eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
47.9هزار عکس
34.8هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
.......: می توان گفت بچه‌ها همرنگ محیط شده اند. یعنی خود را خوب با محیط وفق داده اند. گروهان تکمیل است و کمبود نیرویش را طی چند هفته گذشته تأمین کرده، یک مسئول گروهان و یک معاون. بر سر هر دسته یک مسئول دسته و یک معاون دسته. در هر دسته دو آرپی جی زن، هر کدام دو نفر کمک آرپی جی. یک تیربارچی و چهار تک تیرانداز. هر دسته ۲۲ نفر و بعضی‌ها دسته‌ها با چند تک تیرانداز بیشتر عناوین پیک دسته و منشی دسته و... را نیز پر می‌کنند و گاهی دسته‌ها تا مرز ۳۰ نفر هم می‌رسند. [صفحه ۱۷] سه دسته وجود دارد به علاوه بی سیم چی‌های گروهان و پیک و منشی گروهان حدود ۹۰ نفر می‌شوند. جمعیت زیادی است. وقتی نود جوان در کنار یکدیگر می‌ایستند معلوم می‌شود، گروهان یعنی چه. وقتی سه گروهان ۹۰ نفری همراه با دسته ادوات و تخریب و بهداری گردان و تبلیغات و نیروهای تدارکات در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند عظمت گردان کاملا مشهود می شود. نزدیک به ۴۰۰ نیروی رزمنده ی دلاور. مطیع و فرمانبر. آماده ی جانبازی. اما بشاش و متبسم. با روحیه. شاد. پر انرژی. قوی. آماده. کینه ی دشمن در دل. اسلحه به دست. منتظر عملیات. خصوصا هنگامی که مسئول گردان در کنار این جمعیت حاضر می‌شود و به نیروهایش از جلو نظام می‌دهد. برای نیروها خیلی مهم است که مسئول گردان شخصا به نیروها دستور دهد و نوعی افتخار محسوب می‌شود. البته معاون گردان و گروهان دارای جایگاه خاصی هستند ولی مسئول گردان یعنی عزیز، مورد اطمینان تیپ و لشکر، با تجربه و قدیمی، عملیات کرده، نترس، با حیا، مؤمن، دلاور. مسئول گردان یعنی آنکه حرف آخر را می‌زند. معلوم نیست چرا همه دوست دارند به مسئول گردان سلام کنند و لبخند او را از نزدیک مشاهده کنند. حرفهای مسئول گردان یعنی حجت. هر سخنش می‌تواند در چادرها نقل شود و مخاطب به آن مباهات کند. چرا؟ چون او برگزیده شده است. چون قرار است او در عملیات پیشاپیش دیگران حرکت کند. چون قرار است او نیروها را برای نابودی دشمن سازماندهی و هدایت کند. چون او بازمانده ی شهیدان است. چون او مردانه در جبهه ایستاده و بر تن، زخم خصم دارد. متواضع است. او حتما باید جذاب و مطمئن باشد. هر حرکت و حرفش از روی دلیل و سند باشد. از خودش حرف بزند. با بالاتر هماهنگ باشد. او نماینده ی بالاترین مقام نظامی در جبهه است. لازم نیست از جلو نظامش خیلی بلند و وحشتناک باشد. همین که این صدا از زبان نماینده ی جنگ شنیده شد، یعنی اطاعت محض. یعنی دست راست را باید مانند چوب به طرف شانه ی سمت راست نفر جلو پرتاب کنی. محکم و کشیده. بدون حرکت. دفاع مقدس سینای شلمچه https://eitaa.com/zandahlm1357
40.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹نماهنگ «رفیق شهیدم» 🎧 یادم داد، اگه عشق باشه راحته عاشقی حاج قاسم یادم داد، باید جون گذاشت بابت عاشقی حاج قاسم یادم داد، یک و بیست بشه ساعت عاشقی .. 🎤ابوذر روحی 
hafez 59.mp3
3.17M
ساغر می بر کفم نِه تا ز بَر
خمول بادیه نشینی کنیزی زیبا داشت. وی به ملاقات عبدالملک آمد و عبدالملک به او گفت: می خواهی خلیفه شوی و کنیز تو از دنیا نرود؟ بادیه نشین گفت: نه، پرسید چرا؟ گفت: چون کنیز می‌میرد و امت ضایع می‌شوند. عبدالملک گفت: چه آرزو داری؟ پاسخ داد: سلامتی. گفت: پس از آن؟ گفت: روزی وسیعی که منتی در آن نباشد. گفت: پس از آن؟ پاسخ داد: دوری از خلق چرا که ثروتمندان و برجستگان از دیگران به هلاکت نزدیک ترند. * جالینوس می‌گوید: رؤسای شیاطین سه چیزند: همراهی با طبیعت، وسوسه‌های عمومی و امور عادی. شیخ بهاء https://eitaa.com/zandahlm1357
🌴 🌹 و قال عليه‌السلام و قد قال له طلحة والزبير: نُبايِعُكَ‌ عَلى‌ أَنّا شُرَكاؤُكَ‌ في هذَا الْأَمْر: لَا، وَ لكِنَّكُمَا شَرِيكَانِ‌ فِي الْقُوَّةِ‌ وَ الْاِسْتِعَانَةِ‌، وَ عَوْنَانِ‌ عَلَى الْعَجْزِ وَ الْأَوَدِ. امام عليه السلام در پاسخ طلحه و زبير آنجا كه به امام پيشنهاد خلافت شورايى كردند و گفتند با تو بيعت مى‌كنيم به اين شرط‍‌ كه در حكومت شريك باشيم، فرمود: نمى‌شود (زيرا شركت در خلافت معنا ندارد) شما شريك در تقويت و كمك و يار و ياور به هنگام ناتوانى و سختى و مشكلات باشيد.
شرح و تفسير بيعت مشروط‍‌! «اين كلام حكيمانه را امام عليه السلام در پاسخ طلحه و زبير فرمودند آنجا كه به امام پيشنهاد خلافت شورايى كردند و گفتند با تو بيعت مى‌كنيم به اين شرط‍‌ كه در حكومت شريك باشيم. امام در پاسخ آنها فرمود: نمى‌شود (شركت در خلافت معنا ندارد) شما شريك در تقويت و كمك و يار و ياور به هنگام ناتوانى و سختى و مشكلات باشيد»؛ (وَ قالَ‌ عليه السلام وَ قَدْ قالَ‌ لَهُ‌ طَلْحَةُ‌ وَ الزُّبِيرُ: نُبايِعُكَ‌ عَلى‌ أَنّا شُرَكاؤُكَ‌ في هذَا الْأَمْر: لَا، وَ لكِنَّكُمَا شَرِيكَانِ‌ فِي الْقُوَّةِ‌ وَ الْاِسْتِعَانَةِ‌، وَ عَوْنَانِ‌ عَلَى الْعَجْزِ وَ الْأَوَدِ). آيا منظور طلحه و زبير اين بود كه واقعاً خلافت شورايى باشد و آنها با على عليه السلام شريك در تصميم‌گيرى شوند. يا مقصود اين بود كه بخشى از قلمرو حكومت اسلامى را امام به آنها بسپارد آن‌گونه كه از بعضى روايات استفاده مى‌شود؟ در بعضى از منابع معروف آمده است آن روز كه زبير با امام عليه السلام بيعت كرد امام به او فرمود: من از اين مى‌ترسم كه تو پيمان خود را بشكنى، عرض كرد: هرگز بيم نداشته باش تا ابد چنين كارى را نخواهم كرد. امام فرمود: آيا خداوند شاهد و گواه بر اين موضوع باشد، عرض كرد: آرى. چيزى نگذشت كه آن دو به اميرمؤمنان عليه السلام عرض كردند: مى‌دانى در زمان عثمان چه اندازه به ما جفا شد و او همواره طرفدار بنى‌اميه بود؛ اما اكنون كه خداوند خلافت را به تو سپرده بعضى از اين فرماندارى‌ها را در اختيار ما بگذار امام فرمود: به قسمت الهى راضى باشيد تا در اين باره فكر كنم. سپس افزود: آگاه باشيد من كسى را در اين امانت شريك مى‌كنم كه از دين و امانت او راضى و مطمئن باشم. از سويى ديگر هنگامى كه امير مؤمنان على عليه السلام به معاويه نامه نوشت كه مردم با من بيعت كردند تو هم از اهل شام براى من بيعت بگير و بزرگان اهل شام را نزد من بفرست و معاويه (سخت دست پاچه شد) و نامه‌اى براى زبير نوشت و او را به عنوان اميرالمؤمنين خطاب كرد و گفت: از تمام مردم شام براى تو بيعت گرفتم با سرعت به سوى كوفه و بصره برو و اين دو شهر را تسخير كن كه اگر آن دو را تسخير كنى ديگر هيچ مشكلى نخواهى نداشت. ١ از اينجا روشن مى‌شود اين‌كه طلحه و زبير به هنگام بيعت و طبق بعضى از روايات مدتى بعد از بيعت خدمت امام عليه السلام آمدند و گفتند: ما بيعت كرده‌ايم كه با تو شريك باشيم منظورشان اين بود كه حكومت بصره و كوفه را امام به آنها بسپارد و به اين ترتيب بر تمام عراق مسلط‍‌ شوند و دست به دست معاويه بدهند شام را هم در اختيار بگيرند تا قسمت عمدۀ كشور اسلام تحت سيطرۀ آنها واقع شود. با اين توضيح مى‌فهميم چرا امام عليه السلام دست رد بر سينۀ آنها گذاشت و اين جواب حكيمانۀ پرمعنا را به آنها داد. در كتاب خلفاى ابن قتيبه كه از علماى مشهور اهل سنت است و در قرن سوم مى‌زيسته تحت عنوان رفت و آمد طلحه و زبير نزد على عليه السلام چنين آمده است: بعد از تمام شدن بيعت، طلحه و زبير نزد آن حضرت آمده عرض كردند: مى‌دانى براى چه با تو بيعت كرده‌ايم‌؟ فرمود: آرى براى اين‌كه گوش به فرمان من باشيد و اطاعت كنيد؛ همان بيعتى كه با ابوبكر و عمر و عثمان كرديد. آنها (با صراحت) گفتند: نه ما با تو بيعت كرديم كه شريك تو در امر خلافت باشيم. امام عليه السلام فرمود: چنين نيست. بلكه شما شريك در همكارى و كمك در برابر مشكلات و رنج‌ها هستيد. اين در حالى بود كه «زبير» شك نداشت كه على عليه السلام حكومت عراق را به او مى‌سپارد و حكومت يمن را به «طلحه». هنگامى كه براى آنها روشن شد كه على عليه السلام حكومتى را به آنها نمى‌سپارد شكايت خود را از آن حضرت آشكار ساختند «زبير» در ميان جمعيتى از قريش گفت:«هذا جَزائُنا مِنْ‌ عَلِىٍ‌ّ قُمْنا لَهُ‌ في أمْرِ عُثْمانَ‌ حَتّى‌ أثْبَتْنا عَلَيْهِ‌ الذَّنْبُ‌ وَ سَبَبْنا لَهُ‌ الْقَتْلُ‌ وَ هُوَ جالِسٌ‌ في بَيْتِهِ‌ وَ كَفَى الْأمْرُ فَلَمّا نالَ‌ بِنا ما أرادَ جَعَلَ‌ دُونَنا غَيْرَنا؛ اين پاداش ماست از سوى على! ما در كار عثمان به نفع او قيام كرديم و گناهكارى او را ثابت نموديم و عوامل قتل او را فراهم ساختيم در حالى كه على در خانۀ خود نشسته بود و ما مشكل را حل كرديم؛ اما هنگامى كه به وسيلۀ ما به مقصودش رسيد (و حكومت را در اختيار گرفت) ديگران را بر ما مقدم داشت. ١ از اين عبارت به خوبى روشن مى‌شود كه آنها واقعاً اهل توطئه و سياست‌هاى مكارانه و دور از تقوا و پرهيزگارى بودند و اين‌كه بعضى گمان مى‌كنند خوب بود على عليه السلام مقامى به آنها مى‌داد تا ساكت شوند اشتباه بزرگى است؛ آنها نه صلاحيت و شايستگى و تقوا براى فرماندارى و استاندارى كشور اسلام داشتند و نه به آن قانع بودند. دست در دست معاويه داشتند و مى‌خواستند حكومت بر مسلمانان را به زور و از طريق دغل‌كارى به چنگ آورند و تقواى اميرمؤمنان على عليه السلام هرگز پذيراى چنين مطلبى نب
ود. در ذيل روايت بالا نيز آمده است كه على عليه السلام هنگامى كه از سمپاشى‌هاى طلحه و زبير آگاه شد به ابن عباس فرمود: تو چه پيشنهاد مى‌كنى‌؟ ابن عباس گفت: من چنين فكر مى‌كنم كه آنها عاشق حكومت‌اند؛ بصره را به زبير بسپار و كوفه را به طلحه. امام عليه السلام خنديد فرمود: واى بر تو! در كوفه و بصره مردان باشخصيت و اموال فراوانى وجود دارد كه اگر آن دو به حكومت آن برسند بر گردن مردم سوار مى‌شوند، سفيهان را از طريق طمع و ضعيفان را با فشار و قدرتمندان را با زور تحت سيطرۀ خود مى‌گيرند (و مردم را بدبخت مى‌كنند و چهرۀ حكومت اسلامى را به كلى تغيير مى‌دهند).
● لایه های خاک کاکتوس: ۱) ریگ ریز ۲)خاک گلدان + ماسه ۳) خزه یا پوست برنج ۴) ریگ یا خرده سفال علائم پوسیدگی ریشه کاکتوس راه تشخیص :وارسی هر روز گیاه بهترین روش شناسایی پوسیدگی ریشه است. اول از همه باید شرایط و نیاز آبی گیاه رو بدونیم مثلا اگه ما همیشه کاکتوس رو پنج روز یکبار اب میدیم و خاک در این مدت خشک میشه در فواصل آبیاری اگه متوجه بشیم پنج روز از آبیاری رد شده ولی سطح خاک هنوز خیس هست یک هشدار برای عمل نکرده ریشه جهت جذب آب است این اولین نشانه بیماری است و معمولا هم قارچ زدگی است بعد از بروز اولین علامت(مرطوب بودن خاک با توجه به فرا رسیدن زمان ابیاری)کم کم گیاه نشانه های دیگری بروز میدهد در حملات قارچی رو بدنه گیاه لکه های سفید پیدا میشه که در بعضی از قسمتهای گیاه هم علامت زنگ زدگی پدیدار میشه در این حالت بیماری داره از ریشه به بدنه گل سرایت میکنه در این شرایط گیاه داره ریشه های کوچک خودشو از دست میده به گونه ای که راحت از خاک میاد بیرون ریشه ها دراین حالت اغلب به صورت سیاه هستند ****درمان******* اول از همه گل رو از خاک در بیارین ریشه های پوسیده رو جدا کنید با دست و ریشه های سالم رو نگه دارین برای درمان از یه قارچ کش بنوشید یا مانکوزب استفاده کنید حدود یک ق غ بنومیل رو در یک ونیم لیتر اب مونده بدون املاح یا اب جوشیده سرد شده حل کنید ریشه هارو داخل محلول بنومیل بزنید چند ثانیه نگه دارید گیاه رو در بیارین تمام ریشه های پوسیده رو جدا کنید محل ریشه ها رو با محلول بشورین مراقب ریشه های سالم باشیم دوباره گیاه رو در محلول فرو کنید و بیرون بیارین گل رو در جایی بزارین که نور مستقیم آفتاب بهش نخوره چهار روز در همین حالت بمونه (البته به اندازه گل بستگی داره) بعد از چهار روز بکارید داخل خاک نرم (خاک نرم:خاک کاکتوس که با الک ریز الک شده) چهار روز فرصت بدین بعد سطح خاک و با اسپری خیس نکنید چهار روز بعد ( جمعا 12روز)گیاه رو یه دل سیر آب بدین کم کم منتقل کنید کنار بقیه گیاهان برا استفاده از نور آفتاب کمی که گیاه ریشه زد و خودشو پیدا کرد (حدودا 6ماه بعد) خاک اونو عوض کنید ودر خاک کاکتوس بکارین 🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357
.......: فصل چهارم: سایر آداب بیرون رفتن و بیان چیزی که باید با خود برد در حدیث معتبر از امیرالمؤمنین علیه السلام منقول است که حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: هرکه به سفری رود و با خود عصایی از چوب بادام تلخ بردارد و این آیات را بخواند، حق تعالی او را ایمن گرداند از هر حیوانات درنده و هر دزدی و هر صاحب زهری تا به اهل خود برگردد، و با او هفتاد و هفت ملک باشند که از برای او استغفار کنند تا برگردد و عصا را بگذارد. این است آیات: «وَلَمّا تَوَجَّهَ تِلْقاءَ مَدْیَنَ قالَ عَسی رَبّی اَنْ یَهْدِیَنی سَوآءَ السَّبیلِ، وَلَمّا وَرَدَ ماءَ مَدْیَنَ وَجَدَ عَلَیْهِ اُمَّةً مِنَ النّاسِ یَسْقُونَ، وَوَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَاَتَیْنِ تَذُودانِ، قالَ ما خَطْبُکُما قالَتا لا نَسْقِی حَتّی یُصْدِرَ الرِّعاءُ وَاَبُونا شَیْخٌ کَبیرٌ، فَسَقی لَهُما ثُمَّ تَوَلّی اِلی الظِّلِّ فَقالَ رَبِّ اِنِّی لِما اَنْزَلْتَ اِلَیَّ مِنْ خَیرٍ فَقیرٌ، فَجائتْهُ اِحْدیهُما تَمْشِی عَلَی اسْتِحْیاءٍ قالَتْ اِنَّ اَبِی یَدْعُوکَ لِیَجْزِیَکَ اَجْرَما سَقَیْتَ لَنا، فَلَمّا جائَهُ وَقَصَّ عَلَیْهِ الْقَصَصَ، قالَ لا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ القَوْمِ الظّالِمینَ، قالَتْ اِحْدیهُما یا اَبْتِ اسْتَأْجِرْهُ اِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِیُّ الْاَمینُ، قالَ اِنِّی اُریدُ اَنْ اُنْکِحَکَ اِحْدَی ابْنَتَیَّ هاتَیْنِ عَلی اَنْ تَأجُرَنی ثَمانِیَ حِجَجٍ، فَاِنْ اَتْمَمْتَ عَشْراًفَمِنْ عِنْدِکَ وَمااُریدُ اَنْ اَشُقَّ عَلَیْکَ، سَتَجِدُنِی اِنْ شاءَاللَّهُ مِنَ الصّالِحینَ، قالَ ذلِکَ بَیْنی وبَیْنَکَ اَیَّمَاالْاَجَلَیْنِ قَضَیْتَ فَلاعُدْوانَ عَلَیَّ وَاللَّهُ عَلی، مانَقُولُ وَکیلٌ»[قصص/آیه ۲۸-۲۲]. در روایت دیگر از آن حضرت منقول است: هرکه خواهد که زمین در زیر پای او پیچیده شود، [کنایه از طی شدن و سرعت بیشتر است. ]. با خود عصایی از درخت بادام تلخ بردارد. در حدیث دیگر فرمود: حضرت آدم علیه السلام مرض شدیدی به هم رسانید و او را وحشتی عارض شد. جبرئیل فرمود: چوبی از درخت بادام تلخ جدا کن و به سینه خود بچسبان. چنین کرد، حق تعالی وحشت او را از او دفع کرد. و بدان که از جمله چیزهایی که باید در سفر با خود داشته باشی، تسبیح تربت امام حسین علیه السلام است. چنانچه منقول است: چون حضرت صادق علیه السلام به عراق تشریف آوردند، مردم نزد آن حضرت گرد آمدند و پرسیدند که می‌دانیم تربت امام حسین علیه السلام شفای هر درد هست، آیا باعث ایمنی از هر خوف و بیم می‌شود؟ فرمود: هرگاه کسی خواهد که او را از هر بیمی امان بخشد، تسبیحی از تربت آن حضرت بگیرد و سه مرتبه این دعا بخواند: «اَصْبَحْتُ اَللَّهُمَّ مُعْتَصِماً بِذِمامِکَ وَجِوارِکَ الْمَنِیعِ الَّذِی لا یُطاوَلُ وَلا یُحاوَلُ، مِنْ شَرِّ کُلِّ غاشِمٍ وَطارِقٍ، مِنْ سائِرِ مَنْ خَلَقْتَ وَما خَلَقْتَ مِنْ خَلْقِکَ الصّامِتِ وَالنّاطِقِ فی جُنَّة ٍ مِنْ کُلِّ مَخُوفٍ بِلِباسٍ سابِغَةٍ وَلاءِ اَهْلِ بَیْتِ نَبِیِّکَ مُحْتَجِباً مِنْ کُلِّ قاصِدٍ لی اِلی اَذِیَّةٍ بِجِدارٍ حَصینِ الْاِخْلاصِ فِی الْاِعْتِرافِ بِحَقِّهِمْ وَالتّمَسُّکِ بِحَبْلِهِمْ مُوقِناً اَنَّ الْحَقَّ لَهُمْ وَمَعَهُمْ وَفیهِمْ وَبِهِمْ، اُوالی مَنْ والَوْا وَاُجانِبُ مَنْ جانَبُوا، فَاَعِذْنی اَللَّهُمَّ بِهِمْ مِنْ شَرِّ کُلِّ ما اَتّقِیهِ، یا عَظیْمَ حَجَزْتَ الاَعادی عَنّی بِبَدیعِ السَّمواتِ وَالْاَرْضِ، اِنّا جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ اَیْدیهِمْ سَدّاً وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدّاً فَاَغْشَیْناهُمْ فَهُمْ لا یُبْصِرُونَ» پس تسبیح را ببوسد و به هر دو چشم بگذارد و بگوید: «اَللَّهُمَّ اِنِّی اَسْأَلُکَ بِحَقِّ هذِهِ التُّرْبَةِ الْمُبارَکَةِ وَبِحَقِّ صاحِبِها وَبِحَقِّ جَدِّهِ وَبِحَقِّ اَبیهِ وَبِحَقِّ اُمِّهِ وَبِحَقِّ اَخِیهِ وَبِحَقِّ وُلْدِهِ الطّاهِرینَ، اِجْعَلْها شِفاءً مِنْ کُلِّ داءٍ، وَاَماناً مِنْ کُلِّ خَوْفٍ، وَحِفْظاً مِنْ کُلِّ سُوءٍ». اگر در صبح چنین کند، در امان خدا باشد تا شام، و اگر در شام چنین کند، در امان باشد تا صبح. در روایت دیگر منقول است: هرکه از پادشاهی یا غیر او بترسد و چون از خانه بیرون آید چنین کند، حرزی باشد برای او از شرّ ایشان. و در فصول خواتیم گذشت انگشترها که مناسب است در سفر با خود داشته باشند. در حدیث معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است: ضامنم برای کسی که عمامه بر سر بسته از خانه بیرون آید، آن که سالم به اهل خود برگردد. در روایت معتبر از امام موسی علیه السلام منقول است: من ضامنم برای کسی که اراده سفری داشته باشد و عمامه بر سر ببندد و سر عمامه را در زیر، تحت الحَنک ببندد، آن که او را دزد و غرق شدن و سوختن بر نخورد. در حدیث معتبر از امام رضاعلیه السلام منقول است: حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: هرکه روز شنب
ه از خانه بیرون رود و عمامه سفیدی بر سر داشته باشد که تحت الحنک بسته باشد، اگر برود به نزد کوهی که آن را از جا بکند هر آینه موفق می‌شود. در حدیث معتبر منقول است که حضرت لقمان به پسر خود گفت: ای فرزند! چون به سفر روی، شمشیر و کمان و اسب و موزه و عمامه و رسن‌هایی که لازم می‌شود و مشک آب و سوزن با خود بردار و از دواها آنچه تو و اصحاب تو به آن محتاج باشید بردار. در روایت دیگر منقول است: چون حضرت رسول صلی الله علیه وآله به سفر می‌رفتند، شیشه روغن و سرمه دان و مقراض و آینه و مسواک و شانه و سوزن و ریسمان و چیزی که به آن کفش را پینه کنند و تسمه‌های نعل را بر می‌داشتند. و از جمله تعویذهایی که در سفر مناسب است، تعویذی است که مروی است که در دسته شمشیر حضرت رسالت پناه تعبیه شده بود و آن این تعویذ است: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ یا اَللَّهُ، یا اَللَّهُ یا اَللَّهُ، اَسْأَلُکَ یا مَلِکَ الْمُلُوکِ الْاوَّلِ الْقَدیمِ الْاَبَدِیِّ الَّذِی لا یَزُولُ وَلا یَحُولُ، اَنْتَ اللَّهُ الْعَظیمُ الْکافی لِکُلّ شَیْ ءٍ، الْمُحیطُ بِکُلِّ شَیْ ءٍ، اَللَّهُمَّ اکْفِنی بِاسْمِکَ الْاَعْظَمِ الْاَجَلِّ الْواحِدِ الْاَحَدِ الصَّمَدِ الَّذِی لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً اَحَدٌ، وَاَحْجِبْ شُروُرَهُمْ وَشُروُرَ الْاَعْداءِ کُلِّهِمْ وَسُیُوفِهِمْ وَبَأسِهِمْ، وَاللَّهُ مِنْ وَرائِهِمْ مُحیطٌ، اَللَّهُمَّ اَحْجِبْ عَنّی شَرَّ مَنْ اَرادَنی بِحِجابِکَ الَّذِی احْتَجَبْتَ بِهِ فَلَمْ یَنْظُرْ اِلَیْهِ اَحَدٌ مِنْ شَرِّ فَسَقَةِ الْجِنِّ وَالْاِنْسِ وَمِنْ شَرِّ سِلاحِهِمْ وَمِنَ الْحَدیدِ وَمِنْ کُلِّ ما یُتَخَوَّفُ وَیُحْذَرُ وَمِنْ شَرِّ کُلِّ شِدَّةٍ وَبَلِیَّةٍ وَمِنْ شَرِّ ما اَنْتَ بِهِ اَعْلَمُ وَعَلَیْهِ اَقْدَرُ، اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ٍء قَدیرٌ، وَصَلَّی اللَّهُ عَلی نَبِیّهِ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَسَلَّمَ تَسْلیماً». و عوذه ای که در میان عمامه گذارند: «اَقْبِلْ وَلا تَخَفْ اِنَّکَ مِنَ الْامِنینَ، لا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظّالِمینَ، لا تَخَفْ اِنَّکَ اَنْتَ الاَعْلی اَلاّ تَخافا اِنَّنِی مَعَکُما اَسْمَعُ وَاَری وَلا تَخافُ دَرَکاً وَلا تَخْشی الَّذِی اَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوع وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ، فَسَیَکْفِیکَهُمُ اللَّهُ وَهُو السَّمِیعُ الْعَلیمُ، فَاللَّهُ خَیْرٌ حافِظاً وَهُو اَرْحَمُ الرّاحِمینَ، اُدْخُلُوا عَلَیْهِمُ الْبابَ فَاِذا دَخَلْتُمُوهُ فَاِنَّکُمْ غالِبُونَ، وَعَلَی اللَّهِ فَتَوَکَّلُوا اِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ» [آیات مختلف از قرآن کریم. عوذه ای که بر چهار پای سواری بندند: «اَللَّهُمَّ احْفَظْ عَلَیَّ ما لَو حَفِظَهُ غَیْرُکَ لَضاعَ، وَاسْتُرْ عَلَیَّ ما لَو سَتَرَهُ غَیْرُکَ لَکاعَ، وَاجْعَلْ عَلَیَ ظِلاًّ ظَلیلاً اَتَوَقّی بِهِ کُلَّ مَنْ رامَنی بِسُوءٍ. اَوْنَصَبَ لی مَکْراً اَوْ هَیَّأَلی مَکْرُوهاً، حَتّی یَعُودَ، وَهُوغَیْرُ ظافِرٍبی وَلاقادِرٍ عَلَیَّ، اَللَّهُمَ احْفَظْنی کَماحَفِظْتَ بِهِ کِتابَکَ الْمُنْزَلَ عَلی قَلْبِ نَبِیّکَ الْمُرْسَلِ، اَللَّهُمَّ اِنَّکَ قُلْتَ وَقَوْلُکَ الحَقُّ اِنّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَاِنّا لَهُ لَحافِظُونَ». از حضرت صادق علیه السلام منقول است: هرکه سوره عبس را در کاغذی سفید بنویسد و به هر راهی که رود با خود نگاه دارد، در آن راه به غیر از نیکی نبیند و از مفاسد آن راه محفوظ بماند. #https://eitaa.com/zandahlm1357
✍ نوشتار تربیتی "خانواده و زوجین" ✅ تحکیم خانواده 💠 قسمت دوم 🔰 ویژگی انسان‌های خودشیفته 🔹نیاز شدید به توجه دارند؛ 🔻یک بخشی از این نیاز طبیعی است، اما منظور در اینجا بیش از اندازه بودن می‌باشد. افرادی هستند که تمایل و علاقه دارند که دیگران به آن‌ها توجه کنند و مورد تشویق قرار بگیرند. 🔹شکننده و حساس هستند؛ 🔻کسانی که در کنار این‌گونه افراد زندگی می‌کنند باید صبر عجیبی داشته باشند. 🔻به عنوان مثال وقتی به او می‌گوییم: بالای چشمت ابروست! قبول نمی‌کند، ناراحت می‌شود و حتی قهر می‌کند. در صورتی که با کمال تعجب فرد دیگری را می‌بینیم و ده بار این جمله را به او می‌گوییم ولی شکننده نیست و قبول می‌کند و مقاومت نمی‌کند. 🔹نقد پذیر نیستند؛ 🔻خدا نکند که این‌ها را نقد کنیم! زمین و زمان را به هم می‌ریزند. 🔹تملق و چابلوسی را دوست دارند؛ 🔻دنبال این هستند که مورد تملق قرار بگیرند. دوست دارند که به‌به و چه‌چه بشنوند و مورد تعریف و تمجید قرار بگیرند. لذت می‌برند. گاهی هم بروز نمی‌دهند و حس درونی دارند و از درون لذت می‌برند. 🔹مغرور و متکبر هستند؛ 🔹حسادت دارند و رقابت؛ 🔻رقابت‌های ناسالم دارند. مثل همان چشم و هم چشمی می‌باشد. مثلا می‌گوید: اگر فلانی این سفره را پهن کرده است، من باید بهتر از آن را پهن کنم. 🔹ویژه‌خوار هستند؛ 🔻دوست دارند متفاوت باشند(مردم نگاه متفاوتی به آن‌ها داشته باشند). دوست دارند بیشتر مورد توجه خاص در مقایسه با دیگران قرار بگیرند. 🔹پر از توقع و انتظار هستند؛ 🔻یک وقتی آقایی مشاوره آمده بودند و ما وقتی ویژگی‌های همسرش را بررسی کردیم متوجه شدیم که پرتوقع می‌باشد. 🔻آقا می‌گفت: بسیار انتظارات عجیبی از من دارد. 🔸مثلا من کارمند هستم و خانم تماس می‌گرفت و می‌گفت: من سبزی پاک کرده می‌خواهم. انتظار داشت که از اداره مرخصی بگیرم و سبزی تهیه کنم. به او می‌گفتم که کاش زودتر تماس می‌گرفتی یا بعد از کار، هنگام برگشت تهیه می‌کنم. زمانی که به منزل می‌آمدم رفتارهای عجیبی داشت و مانند خروس جنگی به جان من می‌افتاد. 🔸مثلا میگفتم که فلانی و فلانی از همسرشان این توقع را ندارند شروع به توجیه آوردن می‌کرد با توجه به این‌که دارای هوش کلامی قوی‌ای بود. ▫️یکی از خطرهای رفتاری در رفتارهای انسان‌ها یکی از این دو چیز می‌باشد: 🔸توجیه 🔸تفسیر کردن به رای ۹
e15.mp3
7.58M
◽️ 🔴 🔻سلام استاد گرامی همسرم وقتی عصبانی میشوند ودعوامیکنند بسیار فحش های رکیک به من و خانواده ام میدهند وتهمت های زشت و ناروا به من میزنند و من فقط سکوت میکنم و اگر کلمه ای حرف بزنم مرا جلوی بچه ها کتک میزنند😔من هربار کم محلی نمیکنم وسعی میکنم آشتی کنیم تا فضای خانه آرام شود.اما حس میکنم با این آشتی کردن من؛ برایش این نوع رفتارش عادی شده و هر بار شدید تر از دفعه قبل این کار را انجام میدهند😭 آیالازم است بعد از دعوا من کم محلی کنم و آشتی نکنم تا متوجه شدت کار بدش بشود❓چون تنها وقتی من کم محلی میکنم او شدت رفتار بدش را کم میکند.