eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
55.4هزار عکس
41.2هزار ویدیو
1.8هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ چطوری عزت نفس رو بالا ببریم؟ 1⃣ به معنای احساس ارزشمند بودنه که از مجموع افکار، عواطف و تجربیات زندگی ناشی می‌شه. مثلا، اگه دختری احساس کنه که شخصی منفور یا دوست‌داشتنی هست، یا خودش راکو دوست داره یا نداره، همه‌ی این‌ها در نتیجه‌ی ارزیابی و تجربه‌ایه که از خودش پیدا کرده و موجب پیدایش این احساس‌ها شده‌؛ یعنی احساس خوشایند ، یا برعکس، احساس ناخوشایند . 2⃣دخترتون رو تو خونه دخالت بدید تا احساس و کنه... اینطوری هم تو انجام کار خونه کمک می‌کنه و هم اینکه انجام کارها رو، به دوشش می‌کشه. 3⃣هیچوقت دخترتون رو با کس دیگه ای نکنید. حتی خواهر و برادرهاش. همیشه جوری برخورد کنید که اون فکر کنه شما روش و شیوه‌ی رفتارشو دارید؛ مثلا بهش بگید: «من عاشق این کاری هستم که تو میکنی و...» این کار میتونه نحوه غذا درست کردن، خندیدن، سربه‌سر شما گذاشتن،داستان تعریف کردن و... باشه. مهم اینه که دخترتون شما به کارهای خودش رو احساس کنه. 4⃣زمانی که دخترتون به یه یا موقعیت برجسته‌ای تو زندگی میرسه، یا یه مهارت جدید بدست میاره، براش یه کوچیک بگیرید تا بهش بفهمونید که اون یه دختر فوق‌العاده‌ست... با این کار بهش میگید که اون تک‌ستاره دنیای شماست. تو برپایی جشن هم از خودش هم نظر و هم کمک بگیرید تا بیشتر احساس و عزت کنه... 5⃣ وقتی دخترتون داره از اتفاقات روزانه خودش به شما گزارش میده، ازش بپرسید: «چه در موردش داری؟ » حتی اگه احساساتش از نظر شما خیلی مشوش و تهدیدآمیز باشه، سعی کنید قضاوت‌هاتون رو برای خودتون نگه دارید و به احساساتش بذارید. چون این احساسات، تجلی دخترتونه. 6⃣چه بخواهیم، چه نخواهیم، بیشتر دخترها بخشی از وقتشون رو صرف نگرانی در مورد سپری می‌کنن، و متاسفانه خیلی‌هاشون هم بعد از مدتی به این نتیجه می‌رسن که از ظاهر خودشون «» دارن! که مدام تو خونه میگه «باید پنج کیلو لاغر بشم»، «این چروک‌ها چیه رو صورتم؟!! » و...، باید بدونه که تأثیر خیلی زیادی روی دخترش داره... یا که تو خونه هی داره ظاهر همسر، دختر یا هر زن دیگه‌ای رو مسخره میکنه، کار بسیار نادرستی می‌کنه... 7⃣ به دخترتون یاد بدید که تو گفتن خواسته‌ها و دفاع از خودش، رفتار کنه... داشته باشه. زمانی که دختری کافی داشته باشه، میتونه بدون اینکه بخواد به دیگران حمله کنه، خواسته‌ش رو بگه... چنین دختری به مواد مخدر، رابطه نامشروع و هر رفتار مخرب دیگه‌ای، بدون اینکه باعث جدایی از جامعه بشه، پاسخ منفی میده. https://eitaa.com/zandahlm1357
‍ *🌴 .😊* 📝بر اساس از خادم حضرت امام رضاعلیه السلام ..... ⏰ساعت خدمتم تمام شده بود و مطابق رسم همیشگیم ، روبه روی ضریح دستی بر سینه نهادم و به رخصتی بر مرخصی از حضرت ، به گامهایی کوتاه ، حرم را ترک کردم. به استراحتگاه خادمین که می آمدیم ، هرشب میهمان احسان و کرامت علی بن موسی الرضا بودیم و ظرف غذایمان آماده روی میز بود. ✨از روزی که همای سعادتِ خادمیِ حضرتِ رضا، بر شانه ام نشسته بود ، با خود عهد داشتم جز لقمه نانی به تبرک ، از سفره ی حضرت برندارم و غذای سفره خانه را هر شب به از امام رئوف بر هدیه نمایم. 👨‍✈️لباس خدمتم به صد آداب از تن در میآوردم و به سلام و صلواتی کنار مینهادم ، ظرف غذا را در دست میگرفتم و میان ، به راه می افتادم. بیشتر شبها لقمه ی یا نصیب پیرزنی میشد که عصا زنان دنبال غذای تبرکی بود ، یا پدری که کودکی بیمار، روی صندلی چرخدار را به سمت پنجره فولاد حرکت میداد... ✨آن شب ظرف غذا محکمتر از همیشه در دستانم جا خوش کرده بود و از کنار هر پیرزن و یا بیماری که رد میشدم، دل نداشتم بفرمایش زنم. 🤔مات از بُخلِ خویش ، حدیث نفس میکردم و متحیّر مانده بودم امشب چه پیش آمده دلم را که دریایش قطره گشته... همچنان میان رواق ها گام برمیداشتم و عنانِ عقل را به دستِ دل سپرده بودم که ناگاه در مقابل به همراه خردسالش، میخکوب شدم... ✨مرد جوان آنقدر بود و کودکش آنقدر پوشیده بود که یقین کردم دلم ، مسیر را اشتباه آمده و باید راه کج کنم، اما چه کنم که قدم از قدمم پیش نمیرفت و ظرف غذا در دستانم شل شده بود... دل یک دله کردم و غذا را به دو دستم پیش آوردم: بفرمایید ، لقمه ی است... از طرف آقا ... ✨حرفم هنوز تمام نشده بود که 👦 چشمانش برقی زد و غذا را از دستانم گرفت، صورت کوچکش را روبه ایوان طلای حضرت چرخاند و به همان لحن کودکانه اش گفت: 📌وااای آقا ممنون، مادرم راست میگفت از پدرِ مهربان هم ،مهربان ترید... آنگاه در ظرف را باز کرد و به خوشحالی ادامه داد: 📌 بابا قاشق هم برایم گذاشته اند... 🧔پدر که صورتش غرق اشک شده بود ، آرام پرسید: _چگونه را جبران کنم؟ هنوز از آنچه پیش آمده بود، متحیّر بودم و به کلماتی در هم ریخته پاسخش دادم: _ من کاره ای نبودم ، لقمه حضرت بود، سهم و روزیِ پسر دوست داشتنیِ شما 🧔مرد که حال کنار پسرش👦 نشسته بود تا پسرش👦 همان گوشه ی رواق غذایش را نوش جان کند، راویِ ماجرایش شد: - میخواستم برای زیارت وداع بیایم و پسرم👦 را گفته بودم در هتل بمان و با من حرم نیا؛ زیارتم طول میکشد ، طاقت کودکانه ات طاق میشود و حال زیارت را از من خواهی گرفت. پسرم 👦پذیرفته بود در هتل بماند ولی همسرم🧕 اصرار داشت که باید برای خداحافظی پسرمان هم بیاید. هرچه بهانه میتراشیدم ، پاسخی میداد؛ تا اینکه مادرش🧕 آمد ، کنارش نشست دستانش را گرفت و به یقینی عجیب گفت: عزیزِ مادر؛ با پدر همراه شو، هیچ نگرانی هم به دلت راه مده؛ امام ، است؛ هرچه خواستی از بخواه... خلاصه به اوقاتی تلخ دست پسرم را گرفتم و به حرم آمدیم... 🎊زیارت خواندنم طولانی شده بود و پسرم👦 این پا آن پا میکرد، ولی من هنوز دل نداشتم امام را وداع گویم. سرِ نماز بودم که مرتب کودکم ، گوشه ی کتم را میکشید و میگفت بابا دیگر خیلی گرسنه ام، زمانِ رفتن نشده؟ آنقدر جملاتش مکرّر شد که کلافه نماز را سلام دادم و به عتابی گفتم: 📌مگر مادرت نگفت هرچه خواستی از خودِ آقا بخواه؛ آنگاه انگشتم را به سوی ضریح اشاره کردم و گفتم به ؛ بگذار زیارتم تمام شود 📌و سر نمازِ بعدی که ایستادم ، دیدم پسرم👦 رو به ضریح صدایش را آرام کرد و زیر لب زمزمه کرد: آقا واقعا گرسنه ام... دروغ نمیگویم... 📌آنقدر مظلومانه به درددل کرد که هرگونه بود نمازم سلام دادم و حرم را ترک کردم؛ هنوز چند قدمی نیامده بودیم که با ظرف غذایی از راه رسیدی... 📌و حال من هم کنار پدر نشسته بودم و بر میریختم که پسر غذایش را تمام کرد و رو به حضرت باز به همان لحن کودکانه گفت: 😊آقا ممنون...سیر شدم... 💫 صلی الله علیک یا علی ابن موسی الرضا علیه السلام و رحمه الله و برکاته💫 https://eitaa.com/zandahlm1357
😳 یکی از این ویژگی ها که ما را بشدت میکند این است که ؛ موسی با – به عنوان طاغوت زمان خود - و است و هیچ زاویه ای با سیستم حکومتی وی ندارد . در حقیقت فرعون برای موسی همچون مهربان است و موسی نیز و مورد اعتماد فرعون است. 🤭 💢 همان طور که گذشت ، روایتِ کلی ِ فیلم " خروج " ، بر پایه ی است اما در حقیقت این فیلم بر تورات است و همراهیِ موسی با فرعون در هیچ جای تورات یا منابع دیگر یهودیان است . و در عوض در به این مسئله اشاره شده که موسی حتی از زمان اش نیز با فرعون داشته و از همان زمان آب آنها در یک جوب نمی رفته .⚜ 🌟 به طور کلی " " یکی از آن سنت های است که به وضوح در جاری و ساری است و فیلم سازان هالیوودی ، هر کجایی که لازم باشد به راحتی دست به تحریفِ برای مخاطبان خود میزنند 💦 و آب هم از آب 💦 🌘🌗🌖🌕متن۴🌕🌔🌓🌒 ---- ---- ---- ---- ---- ---- ---- ---- ----