#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
قصه راهب و سر امام (ع)، ورود اسرا به دمشق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Part18_آه ترجمه مقتل نفس المهموم.mp3
8.65M
خطبه حضرت زینب (س) در مجلس یزید
Part19_آه ترجمه مقتل نفس المهموم.mp3
13.36M
شهادت حضرت رقیه (س)، ورود اسرا به کربلا و بازگشت به مدینه_ پایان
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
تناقض در تفسیر بیضاوی در تفسیر آیه... لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً [۱] میگوید: فعل لِ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
دفتر دوم
اشاره
عقل
افلاطون یکتاپرست میگوید: عقل آدمی کامل نیست مگر خشنود به دیوانگی خود شود.
نیکی با زمانه
زین سخنهای چو در شاهوار
اندکی گر گویمت معذور دار
کز درونم صد حریف خوش نفس
دست بر لب میزند یعنی که بس
اندک اندک خوی کن با نور روز
ورنه چون خفاش مانی بی فروز
مولوی
در دایره ی فلک درست اندیشان
دیدند شکسته کاسه ی درویشان
یعنی که نباشد از شکستی خالی
ور خود به فلک رسیده باشد ایشان
گویند
ترا این پند بس در هر دو عالم
که بر ناید ز جانت بی خدا دم
ز حق باید که چندان یاد آری
که کم گردی گر از یادش گذاری
#کشکول شیخ بهاء
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
صفحه
من نهج البلاغه میخوانم
https://eitaa.com/zandahlm1357
🌴#کلمات_قصار_نهج_البلاغه
🌹#حکمت_شماره_216
و قال عليهالسلام
مَنْ نَالَ اسْتَطَالَ.
امام عليه السلام فرمود:
كسى كه به نوايى رسد طغيان میکند.
شرح و تفسير
رابطۀ فزونى نعمت و طغيانگرى
امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به وضع حال بسيارى از مردم اشاره مىكند كه از مواهب مادى سوء استفاده مىكنند، مىفرمايد:«كسى كه به نوايى رسد طغيان مىكند و برترى مىجويد»؛ (مَنْ نَالَ اسْتَطَالَ) .
«استطال» از ريشۀ «طول» بر وزن (قول) به معناى قدرت و برترى است و هگامى كه به باب استفعال مىرود مفهوم برترىجويى دارد.
عبارت امام عليه السلام مفهوم وسيع و گستردهاى دارد و تمام كسانى را كه به مال يا مقام و يا هر گونه قدرت ديگرى مىرسند شامل مىشود و اين سيرهاى ناپسند در بسيارى از مردم است؛ هنگامى كه مال و ثروت فراوانى پيدا مىكنند مىكوشند خود را برتر از ديگران نشان دهند و هنگامى كه مقامى پيدا كنند اصرار دارند ديگران را زير سلطۀ خود قرار دهند. همچنين هنگامى كه علم و دانشى به دست مىآورند ديگران را نادان مىپندارند و شاگرد خود مىدانند. به ويژه اگر پيش از اين محروميتهايى كشيده باشند؛ فقير بوده و به نوايى رسيده، ضعيف بوده و به قدرتى دست يافته، جاهل مطلق بوده و به علم و دانش مختصرى رسيده است. كبر و غرور و برترىجويى اين گونه افراد بيشتر و شديدتر است و تاريخ گذشته و حتى حوادثى كه امروز با چشم خود مىبينيم شاهد گوياى اين گفتار امام عليه السلام است. در واقع مىتوان گفت: اين كلام حكيمانه از آيۀ شريفۀ ٦ و ٧ سورۀ «علق» برگرفته شده كه مىفرمايد: «كَلاّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى* أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى» ؛چنين نيست به يقين انسان طغيان مىكند از اينكه خود را بىنياز ببيند». ١
گرچه بعضى از مفسران، انسان را در آيۀ مورد نظر، خصوص «ابو جهل» دانستهاند كه مرد ثروتمند و طغيانگرى بود و به مبارزه با پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله پرداخت؛ ولى به يقين، انسان در اينجا مفهومى كلى دارد كه به گروه كثيرى از نوع بشر اشاره مىكند و ابوجهل و امثال آن مصداقهاى روشنى از آن هستند.
در كلمات قصار گذشته نيز كراراً به اين حقيقت با تعبيرات ديگرى اشاره شده است؛ از جمله در گفتار حكيمانۀ ١٥٠ كه در مقام موعظه به نكتههاى مهمى اشاره مىكند، مىفرمايد:
«لَا تَكُنْ مِمَّنْ... إِنِ اسْتَغْنَى بَطِرَ وَ فُتِنَ» .
اگر غنى و بىنياز شود مغرور و مفتون مىگردد و در گفتار ١٦٠ نيز مىفرمايد:
«مَنْ مَلَكَ اسْتَأْثَرَ ؛كسى كه دستش به حكومتى رسد استبداد پيشه مىكند».
و مىتوان گفت: كلام مورد بحث جامعيت بيشترى دارد، زيرا كلمات گذشته يا در مورد غنى و ثروت بود و يا مقام؛ اما گفتار حكيمانۀ مورد بحث، رسيدن به هر نوع توانايى مالى و مقامى و علمى را شامل مىشود.
البته اين امر در مورد افراد كمظرفيت و بىشخصيت است كه تغيير وضع زندگى آنها را به كلى دگرگون مىسازد؛ ولى مردان باايمان و پرظرفيت و باشخصيت اگر تمام عالم را به آنها بدهند تغييرى در زندگى آنان پيدا نمىشود.
نمونۀ اتم آن خود امام اميرمؤمنان عليه السلام است. در آن روز كه در گوشۀ خانه تنها نشسته بود و آن روز كه بر تخت قدرت خلافت قرار داشت حالش از هر نظر يكسان بود؛ سادهزيستى، عبادات شبانه، رسيدگى به حال محرومان و دفاع از مظلومان در هر حال مورد توجه ايشان بود. دليل آن روشن است، زيرا آنها اين مواهب را مال خود نمىدانند و به عنوان امانتى از سوى خدا براى خدمت به خلق و پيمودن راه قرب حق حساب مىكنند.
از اينجا روشن مىشود دعاهاى پيوسته بعضى كه به مال و مقام و قدرت برسند و مستجاب نمىشود بسا به علّت همين است كه خدا مىداند اگر آنها به نوايى برسند طغيان مىكنند و استطاله و برترىجويى را پيشه مىسازند. لطف پروردگار شامل آنها مىشود و آنها را از رسيدن به اين امور محروم مىسازد.
داستان معروف ثعلبة بن حاطب انصارى كه در ذيل آيۀ ٧٥ سورۀ «توبه» آمده است نشان مىدهد كه او مرد فقيرى بود و با اصرار زياد از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله خواست در حق او دعا كند تا ثروتمند شود و پيغمبر صلى الله عليه و آله خواستۀ او را رد مىكرد.
پس از اصرار زياد دعايى در حقش فرموده و صاحب ثروت عظيمى شد و راه طغيان را پيش گرفت، نه تنها از پرداختن زكات سر باز زد، بلكه حكم زكات را ظالمانه پنداشت و آن را شبيه جزيۀ يهود و نصارى قلمداد كرد و بر سرش آمد آنچه آمد. ١
اين حالت - همان گونه كه اشاره كرديم - در افراد بىنوايى كه به نوايى مىرسند غالباً شديدتر است، ازاينرو در روايتى از امام كاظم عليه السلام مىخوانيم:
«مَنْ وَلَّدهُ الْفَقْرُ أبْطَرَهُ الْغِنى ؛كسى كه در دامان فقر متولد شده غنا و بىنيازى او را به طغيان وا مىدارد». ٢
در روايات مخصوصاً تأكيد شده كه اگر حاجتى داشتيد هرگز به اينگونه افراد مراجعه نكنيد، ازاينرو همان گونه كه پيش از اين نيز آوردهايم در حديثى از امام صادق عليه السلام مىخوانيم كه به يكى از يارانش فرمود:
«تُدْخِلُ يَدَكَ فِي فَمِ التِّنِّينِ إِلَى الْمِرْفَقِ خَيْرٌ لَ
كَ مِنْ طَلَبِ الْحَوَائِجِ إِلَى مَنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَ كَانَ ؛دست خود را تا مرفق در دهان اژدها كنى براى تو بهتر از آن است كه حاجت از كسى بطلبى كه چيزى نداشته و سپس به نوايى رسيده است». ١
ابن ابىالحديد در تفسير اين گفتار حكيمانه غير از اين تفسير معروف احتمال ديگرى داده است و آن اينكه منظور از «مَنْ نالَ» كسى است كه جود و بخششى بر ديگران مىكند و به موجب جود و بخشش راه برترىجويى را پيش مىگيرد.
گرچه «نالَ» گاه به معناى بخشيدن چيزى به ديگران آمده است؛ ولى سياق كلام نشان مىدهد كه در اينجا منظور چيز دیگری است.