.......:
مرو
حضرت رضا (علیه السلام) سرانجام پس از تحمل چهار ماه سفر در نیمه اول سال ۲۰۱ (ه. ق) وارد مرو، مرکز حکومت مأمون شد. [۱] هنگام ورود امام به مرو، مردم با شور و احساسات فراوان مقدم امام را گرامی داشتند به گونه ای که مرو تا آن روز چنان شادی و هیجانی به خود ندیده بود. انبوه جمعیت تا بیرون شهر به استقبال آمده بودند. امام (علیه السلام) پس از عبور از میان صفوف فشرده مردم در منزلی که نزدیک قصر حکومتی برای ایشان آماده شده بود، مستقر گردید. [۲]
----------
[۱]: عیون اخبارالرضا (علیه السلام)، ۲/۱۴۹.
[۲]: الارشاد، ج۲ص۲۵۰.
جریان ولایت عهدی
پس از آن که حضرت رضا (علیه السلام) با اصرار مأمون و نامههای مکرر او و نپذیرفتن عذرهایی که حضرت رضا (علیه السلام) بیان میکرد، در سال ۲۰۱ وارد مرو شد، مأمون ابتدا به ایشان پیشنهاد خلافت داد و به حضرت گفت: ای پسر رسول خدا، من فضل و علم و زهد و تقوا و عبادت شما را میدانم و شما را از خودم به خلافت شایسته تر میدانم.
حضرت رضا (علیه السلام) فرمود: من به عبودیت خداوند عزّوجّل افتخار میکنم و با زهد در دنیا، امید نجات از شرّ آخرت را دارم، و با دوری از حرام ها، امید دستیابی به سودها را دارم و با تواضع در دنیا، امید بلندی نزد خداوند عزّوجّل را دارم. مأمون گفت: نظر من این است که خودم را از خلافت عزل کنم و آن را برای شما قرار دهم و با شما بیعت کنم!
حضرت رضا (علیه السلام) فرمود: اگر این خلافت حق توست و خداوند برای تو قرار داده است، جایز نیست لباسی را که خداوند به تو پوشانده است از تن خود بیرون کنی و برای دیگری قرار دهی و اگر خلافت حق تو نیست، جایز نیست برای تو، چیزی را که برای تو نیست، به من دهی.
مأمون گفت: ای پسر رسول خدا! باید این امر را قبول کنی. حضرت فرمود: من از روی اختیار هرگز این کار را نمی کنم.
مدتها مأمون اصرار میکرد تا این که از پذیرش حضرت مأیوس شد و به حضرت گفت: اگر خلافت را نمی پذیری و نمی خواهی من با تو بیعت کنم، ولیعهد من باش تا بعد از من خلافت برای شما باشد.
حضرت رضا (علیه السلام) فرمود: به خدا سوگند که پدرم از پدرانش و آنها از امیرالمؤمنین از رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) به من خبر داد که من قبل از تو از دنیا میروم در حالی که با سمّ مظلومانه کشته میشوم و ملائکه آسمان و زمین بر من میگریند و در سرزمین غربت کنار هارون الرشید دفن خواهم شد.
مأمون گریست و گفت: ای پسر رسول خدا، چه کسی تو را میکشد یا میتواند به شما گزندی برساند با این که من زنده ام؟
حضرت فرمود: اگر بخواهم میگویم که چه کسی مرا میکشد.
مأمون گفت: ای پسر رسول خدا،! غرض شما از این سخن آن است که کار را بر خود سبک کنی و از گردن خود باز گردانی تا مردم بگویند شما در دنیا زاهد هستی!
حضرت رضا (علیه السلام) فرمود: به خدا سوگند از آن وقتی که خداوند عزّوجّل مرا آفرید، دروغ نگفتهام و هرگز به خاطر دنیا، از دنیا زهد نورزیدهام و من میدانم که منظور تو چیست.
مأمون گفت: منظور من چیست؟ حضرت فرمود: آیا به واقع در امان هستم؟ مأمون گفت: تو در امانی؛ حضرت فرمود: تو میخواهی مردم بگویند علی بن موسی نسبت به دنیا بی رغبت نبود بلکه این دنیا بود که به او رغبتی نداشت؛ نمی بینید که ولایت عهدی را قبول کرد تا به خلافت برسد.
در این هنگام مأمون خشمگین شد و گفت: تو همواره مرا با آن چه ناراحت میکند، مواجه میکنی و از خشم من در امان گشته ای. به خدا سوگند یاد میکنم که یا ولایت عهدی را میپذیری وگرنه تو را مجبور میکنم و اگر انجام ندهی گردنت را خواهم زد. حضرت رضا (علیه السلام) فرمود: خداوند عزّوجّل مرا نهی کرده
است از این که با دست خویش، خودم رابه هلاکت اندازم، اگر این چنین است، هرچه میخواهی انجام ده، من میپذیرم به این شرط که هیچ کس را نصب نکنم و کسی را عزل ننمایم و هیچ قانون و روشی را تغییر ندهم ودر این کار از دور مشورت دهنده باشم.
مأمون این شرایط را پذیرفت و حضرت را ولی عهد خود کرد. [۱]
در برخی روایات آمده است که حضرت گفت: خدایا، تو مرا از این که خود را به هلاکت اندازم، نهی کرده ای؛ اگر ولایت عهدی او را نپذیرم، از جانب او در چند قدمی مرگ قرار میگیرم؛ من مجبور و مضطر شدم... خدایا هیچ عهدی جز عهد تو نیست، هیچ ولایتی نیست جز از جانب تو، مرا برای برقراری دین خودت و زنده کردن سنت پیامبرت موفق گردان؛ تویی مولا و یاور، و تو نیکو مولا و یاوری هستی. و سپس در حالی که گریان و غمگین بود، با شرایط ذکر شده و لایت عهدی را پذیرفت. [۲]
پس از آن که حضرت رضا (علیه السلام) ولایت عهدی را به این صورت پذیرفت، مأمون دستور داد تا فرماندهان و قضات و مستخدمان و فرزندان عباس همگی بیایند و بیعت کنند و برای این کار، اموال بسیاری خرج کرد تا فرماندهان را راضی نمود مگر سه نفر از فرماندهان به نامهای جلودی، علی بن عمران و ابن موسی (یا ابو یو
نس) اینان با حضرت رضا (علیه السلام) بیعت نکردند و مأمون آنها را زندانی کرد.
مراسم بیعت باشکوه هرچه بیشتر برگزار شد و به نام حضرت سکه زدند و بر منبرها برای ایشان خطبه خواندند.
----------
[۱]: بحار، جلد ۴۹، ص ۱۲۸.
[۲]: بحار، ج ۲۹، ص ۱۳۱.
📚حکایت آفتاب نگاهی به زندگی امام رضا علیه السلام
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
💠 سلسله جلسات #مبانی_امامین_انقلاب 12 🔰 #فصل_اول با موضوع بازخوانی #صحیفه_امام_خمینی (جلسه 12) ❌ پا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صحیفه امام 13.mp3
4.33M
💠 سلسله جلسات #مبانی_امامین_انقلاب 13
🔰 #فصل_اول با موضوع بازخوانی #صحیفه_امام_خمینی (جلسه 13)
🎤 با توضیحات #استاد_احسان_عبادی
✅ انقلابی باید مبانی امام و رهبری را بداند تا هم بصیرتش بیشتر شود هم تحلیلهایش مبنایی شود ✅
☑️متن شبهه و سوال👇👇👇👇👇
1- درست است موقع ظهور حضرت اباصالح عج ... علمای شیعه باایشان به شدت مخالفت میکنند چون قران را طوری تالیف میکنند که به تصور کتاب جدید آسمانی دیگر آورده اند؟
2- از 313 یار مولا عج ... چندتن بانو هستند و آیا همه ایرانی هستند؟
3- آیا درست است که مقرن حکومت ایشان ایران است؟
4- چند نفر از یاران 313 نفر ایشان ایرانی هستند؟
5- یکی از 313 یار ایشان حضرت ابوالفضل علیه السلام هستند؟
6- حضرت مسیح علیه السلام هم جز 313 یار اباصالح عج میباشد؟
7- میگویند عدد ابجد مولا 54 است و مبارک است نذرهای ذکر مثلا صلوات برای حضرت مهدی عج همین تعداد باشد صحت دارد؟
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
✅متن پاسخ به شبهه👇👇👇👇👇
–اینکه پرسیدید شیعیان با امام زمان مخالفت می کنند برای همه که نیست برای بعضی هاست، برای بعضی ها ممکن است چنین چیزی پیش بیاید نه همه شیعیان.
–بعد 313 یار هم چندتا خانم هستند.. این اختلافی است یک روایت می گوید پنجاه تا، بعضی ها آن روایت پنجاه تا را هم روی سندش اشکال کردند. مهم نیست، مهم این است که قطعا امام زمان (عج) جز این 313 نفر یاران دیگری هم دارد که زنان هم داخلش هستند. روی اینها کار نکنید.
–بعد مقر حکومت ایشان کوفه است روایات متعدد آمده.
–از 313 نفر چند نفر ایرانی هستند نمی دانیم، ما از کجا اینها را بدانیم، مگر ما جز آنها هستیم که خبر داشته باشیم؟
–یکی از یاران ایشان حضرت ابوالفضل هست.. در بحث رجعت بله حضرت ابوالفضل امکان رجعتش هست. حالا اینکه از 313 نفر است یا نزدیکتر از آنها به امام زمان است اینها چیزهایی است که نمی دانیم شما هم به دنبال اینها نروید چون به درد شما نمی خورد به درد من هم نمی خورد، به درد مهدویت شما هم نمی خورد! اینها دیگر جزئیات است در اینها چرا ورود پیدا می کنید؟ چیزی که نه فایده دارد برای من و شما.
–حضرت مسیح هم جز 313 نفر هست یانه.. نمی دانیم.
–بعد عدد ابجد و اینها را هم من دیگر تخصصی در این زمینه ندارم.
#پرسش_پاسخ
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
👤پاسخ دهنده: #استاد_احسان_عبادی
(👆جزو اساتید مهدویت ، پژوهشگر تاریخ و محقق)
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مردهاند...
.......:
@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: ۳۱ چند روز قبل از علمیات هویزه، حسین در نامه ای خطاب به حضرت آیت الله خامنه ای، تقاضای کمک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
حسین نزدیک کبابی ترمز کرد و رفت سفارش چندین سیخ کباب داد. من تعجب کردم که حالا چطور شده از این خرجها میکند؟
کبابها را گرفت و حرکت کردیم. به یکی از مناطق مستضعف نشین رفتیم و سید حسین درب چهار یا پنج خانه را زد نان و کبابها را به آنها داد. دو تا از کبابها باقی ماند. ظهر که به منزل شان رفتیم، سید حسین سفره را باز کرد و به من گفت: باید کبابها را بخوری.
هرقدر اصرار کردم خودش هم از کبا بها بخورد، نشد؛ غذای آن روزش تنها مقداری نان و سبزی بود.
۳۷
اسامی بچههای سپاه را برای نگهبانی ٌ تنظیم میکردم. یک روز سید حسین آمد سراغم و گفت: چرا برای من نگهبانی نگذاشته ای؟
با قاطعیت گفتم: برای شما نگهبانی نمی گذارم؛ شما اینقدر کار دارید که نوبت به نگهبانی نمی رسد!
با تبسم خاص خودش گفت: من هیچ فرقی با بقیه ندارم. همان طوری که دیگران نگهبانی دارند، برای من هم ساعت نگهبانی بزنید.
به هر ترتیب بود ما را مجبور کرد که برایش ساعت نگهبانی بزنیم.
۳۸
در ایامی که سید حسین فرمانده سپاه هویزه بود، هر روز صبح از مقر سپاه تا زمین ورزشی که در فاصله چند صدمتری بود، میدویدیم و در آنجا به نرمش میپرداختیم. وقتی به این زمین چمن میرسیدیم، با اینکه هوا سخت سرد بود و نم صبحگاهی روی چمنها نشسته
بود، سید حسین کفش و جورابش را در میآورد و با پای برهنه، ما را رهبری میکرد.
یک روز پرسیدم: کفش هایت را چرا درمی آوری؟
گفت: در تاریخ خواندهام که پیامبر (ص) زمینی را که محل تمرین مجاهدان بود، بوسیدند. من هم به احترام زمینی که پیامبر (ص) آنرا بوسیدند، کفش و جورابم را در میآورم.
۳۹
سید حسین گفت: احتیاج به فردی داریم که همه منطقه را بشناسد.
گفتم: من یکی را میشناسم که از از این حیث بی نظیر است؛ میگویند با بوییدن خاک، نام منطقه را میگوید.
گفت: برویم سراغش!
گفتم: همدست قاچاقچیها است.
گفت: بلند شو برویم سراغش.
در تاریکی شب، رفتیم درِ منزلش. حسین با گرمی و صمیمیت حالش را پرسید و گفت: از شما میخواهم که لشکر اسلام را یاری کنی!
ایشان گفت: من در صف شما نیستم.
سید حسین، اسلحه اش را از دست بیرون آورد و دو دستی به ایشان تقدیم کرد. آن بنده خدا گفت: اسلحه دارم؛ نیازی به اسلحه ی شما نیست!
سید حسین گفت: نه، باید این را بگیری که فردا پیش ما بیایی.
این برادر عزیز، بعد از عملیات هویزه، در نبرد با متجاوزان عراق، به فیض عظیم شهادت نائل آمد.
۴۰
در روزهای ابتدایی جنگ همراه دوستان به نیروهای عراقی شبیخون میزدیم. گاهی
اوقات چند ساعت راه میرفتیم واسلحه و مین با خود حمل میکردیم، اما بدون نتیجه به پایگاه برمی گشیم.
گاهی راه را گم میکردیم؛ گاهی به موانعی مانند آب، رودخانه و یا... برخورد میکردیم. پس از بازگشت بچه ها، خیلی ناراحت و خسته میشدند. در این شرایط سیدحسین با بیان خاطراتی از جنگهای صدر اسلام به بچهها روحیه میداد و میگفت: ما باید تکلیف خودمان را انجام دهیم؛ خواه به نتیجه برسد، خواه نرسد.
ایشان آن چنان مسائل صدر اسلام را با بیان جذاب و شیرین، با مشکلات به وجود آمده به هم ربط میداد که کمترین شک و تردید وخستگی را در وجود بچهها از بین میبرد!.
📚پیک افتخار خاطرات شهید حسین علم الهدی
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: حمد برتر از حمد ملائکه قوله علیه السلام: [حَمْداً] نُزَاحِمُ بِهِ مَلاَئِکَتَهُ الْمُقَرَّ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
ظهور اسماء تشبیهی در انسان
و چون انسان نوع الانواع و خلیفه خدا است در ارض و خلیفه بر صفت مستخلف و خلق علی صورته است، لهذا ذاتش مجمع صفات و اسماء متقابله است، اعنی همان طور که به حسب روحانیت مشعر و حاکی از اسماء تقدیسیه حق است چون ملائکه نیز دارای صفات و اسماء تشبیهیه است، که ملائکه از آنها بی خبرند این است که در بدو خلقت که حق تعالی به ملائکه اِخبار و اِعلام نمود که: « إِ نِّی جَاعِلٌ فِی الاْءَرْضِ خَلِیفَةً [۱] ».
ملائکه چون به تسبیح و تقدیس خود مشعوف بوده و از انسان جز هیکل خاکی که منبع و مصدر شهوت و غضب و دارای صفات سبعیه و بهیمیه است تصور دیگر نمی کردند، اعتراضاً اظهار نمودند که: « أَ تَجْعَلُ فِیهَا مَن یُفْسِدُ فِیهَا وَ یَسْفِکُ الدِّمَآءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ قَالَ اِنِّی أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ [۲] ».
بعد، از باب آن که شرافت انسان و حکمت خود را در خلافت او برساند فرمود: « أنْبِئُونی بِأَسْمَآءِ هؤُلاَءِ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ [۳] »، بر این که شما استحقاق خلافت را بیش از آنها دارید، چون به واسطه نداشتن صفات تشبیهیه از صفات انسان و جامعیت او بی خبر بودند.
جواب دادند: « لاَ عِلْمَ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمْتَنَا [۴] »، یعنی: آنچه را که تو به تعلیم تکوینی به ما تعلیم نموده از معرفت تقدیسیه همان را فقط عالم میباشیم « أَنْتَ عَلاّمُ الْغُیُوبِ [۵] ».
بعد، به واسطه الزام طرف و اثبات الحجة به آدم فرمود: « یا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ [۶] » الی آخره.
و خبر نمودن آدم اسماء ملائکه را به لسان حال و تکوین است، یعنی در مقام فعلیت بروز دادن اسماء و صفات تنزیهیه ملائکه است که به آنها مباهات و فخریه بر آدم کرده، و به آنها تسبیح و تمجید خدای مینمودند، و اِبا نمودن ملائکه از اخبار اسماء آدم، نبودن اسماء تشبیهیه که انسان مظهر او است در وجود آنها، و بی خبر بودن از صفات حیوانات انسان است که بذاته مظهر توحید و مَجمع تفرید و جامع تنزیه و تشبیه است ؛ چنان که امیرالمؤمنین علیه السلام در وصف انسان کامل فرموده: « الصورة الإنسانیة أکبر حجج اللّه علی خلقه، و هی الکتاب الذی کتبه بیدیه، و هی الهیکل الذی بناه بحکمه، و هی مجموع صورة العالمین، و هی مختصرة من لوح المحفوظ، و هی الشاهدة علی کل غائب، و هی الحجّة علی کلّ جاحد، و هی الطریق المستقیم الی کلّ خیر، و هی الجسر الممدود بین الجنة و
النار ». [۱]
بالجمله، از اینجا است که معصوم در فقره دعاء عرض مینماید: حمد کنیم تو را حمدی که « نزاحم » یعنی: مزاحمت و غلبه نمائیم به سبب آن حمد ملائکه مقربین را، از این که گویا آنها به لسان واحد تنزیه و تقدیس و تهلیل خدا را مینمایند، و انسان ذو لسانین و ذو جهتین و ذو العینین است، لهذا بر تسبیح آنها غلبه دارد.
----------
[۱]: ۴ - سوره مبارکه بقره، آیه ۳۰.
[۲]: ۱ - همان.
[۳]: ۲ - سوره مبارکه بقره، آیه ۳۱.
[۴]: ۳ - همان، آیه ۳۲.
[۵]: ۴ - سوره مبارکه مائده، آیه ۱۰۹.
[۶]: ۵ - سوره مبارکه بقره، آیه ۳۳.
[۱]: ۱ - بسنجید شرح الاسماء الحسنی، ج ۱، ص ۱۲.
📚✍ #شرحی بر صحیفه سجادیه
میرزا ابراهیم سبزواری وثوق الحکماء
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: خمول گفته اند: وقتی عمر خود را در جمع مردم از بین میبری، کی راحت میشوی تا غذا بخوری. یح
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
هدیه ناقابل
ادیبی از وزیری شتر خواست. وزیر شتری ضعیف و لاغر به او داد، ادیب که شتر را دید به
وزیر نوشت: شتر عنایتی رسید ولی خیلی سال بر آن گذشته بود، گویی ثمره شتران قوم عاد است که روزگار زمانه او را از بین برده است، یا شاید یکی از دو جفتی باشد که خدا او را در کشتی نوح علیه السلام قرار داده تا نسل شتران منقرض نشود. شتری است زار و زبون و خشک و لاغر، عاقل متعجب میشود از زندگی طولانی او، استخوانش از میان پشم و پوست درآمده است. اگر به درنده دهند نمی خورد و اگر به گرگ دهند، حاضر به دریدن آن نیست، سالیان طولانی است که علف نمی خورد و از چرا روی برتافته. تنها علف را در خواب و جو را در خیال دیده است.
نمی دانم این حیوان را نگه دارم که باز هم زحمت دنیا کشد یا نحر کنم که کمک خرجی باشد. تصمیم گرفتم نگه دارم زیرا علاقه به جمع آوری مال و فرزند دارم، سرگردانی من از این است که نه ماده است تا بزاید و نه جوان است تا امید به فرزندش داشت و نه سالم است که توان چریدن یابد و نه دست و پای درستی دارد تا بماند، ولی منصرف شدم و گفتم آن را بکشم و برای زن و بچه غذایی از آن بسازم. آتشی افروختم و کاردی تیز، قصابی خواستم تا آن را نحر کند. شتر گفت: از کشتن من نفعی نمی بری، زیرا نفسی ضعیف و دیدگانی نابینا دارم، نه گوشتی شایسته دارم چه اینکه روزگار گوشتم را خورده است و نه پوستی برای دباغی که روزگار پاره اش کرده است و نه پشمی برای ریسیدن زیرا پشم را کندند. اگر مرا بر آتش بخوانی، کفی پشکل از من باقی بماند. و آتش به پخته شدن گوشتم وفا نکند.
دیدم این شتر راست میگوید و در مقام مشاوره ناصحی خیرخواه است، ولی ندانستم کدام کار او بیشتر مرا شگفت زده کرده است، رفتار روزگار با وی، صبر او در برابر مشکلات، توان تو در نگهداری او، تحمل تو، ارزشی که تو برای دوستت قائل شده ای و یا اینکه دوستت ارزشی نداشته که چنین هدیه ای داده ای، از کدام تعجب کنم! در پایان بگویم این حیوان همان حیوان سر از قبر در آورده و مرده زنده شده در قیامت است والسلام.
#کشکول شیخ بهاء
https://eitaa.com/zandahlm1357
#پاسخ_به_سؤال_اعضای_کانال
#سؤال_شرعی
سؤال👇
سلام
دیدن فوتبال زنده آقایان برای بانوان حرام است؟؟
(اگه میشه از نظر آقای خامنه ای و سیستانی و مکارم شیرازی بگید )
پاسخ👇
سلام علیکم
مقام معظم رهبری و آیت الله مکارم شیرازی:
بدون قصد لذت اشکالی ندارد.
آیت الله سیستانی:
بنابر احتیاط واجب، زن، اندام مرد نامحرم را بدون لذت حتی در صفحه تلوزیون هم ننگرد مگر دست و پا آنچه که معمولاً، پوشانده نمی شود.
#احکام
#احکام_بانوان
#احکام_نگاه
#پاسخ_به_سؤال_اعضای_کانال
#سؤال_شرعی
سؤال👇
سلام وقت بخیر
مرجع رهبر
آیا برای نوشتن آیات قرآن با خودکار بدون تماس با دست باید وضو داشت؟
ممنون.
پاسخ👇
سلام علیکم
اگر تماس با بدن نداشته باشد، وضو نیاز نیست.
#احکام
#احکام_قرآن
#پاسخ_به_سؤال_اعضای_کانال
#سؤال_معرفتی
سؤال👇
سلام خسته نباشید
ببخشید رفتن پیش مشاوره کاربلدی که مذهبی نیست و ما نمیدونیم چه اعتقاداتی داره اشکال داره ؟ البته استخاره کردم برم خوب اومد نرم بد .
پاسخ👇
سلام علیکم
اگر مشورتها و توصیه های ایشان مخالف اسلام و مبانی دین نیست، اشکالی ندارد.
#مشاوره
#پاسخ_به_سؤال_اعضای_کانال
#سؤال_شرعی
سؤال👇
سلام
اگر در نماز شک کنی نیت کردی یانه حکمش چیه
پاسخ👇
سلام علیکم
اعتنا نکنید.
#احکام
#احکام_نماز
#پاسخ_به_سؤال_اعضای_کانال
#سؤال_معرفتی
سؤال👇
سلام علیکم
در سوره ی انعام ایه ی (((145)))
نوشته شده((( دما مسفوحا)))
به این معنا که باید خون از ذبیحه بعد از ذبح به اندازه ی متعارف خارج شود
سوال
اینکه ایا ممکن هست بعد از ذبح خون خارج نشود؟
چون بعد از بریده شدن رگ گردن حتما خون کاملا خارج خواهد شد
پس چرا نوشته شده دما مسفوحا؟
پاسخ👇
سلام علیکم
در این آیه درباره محرمات سخن می گوید و در این مورد بیان می دارد، خونی که از ذبیحه خارج می شود حرام است و خون باقی مانده در گوشت در صورتی که به صورت متعارف پس از ذبح خون از حیوان خارج شده باشد، حرام نیست.
#معارف_قرآنی
#پاسخ_به_سؤال_اعضای_کانال
#سؤال_شرعی
سؤال👇
سلام وقتتون بخیر
یکی از ۹ سالگی تا ۱۵ یا ۱۶ سالگی نتونسته روزه بگیره توانشو نداشته الان باید چیکار کنه؟!
مرجع تقلیدشم آیت الله مکارم شیرازی هستش
پاسخ👇
سلام علیکم
اگر روزه برای وی ضرر داشته و این ضر تا رمضان سال بعد هم ادامه داشته است، فقط کفاره به عهده وی می باشد که لازم است به ازای هر روز یک مد طعام به فقیر بدهد.
اما اگر در بین سال می توانسته قضای روزه ها را بجا آورد اما انجام نداده است علاوه بر کفاره قضای روزه ها هم به عهده وی است و باید بجاآورد.
#احکام
#احکام_روزه
#پاسخ_به_سؤال_اعضای_کانال
#سؤال_معرفتی
سؤال👇
باسلام
سوالی داشتم از محضرتان ،اینکه همسرم مدتی هست کارش و یهو از دست داد بعد گفتن برید پیش دعا نویس ،اونم گفته بود ک شمارو طلسم کردن وهمیشه باهات هست ،الان هم مشتری تا پای معامله میاد ولی منصرف میشه نمیدونم چیکار باید بکنیم آیا طلسم درست هست ؟واگر هست راهکارش چیه؟
پاسخ👇
سلام علیکم
اصل سحر و جادو واقعیت دارد اما هرکسی نمی تواند این کار را انجام بدهد.
ضمنا بسیاری از کسانی که مدعی هستند آن را باطل م یکنند، دروغ می گویند و به دنبال کسب درآمد هستند.
برای امان از این امور :
فراوان آیت الکرسی و چهار قل بخوانید.
یک قرآن کوچک همیشه همراه داشته باشید.
صبح ها پس از نمازدر خانه سوره یس بخوانید.
#سحروجادو
#پاسخ_به_سؤال_اعضای_کانال
#سؤال_معرفتی
سؤال👇
سلام خوبید
ببخشید یه کسی توی فامیل ما خوددارضایی میکند و از بچگی الان ۱۵ سال دارد
و به من می گفت نمیتونم ترک کنم
هر از گاهی مثلا دو ماه یکبار یا یک ماه یکبار این کار رو میکنه این گناهه؟
و چطور باید ترکش کرد؟
پاسخ👇
سلام علیکم
این عمل حرام است و گناه کبیره است و علاوه بر عقوبت اخروی ضررهای جسمی هم برای فرد به دنبال دارد.
برای ترک آن لازم است بهعواقب آن فکر کرد، حتی الامکان از حضور در مکانی که تنها است اجتناب شود و اراده برای ترک داشته باشد.
#گناهان
#خودارضایی