eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
49.3هزار عکس
35.9هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
7.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تلاوت سوره الحاقه استاد عبدالباسط استاد مصطفی اسماعیل
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
.......: پايانى كه پايان نيست! خورشيد طلوع كرد. آسمان آبى بود و تنها چند تكه ابر در اين جا و آن جا به طور پراكنده ديده مى شد؛ باد نمى وزيد. شب گذشته، باد ابرها را جارو كرده بود. سيد محمد رفت تا كنار در حرم بايستد. پرتو آفتاب، گنبد و گلدسته‌ها را گرم مى كرد. رؤياى شب پيش هم چنان بر ذهن سيد محمد چيره بود. هنوز آن صداى آسمانى در درون شعله ورش طنين مى افكند. زائران دسته دسته مى آمدند و به حرم، اداى احترام مى كردند. نزديك در مسافران با تن پوش هاى پشمينه بر تن نشسته بودند؛ چاى مى نوشيدند و از اين طرف و آن طرف حرف مى زدند. يكى از آن‌ها سرش را تكان داد و گفت: « چگونه از اين دوشيزه به خاطر كارى كه ديشب كرد، تشكر كنيم. » كولاك عجيبى بود. راه را گم كرده بوديم. اگر چند دقيقه ديرتر گلدسته‌ها را روشن كرده بودند، ما مرده بوديم. (۲۲۳) ناگهان نورى مثل نور فانوس دريايى در بندرديديم. دوست من! اهل بيت، لنگرگاه، آدم هاى سرگردان هستند. پس فردا براى زيارت برادرش به طرف مشهد حركت مى كنيم. صبر كن چند روزى مهمان اين خانم باشيم. سيد محمد حيرت زده به حرف هاى آنان گوش مى داد. چشمانش از اشك لبريز بود. به سوى آن‌ها رفت و گفت: « برادرانم! من بودم كه چراغ گلدسته‌ها را روشن كردم؛ البته در رؤيا، دوشيزه اى را ديدم سرا پا نور كه من فرمود: « برخيز و چراغ هاى گلدسته‌ها را روشن كن! » او سه بار اين جمله را گفت. » مسافران حيرت زده پرسيدند: « يعنى گلدسته‌ها معمولاً اين وقت از نيمه شب روشن نمى شوند؟ » نه! چون ما چراغ‌ها را پيش از نيمه شب خاموش و يك ساعت مانده به اذان صبح روشن مى كنيم. دانه هاى مرواريد اشك از چشم‌ها برگونه‌ها غلتيد؛ اشك هاى عاشقانه، اشك هاى فروتنى. سيد محمد رضوى اين كرامت را نوشته است و هر سالهنگامى كه سال شب اين خاطره گرما بخش فرا مى رسيدبراى بزرگداشت آن كرامت، در چنان شبى چراغ‌ها را زودتر برمى افزود. هر سال در آن ساعت و هنگامى كه برف سنگين بهمن ماه فرو مى ريزد، مسافران، گلدسته هاى لبريز از نور را مى بينند، گلدسته هايى بسان فانوس هاى دريايى كه چلچراغ اميد ره گم كردكان درياى حيرت هستند. امام رضا علیه السلام https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......: امام رضا علیه السلام در کوه سنگی به صخره ای تکیه زدند و فرمودند: «خدایا! این کوه را برای مردم سودمند گردان و به آنچه که از این کوه می‌تراشند و به آنچه که در ظرف‌های تراشیده از این کوه می‌ریزند، برکت ده! و... » [۱] قرن هاست که مردم از آن کوه، ظرف‌های سنگی می‌سازند. ---------- [۱]: . همان، ج ۲، ص ۱۳۱ بخور! سرد است در خانه ی امام رضا علیه السلام بودم، به شدت تشنه بودم اما خجالت می‌کشیدم که در میان مجلس، آب بخواهم. امام علیه السلام فرمودند: «آب بیاورید! » آوردند، حضرت اندکی نوشیدند، رو به من کردند و فرمودند: «ای محمد؛ بخور که سرد است! » [۱] ---------- [۱]: . همان، ج ۲، ص ۲۰۴ یک قمقمه دریا.... https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا