❣ #اندکی_بیاندیشیم
🕋 وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا
(فرقان/٣٠)
⚡️ترجمه:
" و پیامبر خدا گوید: «پروردگارا بیگمان قوم من این قرآن را رها کردند»"
🔑راستی، ارتباط ما با قرآن چگونه است؟
انسان با روحش زنده است، اگر روح، جسم را ترک نماید خواهد مرد
👈 و روح نیز با قرآن زنده میماند اگر قرآن روح را ترک نماید روح نیز خواهد مرد.. آیا واقعا ما زندهایم یا فقط نفس میکشیم؟
17.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ تلاوت تصویری جدید استاد شعبان صیاد
💠 سوره حجرات، آیه 6 الی 10
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
14.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دعای عهد تصویری
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا
@zandahlm1357
@HashtominEmam
آرشیو
مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
شورش عبّاسيان در بغداد در سال ۲۰۰ هجرى، پس از اعلام ولايتعهدى امام رضا عليه السلام از سوى مأمون، جم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
ضايع بودن خلافت
در كتاب هاى تاريخى چنين مى خوانيم كه مأمون نخست پيشنهاد خلافت به امام كرد، (۱) ولى امام شديدأ از پذيرفتن آن خوددارى نمود. مدّتها مأمون مى كوشيد كه امام را به پذيرش اين مقام قانع گرداند، ولى موفّق نمى شد. مى گويند اين كوششها به مدّت دو ماه در « مرو » ادامه يافت كه امام همچنان از پذيرفتن پيشنهاد وى امتناع مى ورزيد. (۲)
مأمون به امام مى گفت: «. اى فرزند رسول خدا، من به فضيلت، علم، زهد، پارسايى و خداپرستيت پى بردم و ديدم كه تو از من به خلافت سزاوارترى.. »
امام پاسخ داد: « با پارسايى در دنيا اميد نجات از شرّ آن دارم، با خويشتن دارى از گناهان،
اميد دريافت بهرهها دارم، و با فروتنى در دنيا مقام عالى نزد خدا مى طلبم.. »
مأمون مى گفت: ميخواهم خود را از خلافت معزول كنم و آن را به تو واگذارم و خود نيز با تو بيعت كنم؟!
امام پاسخ داد: اگر اين خلافت از آن توست، پس تو حق ندارى اين جامه خدايى را از تن خود به درآورده بر قامت شخص ديگرى بپوشى، و اگر خلافت مال تو نيست، پس چگونه چيزي را كه مال تو نيست، به من مى بخشايى؟ » (۳)
با اين همه مأمون گفت: تو ناگزير از پذيرفتن آنى!! روزها و روزها مأمون در متقاعد ساختن امام كوشيد و پيوسته فضل و حسن را به نزدش مى فرستاد و بالاخره هم مأيوس شد از اين كه امام خلافت را از وى بپذيرد.
روزى ذوالرياستين، وزير مأمون، در برابر مردم ايستاد و گفت: شگفتا! چه امر شگفت انگيزى مى بينم! مى بينم كه اميرالمؤمنين مأمون خلافت را به رضا تفويض مى كند، ولى او نمى پذيرد. رضا مى گويد: در من توان اين كار نيست و هرگز نيرويى براى آن ندارم. من هرگز خلافت را اين گونه ضايع شده نيافتم. »
#دانستنیهای امام رضا علیه السلام
https://eitaa.com/zandahlm1357
تعظیم نسیم
وقتی امام از مدینه به مرو آمدند، مأمون آن حضرت را به کاخ خود دعوت کرد. دربانان و پرده داران کاخ پیش آمدند، پردهها را کنار زدند و به رسم دربار از آن حضرت استقبال کردند اما وقتی فهمیدند که مأمون میخواهد امام را ولی عهد خود کند، با همدیگر توطئه کردند که بار دیگر به آن حضرت احترام نگذارند و نسبت به ایشان بی اعتنایی کنند.
روز بعد وقتی امام علیه السلام آمدند، تحت تأثیر عظمت آقا قرار گرفتند و ناخودآگاه تشریفات معمول را دوباره انجام دادند اما بعد همدیگر را سرزنش کردند که قرار ما این نبود...
بنابراین هم قسم شدند که بار دیگر به آن حضرت احترام نگذارند!
روز بعد که امام علیه السلام آمدند، کسی پرده را کنار نزد تا امام وارد شوند، ناگهان بادی وزیدن گرفت، پرده بالا رفت، حضرت که داخل شدند، باد ایستاد و پرده فرو افتاد و در هنگام رفتن نیز دوباره باد وزیدن گرفت، پرده کنار رفت و امام که رفتند، پرده فرو افتاد.
از آن پس مأموران به محض دیدن امام رضا علیه السلام، پرده را بر میچیدند و به آقا احترام میگذاشتند. [۱]
----------
[۱]: . الامام علی بن موسی الرّضاC، ص ۲۶، به نقل از الاتحاف بحبّ الاشراف
یک قمقمه دریا....
https://eitaa.com/zandahlm1357