامين شب بلند زمستان. در خاطرش احاديثى شعله ور شدند كه در كودكى و جوانى شنيده بود. روزى كه پدرش گفت: « قم، آشيانه آل احمد و پناهگاه شيعيان آن است. » (۱۴۶) و برادرش فرموده بود: « هرگاه آشوب‌ها شهرها را در برگرفتند، به قم و حومه اش برويد. بلا از آن جا دور است. » (۱۴۷) و شنيد كه از نياى اش صادق آل محمد (ص) نقل كرده اند: « خاك قم مقدس است. مردمش از ما هستند و ما نيز از آنانيم. كسى قصد گردنفرازى با آن‌ها نمى كنند: و اگر كرد، كيفرش را سريع مى بيند. تا هنگامى كه قمى‌ها به برادرانشان خيانت نورزند، همواره چنين است. اگر خيانت ورزند، آفريدگار گردنفرازان تبهكارى را بر آنان چيره مى گرداند. » (۱۴۸) در دل فاطمه، نورى آسمانى روشن شد و كلام جدش صادق (ع) در ذهنش اين چنين درخشيد: « حرم ما قم است و به زودى دخترى از فرزندانم كه نامش فاطمه است، در آن جا به خاك سپرده مى شود. » (۱۴۹) از اين رو، فاطمه كه چشمانش از اندوهى آسمانى مى درخشيد. پرسيد: « تا قم چند فرسخ راه است؟ » چهل ميل. ناگاه دلش از اميد به ديدار برادر روشن شد. مرا به قم ببريد. چون كاروان به سوى قم رهسپار شد، فاطمه احساس كرد كه به سوى « سرزمينى پاكيزه و پروردگارى مهربان » رهسپار است. تب، پيكر رنجورش را ذوب مى كرد، اما روحش، به سان ستاره اى تابناك مى درخشيد. در هر منزل كه فرود مى آمدند، از برادرانشكه پس از نبرد شيراز گريخته بودندمى پرسيد. آرزو داشت كه آنان هم خود را به سوى مرو برسانند و رضا (ع) را ببيند؛ اما خبرهايى كه مى شنيد، خوشايند نبودند. خبرها مى گفتند كه رضا (ع) اندوهگين و در محاصره است و شيعيانى كه دل در ديدار وى دارند، بايد رنج‌ها بكشند. قم، سرزمين مردان رزم آور و خانه آل احمد بود. اگر فاطمه به آن جا مى رسيد، شايد مى توانست براى برادر تنها مانده اش كارى كند. شايد برادرانش براى ديدن او به قم مى آمدند. آن وقت مى توانستند ساكن اين شهر شوند. كسى چه مى دانست؟ https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
.......: رد سائل نكند حضرت حجة الاسلام آقاي حاج ميرزا حبيب الله ملكي دام ظله از حاج سيد حسين حكاك نقل كرد: در زماني كه حاج ميرزا موسي خان، متولي آستان قدس رضوي بود يك نفر از علماء نجف به زيارت حضرت رضا (ع) مشرف شده بود. چندي كه گذشت هزينه و مخارجش تمام شد و از اين جهت پريشان بود كه در غربت چه كند. لذا در حرم مطهر اظهار حاجت به امام هشتم (ع) نمود كه اي آقا مرحمتي بفرما و مرا از اين پريشاني نجات بخشا و هرگاه مرا از اين بليه خلاص نفرمايي مي‌روم نجف و خدمت جدت آقا اميرالمؤمنين (ع) از حضرتت شكايت مي‌نمايم خودش گفته است تا من چنين عرض كردم ديدم در آنجا كسي است كه نشناختم او كيست بمن فرمود غم مخور كه خدا وسيله ساز است. اين را گفت و گذشت و من از حرم بيرون آمدم لكن در امر خود متفكر بودم كه چه خواهد شد. روز ديگر وقتي در منزل بودم ناگاه يكنفر آمد و خود را معرفي كرد كه من يكي از دربانان آستان قدس رضوي و از جانب آقاي متولي باشي خدمت شما رسيده ام. پس مبلغ پول قابلي بمن داد و گفت اين وجه را آقاي توليت براي شما فرستاده بعد از آن معلوم شد كه حاج ميرزا موسي خان خود نائب التوليه حضرت رضا (ع) را در خواب ديده و آن بزرگوار به او چنين دستور داده كه فلان كس در فلان جاست و تو فلان مبلغ براي او بفرست و به او بگو كه شكايت از من خدمت جدم حضرت اميرالمؤمنين (ع) نكند. پسر من ولي عصر كه به او فرموده غم مخور كه خدا وسيله ساز است. [۷۱]. اي كه از دردت بغير حق كسي آگاه نيست راه درمان را ز من بشنو كه جز آن راه نيست بهر هر دردي توجه كن بدرگاه رضا در جهان درمانگهي بهتر از آن درگاه نيست https://eitaa.com/zandahlm1357