هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
14.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دعای عهد تصویری
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا
@zandahlm1357
@HashtominEmam
آرشیو
مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: شانهها سنگين ز رنج انبياء كاروان رفت تا به دهكده سناباد رسيد. در آن جا بار افكند؛ در جايى
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مردى كه آن را مى نوشت، از خود پرسيد: « على بن موسى الرضا (ع) از چه مى ترسد؟ از اهداف پنهان مأمون؟ »
در سپيده دم، شتران كاروان، اين كشتى هاى صحرا، دگربار گردن افراشتند. هدف، شرق بود. روستاهاى پراكنده در دامنه دشتها و شاخه هاى رودهايى كه آبشان را
از هريرود مى گرفتند، راه پيچا پيچى به دور خشكى ترسيم كردند. اين رود تا دو سوم مسافت، آب مسافرانى را كه به سرخس مى رفتند، تأمين مى كرد. از آن جا به بعد، مسافران، رود را پشت سر مى گذاشتند و به سفر خود به سوى شمال شرقى ادامه مى دادند. در ادامه راه، آب مورد نياز خود را از چشمه هاى ميان راه مى گرفتند و در دهكدهها استراحتى كوتاه مى كردند.
كاروان در سرخسمحل تولد ذوالرياستين (فضل بن سهل) اندكى توقف كرد. سپس از رودخانه هاى هريرود كه آب انبوهش از كوه هاى بابا سرازير مى شد، گذشت. راهى كه به مرو مى رفت، از ميان رودخانه هاى كوچك عبور مى كرد. كاروان به درياچه اى رسيد كه علفها و نيزارها آن را دربرگرفته بودند. دو سوم از مسافت ميان سرخس و مرو از درياچه مى گذشت. كاروان از ميان شيبها و دره هاى سرسبز به سوى شمال شرقى ره سپرد؛ از بيابان گذشت. سبزه هاى برآمده از باران هاى بهارى و برف هاى آب شده كوهستانى را طى كرد. اينك، بادهاى پاييزى، سرد و خشك مى وزيدند. از زمستان سرد و پربرف خبر مى داند.
كاروان در دهم جمادى الآخر سال دويست و يك هجرى قمرى به دراوزه مرو رسيد. رجاء بن ضحاككه مسئوليت سنگين اين سفر را بر دوش داشتناگهان با استقبالى مواجه شد كه در در تصورش نمى گنجيد.
نيروهاى مسلح از دروازه پايتخت تا كاخ ضيافت در دو صف ايستاده بودند. مردم از پشت بام به فرزند آخرين پيامبر تاريخ مى نگريستند. مأمون خليفه و در كنارش فضل بن سهلنخست وزيرو ديگر بزرگان دولتى در بيرون شهر منتظر امام بودند.
امام پياده شد. خليفه با شوق، مهياى در آغوش كشيدن حضرت شد. او همچون كسى بود كه در آستانه غرق شدن به هر سو چنگ مى افكند. سرانجام، مردى آمده بود تا او را از گرداب نجات دهد. اگر كسى در چشمان امامكه به سوى كاخ ضيافت گام برمى داشتدقت مى كرد، اندوهى ژرف را مى ديد؛ اندوهى كه راز آن را نمى دانست.
اينك اين على بن موسى الرضا است. مردى كه به سوى سرنوشت گام برمى دارد. مردى كه در جهان سراسر فتنه، دسيسه، حرص و آز، رنج هاى خود را بر دوش مى كشد. او نقطه اى متضاد در برابر اين واقعيت سراسر تباهى بود. اينك، فصلى هيجانى و فرجامين در زندگى اش گشوده مى شد.
#دانستنیهای امام رضا علیه السلام
https://eitaa.com/zandahlm1357
اشاره ی امام
سرخس، وطن "فضل بن سهل" بود. کشته شدن او به دست نوکران مأمون، خون مردم را به جوش آورده بود؛ آتش برداشتند تا کاخ مأمون را به آتش بکشند، نگهبانان درها را بستند، جمعیت خشمگین به پشت درها رسیده بودند، مأمون میلرزید، دست به دامن امام رضا علیه السلام شد که: «آقا جان! کاری بکن! »
امام علیه السلام برخاستند، پیش مردم رفتند و اشاره ای کردند؛ مردم متفرق شدند! خطر از بیخ گوش مأمون رد شده بود. [۱]
----------
[۱]: . همان، ج ۲، ص ۱۴۶
یک قمقمه دریا....
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
☑️متن شبهه و سوال👇👇👇👇👇 آخر عاقبت کسانی که شیعه نیستن چی میشه؟ آنهایی که در ایران به دنیا نیومدن و ب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا