eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
49.2هزار عکس
35.9هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
21.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥حدیث از امام باقر(ع) درباره امام زمان (عج) (قمست دوم) 🔶🔹🔶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مرده‌اند... .......: @zandahlm1357
.......: به آنها پول می‌دهند تا مجروحان نیمه جان ما را به شهادت برسانند. ناگهان دو آرپی جی زن و کمکهایشان از کانال خارج می‌شوند و به سوی تانکها می‌دوند. صحنه ی عجیبی است. نفس راهی برای خروج نمی یابد. با سرعت هر چه تمامتر می‌دوند و خود را در چاله ی تانکی که از قبل باقی مانده می‌اندازند. از نزدیک تانکها را هدف می‌گیرند. جنگ گوشت و آهن شروع شده. جلوه های [صفحه ۱۴۷] ایثار و شهامت را در اینجا آشکارا می‌بینی. حتی تانکهای عراقی برای چند لحظه ساکت می‌مانند تا بقیه ی حرکت رزمندگان اسلام را مشاهده کنند. غافلگیر شده اند. اولین تانک، دومین تانک، سومین تانک. معرکه ای به پا شده. همه چیز به هم ریخته. فرماندهان عراقی پیش خود می‌گویند، اگر ما هزار تا از این نیروها داشتیم تا حالا کار را یکسره کرده بودیم، ولی چه کنند که با وجود تسلیحات پیشرفته و مدرن در مقابل بسیجیان دریا دل آرپی جی زن متحیر مانده اند. تانکها کمی به عقب می‌روند، ولی آن تانکی که خود را به بالای کانال رسانده و روی یکی از آن پلهای سیمانی ایستاده، غوغایی می‌کند. می‌خواهد تمام گلوله هایش را در این کانال تخلیه کند. نفرات را نشانه می‌گیرد و گوشت و پوست را به آسمان می‌فرستد. صحنه‌های فجیعی به وجود می‌آید. بچه‌ها تکه تکه می‌شوند. ناگهان او هم منفجر می‌شود. معلوم نیست چگونه. ولی گویی یکی از بچه‌ها از نقطه کور شلیک او استفاده کرد و به روی آن رفت و نارنجک به داخل آن انداخت. دود زیادی از آن خارج نمی شود، ولی دیگر شلیک نمی کند. آن جثه ی عظیم و سیاهرنگ، وحشت زا است و هنوز نیروها از آن سنگر می‌گیرند. برو بچه‌هایی که داخل آن گودی تانک و بین کانال عراقی‌ها قرار گرفته اند رو به عقب فریاد می‌زنند: «گلوله برسانید، آرپی جی، آرپی جی». چند گلوله دیگر تهیه و به وسیله یکی از نیروها فرستاده می‌شود. ولی قبل از اینکه آن نیرو به چاله برسد، پاهایش تیر دوشکا می‌خورد و می‌افتد. نیروهای چاله می‌آیند و هم آن رزمنده را می‌برند و هم گلوله ها. یکی از گلوله‌ها کمانه می‌کند ولی دو موشک دیگر آرپی جی به هدف می‌خورد و جمع تانکهای منهدم شده عراقی به پنج می‌رسد. حالا نوبت تو است. باید این دو موشک را به آنها برسانی. اگر خدا بخواهد، عراقی‌ها ترسیده اند و جلو نمی آیند، ولی آن چاله را مورد هدف قرار داده اند و به شدت گلوله باران می‌کنند. باید رفت. آنها آرپی جی می‌خواهند. باید ۵۰ متر را [صفحه ۱۴۸] به سرعت بدوی. یک استارت دیگر... خود را در میان آنها می‌اندازی و دو گلوله را می‌دهی. اولین گلوله شلیک می‌شود ولی دومی نم کشیده و شلیک نمی شود. حالا تو همراه این هشت نفر اینجا مانده ای. نیروها هم از کانال عقب نشینی کرده اند. هوا رو به تاریکی است و امیدی برای رسیدن شما به کانال وجود ندارد. باید مانده و منتظر خواست خدا بود. تا چند لحظه پیش صدای نیروهای خودی به گوش می‌رسید که یکدیگر را برای عقب نشینی هدایت می‌کردند و یا درخواست مجروحان برای عقب بردن آنها، ولی دقایقی است که فقط صدای عراقی‌ها به گوش می‌رسد و به صورت پیاده تا روی کانال در حرکت اند. واقعا ترسناک است. در میان عراقی‌ها قرار گرفته ایم. معلوم نیست چرا عراقی‌ها می‌خندند. نور سیگارشان به خوبی دیده می‌شود. همین اطراف هستند، ولی گویی فکر نمی کنند که ما هنوز در چاله باقی مانده باشیم. از کنار چاله هم عبور می‌کنند. برخی از آنها به سمت کانال می‌روند و بعد صدای شلیک تپانچه می‌آید. احتمالا به نیروهای مجروح تیر خلاصی می‌زنند. چون پس از هر شلیک صدای ناله کمتر می‌شود. تانکهایشان روشن است و تردد چند تویوتای فرماندهی نیز دیده می‌شود. از همه بدتر آه و ناله محسن است که هنگام آوردن موشک آرپی جی از ناحیه دو پا مجروح شده. تیر بزرگ دوشکا از سمت چپ وارد ران پا شده و از ران پای راست خارج شده. خیلی درد دارد. استخوانهایش ترکیده. یکی دیگر از بچه‌ها هم به دستش ترکش خورده. سومی هم یک ترکش در کمر دارد. اوضاع وخیمی است. کوچکترین سر و صدا باعث لو رفتن جا می‌شود. شاید هم عراقی‌ها می‌دانند که ما اینجا هستیم، ولی منتظرند یا تسلیم شویم و یا اینکه قصد دارند یکباره به داخل بریزند و همه را سر ببرند. خدا می‌داند چه خبر است. دفاع مقدس سینای شلمچه https://eitaa.com/zandahlm1357
14.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مادر برام قصه بگو، "قصۀ بابا" توسط گروه سرود آباده(دهه ۶۰) تقدیم به تمام فرزندان شهدای ایران زمین🌹 🌺 رفاقت با شهدا تا قیامت 🌺 🕊 یاد شهدا با ذکر صلوات 🕊
hafez 100.mp3
2.76M
کی دهد دست این غرض یا رب که همدستان شوند
علی بن سهل نویسنده ی این کتاب بهاءالدین عاملی خدایش او را ببخشد؛ می‌گوید: ایامی که در اصفهان ساکن بودم، شبی در خواب دیدم که امام و آقایم امام رضا علیه السلام را زیارت می‌کنم و قبه و ضریح او مانند قبه شیخ علی بن سهل و ضریح او بود. چون صبح شد خوابم را فراموش کردم. به دیدار دوستی که در بقعه شیخ منزل داشت رفتم، او را دیدم و سپس به زیارت شیخ رفتم. وقتی قبه و ضریح را دیدم، خوابم به خاطرم آمد و اعتقادم به شیخ بیشتر شد. عبادت برتر از امام علی علیه السلام است: برترین عبادت صبر و سکوت و انتظار فرج است. شیخ بهاء https://eitaa.com/zandahlm1357