7.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تلاوت سوره الحاقه
استاد عبدالباسط
استاد مصطفی اسماعیل
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
14.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دعای عهد تصویری
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا
@zandahlm1357
@HashtominEmam
آرشیو
مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: توفان زرد همچنان مى وزيد تا ريشه درختى را بركند كه ريشه اش ثابت و شاخه هايش در آسمان بود. ف
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
پايانى كه پايان نيست!
خورشيد طلوع كرد. آسمان آبى بود و تنها چند تكه ابر در اين جا و آن جا به طور پراكنده ديده مى شد؛ باد نمى وزيد. شب گذشته، باد ابرها را جارو كرده بود.
سيد محمد رفت تا كنار در حرم بايستد. پرتو آفتاب، گنبد و گلدستهها را گرم مى كرد. رؤياى شب پيش هم چنان بر ذهن سيد محمد چيره بود. هنوز آن صداى آسمانى در درون شعله ورش طنين مى افكند.
زائران دسته دسته مى آمدند و به حرم، اداى احترام مى كردند. نزديك در مسافران با تن پوش هاى پشمينه بر تن نشسته بودند؛ چاى مى نوشيدند و از اين طرف و آن طرف حرف مى زدند. يكى از آنها سرش را تكان داد و گفت: « چگونه از اين دوشيزه به خاطر كارى كه ديشب كرد، تشكر كنيم. »
كولاك عجيبى بود. راه را گم كرده بوديم.
اگر چند دقيقه ديرتر گلدستهها را روشن كرده بودند، ما مرده بوديم. (۲۲۳)
ناگهان نورى مثل نور فانوس دريايى در بندرديديم.
دوست من! اهل بيت، لنگرگاه، آدم هاى سرگردان هستند.
پس فردا براى زيارت برادرش به طرف مشهد حركت مى كنيم.
صبر كن چند روزى مهمان اين خانم باشيم.
سيد محمد حيرت زده به حرف هاى آنان گوش مى داد. چشمانش از اشك لبريز بود. به سوى آنها رفت و گفت: « برادرانم! من بودم كه چراغ گلدستهها را روشن كردم؛ البته در رؤيا، دوشيزه اى را ديدم سرا پا نور كه من فرمود: « برخيز و چراغ هاى گلدستهها را روشن كن! » او سه بار اين جمله را گفت. »
مسافران حيرت زده پرسيدند: « يعنى گلدستهها معمولاً اين وقت از نيمه شب روشن نمى شوند؟ »
نه! چون ما چراغها را پيش از نيمه شب خاموش و يك ساعت مانده به اذان صبح روشن مى كنيم.
دانه هاى مرواريد اشك از چشمها برگونهها غلتيد؛ اشك هاى عاشقانه، اشك هاى فروتنى.
سيد محمد رضوى اين كرامت را نوشته است و هر سالهنگامى كه سال شب اين خاطره گرما بخش فرا مى رسيدبراى بزرگداشت آن كرامت، در چنان شبى چراغها را زودتر برمى افزود. هر سال در آن ساعت و هنگامى كه برف سنگين بهمن ماه فرو مى ريزد، مسافران، گلدسته هاى لبريز از نور را مى بينند، گلدسته هايى بسان فانوس هاى دريايى كه چلچراغ اميد ره
گم كردكان درياى حيرت هستند.
#دانستنیهای امام رضا علیه السلام
https://eitaa.com/zandahlm1357
.......:
امام رضا علیه السلام در کوه سنگی به صخره ای تکیه زدند و فرمودند:
«خدایا! این کوه را برای مردم سودمند گردان و به آنچه که از این کوه میتراشند و به آنچه که در ظرفهای تراشیده از این کوه میریزند، برکت ده! و... » [۱]
قرن هاست که مردم از آن کوه، ظرفهای سنگی میسازند.
----------
[۱]: . همان، ج ۲، ص ۱۳۱
بخور! سرد است
در خانه ی امام رضا علیه السلام بودم، به شدت تشنه بودم اما خجالت میکشیدم که در میان مجلس، آب بخواهم.
امام علیه السلام فرمودند: «آب بیاورید! » آوردند، حضرت اندکی نوشیدند، رو به من کردند و فرمودند: «ای محمد؛ بخور که سرد است! » [۱]
----------
[۱]: . همان، ج ۲، ص ۲۰۴
یک قمقمه دریا....
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
☑️متن شبهه و سوال👇👇👇👇👇 استاد، دین نگه داشتن خیلی سخت شده مخصوصا واسه ما جوونا علی الخصوص ما پسرا، ا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا