شهید مصطفی چمران به روایت
همسرش« غاده»
قسمت1⃣1⃣
مادرم انگار که باورش نشده باشد پرسید: قول میدهی؟ مصطفی گفت قول می دهم الان طلاقش بدهم ، به یک شرط ! من خیلی ترسیدم ، داشت به طلاق می کشید . مادرم حالش بد بود . مصطفی گفت: به شرطی که خود ایشان بگوید طلاقش می دهم . من نمیخواهم شما اینطور ناراحت باشید .
مامان رو کرد به من و گفت: بگو طلاق می خواهم . گفتم: باشه مامان ! فردا می روم طلاق می گیرم . آن شب با مصطفی نرفتم . مادرم آرام شد و دوروز بعد که بابا از مسافرت آمد جریان را برایش تعریف کردم. پدرم خیلی مرد عاقلی بود . مادرم تا وقتی بابا آمد هم چنان سر حرفش بود و اصرار داشت که طلاق بگیرم. بابا به من گفت" ما طلاق گیری نداریم . در عین حال خودتان می خواهید جدا شوید الان وقتش است و اگر می خواهید ادامه دهید با همه این شرایط که... گفتم: بله ! من همه این شرط را پذیرفتهام . بابا گفت: پس برو. دیگر شمارا نبینم و دیگر برای ما مشکل درست نکنید .
چقدر به غاده سخت آمده بود این حرف، برگشت و به نیم رخ مصطفی که کنار او راه میرفت را نگاه کرد . فکر کرد مصطفای ارزشش را دارد، مصطفی عزیز که با همه این حرف ها او را هر وقت که بخواهد به دیدن مادر می آورد . بابا که بیشتر وقت ها مسافرت است .
صدای مصطفی او را به خودش آورد؛ امروز دیگر خانه نمی آیم . سعی کن محبت مادر را جلب کنی ، اگر حرفی زد ناراحت نشو. خودم شب میآیم دنبالتان .
آن شب حال مادر خیلی بد شد . ناراحتم ، مصطفی که آمد دنبالم ، مامان حالش بد است ، ناراحتم ، نمی توانم ولش کنم. مصطفی آمد بالای سر مامان ، دید چه قدر درد می کشد، اشک هایش سرازیر شد . دست مامانم را می بوسید و میگفت: دردتان را به من بگویید. دکتر آوردیم بالای سرش و گفت باید برود بیروت بستری شود. آن وقت ها اسرائیل بین بیروت و صور را دائم بمباران می کرد و رفت و آمد سخت بود. مصطفی گفت: من می برمشان. و مامان را روی دستش بلند کرد . من هم راه افتادم رفتیم بیروت . مامان یک هفته بیمارستان بود و مصطفی سفارش کرد که: شما باید بالای سر مادرتان بمانید ، ولش نکنید حتی شب ها. مامان هر وقت بیدار می شد و می دید مصطفی آن جا است میگفت: تو تنهایی، چرا غاده را این جا گذاشتی ؟ ببرش ! من مراقب خودم هستم . مصطفی میگفت: نه ، ایشان باید بالای سرتان بماند. من هم تا بتوانم می مانم . و دست مادرم می بوسید و اشک می ریخت، مصطفی خیلی اشک می ریخت . مادرم تعجب کرد . شرمنده شده بود از این همه محبت .
مامان که خوب شد و آمدیم خانه ، من دو روز دیگر هم پیش او ماندم . یادم هست روزی که مصطفی آمد دنبالم ، قبل از آن که ماشین را روشن کند دست مرا گرفت و بوسید ، می بوسید و همان طور با گریه از من تشکر می کرد .من گفتم: برای چه مصطفی؟ گفت: این دستی که این همه روزها به مادرش خدمت کرده برای من مقدس است و باید آن را بوسید. گفتم: از من تشکر می کنید؟ خب ، این که من خدمت کردم مادر من بود ، مادر شما نبود ، که این همه کارها میکنید. گفت: دستی که به مادرش خدمت کند مقدس است و کسی که به مادرش خیر ندارد به هیچ کس خیر ندارد . من از شما ممنونم که با این همه محبت وعشق به مادرتان خدمت کردید.....
ادامه دارد....
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
💍https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#پرواز_در_آسمان_رجب۳ فایل دهم ➖ این دنیا خیلی چیزها به من بدهکاره!!! - یک همسر خوب - یک ماشین آخر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_6050759289633508483.mp3
11.89M
#پرواز_در_آسمان_رجب۳
فایل یازدهم
- چقدر خواسته داشتی و حتی یک قدم هم بهش نزدیک نشدی؟
- چندبار گفتی خدایا یعنی دیگه وقتش نرسیده به منم نگاه کنی؟!
➕ الان، درست همین الان تمام درهای اجابت باز شده...
بستگی داره منو تو چقدر عرضه داشته باشیم حاجتمونو طلب کنیم!
- مگه باید چطوری بخواییم و چیکار کنیم که این همه سال نکردیم؟
#استاد_شجاعی
#حجت_الاسلام_عاملی
@shervamusiqiirani - تصنیف : علی گویم - علی رستمیان.mp3
8.01M
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍂🌺🍂
🌺
مرا درتن بود تا جان،علی گویم علی جویم
چه در پیدا چه در پنهان,علی گویم علی جویم
به کامم تا زبان باشد، زبان تادر دهان باشد
به هر لفظ به هر عنوان، علی گویم علی جویم
علی مولای درویشان، صفا بخش دل ایشان
به هردردی پی درمان، علی گویم علی جویم
نخواهم جز علی دینی، نه جز آئینش آئینی
به هردم از سر ایمان، علی گویم علی جویم
زمهرش مست وحیرانم، غم وشادی نمی دانم
چه در باغ وچه در بستان,علی گویم علی جویم
من آن مرغ شب آویزم، به ذکر او سحر خیزم
همه شب با هزار افغان، علی گویم علی جویم
#علیشاه_اصفهانی
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۶۷. یاران حضرت مهدی (عجّل اللَّه فرجه الشریف)، همه شیرانی اند که از بیشهها خارج شده و اگر اراده کنند کوهها را ازجا بر میکنند.
روزگار رهایی
۶۸. دنیا پس از اینکه به ما پشت کرده، به سوی ما بازمی گردد؛ مانند شتر چموش به سوی فرزندش بازمی گردد. فصلنامه انتظار
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: شود. هيچ كس به خاطر تمكن مالي، قدرت آن را نيابد كه در امور سياسي كشور و در مديريت جامعه دخ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
چه شد آن شور و هيجاني كه در برابر اسرائيل غاصب ابراز ميشد؟ و چه شد تعهدي كه رؤساي عرب با ملتهاي خود درباره ي مبارزه با اسرائيل بستند؟ لعنت خدا و بندگان صالحش بر آن دستي كه اولين معاهده ي سازش با اسرائيل را امضاء كرد و زندگي سياه دنيوي و سرنوشت اخروي خود را با فرعون قرين ساخت. و نفرين بندگان صالح و فرشتگان و انبيا و اوليا بر آنان كه آن راه را ادامه داده اند و ميدهند؛ مخصوصاً آنان كه اميد كاذبي به ملت مظلوم فلسطين داده و آن گاه به بهاي سيه روزي آنان، عيش ناپايداري براي خود فراهم كردند. ملت فلسطين نبايد و نمي تواند آزادي و حقوق حقه ي خود را در كنفرانس و گردهماييهاي سران عرب جستجو كند. اين نشست و برخاستها، اگر براي فلسطينيهاي مظلوم، شوم و بدفرجام نباشد، حداقل بي فايده و بي خاصيت است. رؤسايي كه در اين ايام به عنوان فلسطين گردهم آمدند، اگر صادقانه در انديشه ي نجات فلسطين بودند، بايد دربرابر پيشنهاد مزورانه ي رئيس جمهوري امريكا، موضعي سخت و قاطع گرفته، براي كمك مالي و تسليحاتي و سياسي به مبارزان داخل فلسطين اشغالي، تصميمهاي عاجل و واقعي ميگرفتند و به شعارهاي پوچ اكتفا نمي كردند و اگر چنين نشود - كه نشده است و با وضع فعلي جهان عرب و حكام آن، نخواهد هم شد - مبارزان داخل بايد به خدا و به نيروي مردمي و اسلامي تكيه كنند و بدانند: «كم من فئة قليلة غلبت فئة كثيرة باذن اللَّه واللَّه مع الصّابرين». (۹) ۶) تكيه بر مردم و حاكميت اراده و خواست و تشخيص آنان، ركن مهم ديگري است كه روزبه روز بايد تحكيم و تقويت
شود. مردم آزاده ي ما، با اراده ي قاطع خود كه از ايمان عميق آنان به اسلام ناشي ميشود، مبارزات را تا پيروزي ادامه داده و جمهوري اسلامي را به وجود آورده و با فداكاري و ايثاري بي نظير، از آن حراست نموده اند و از اين پس هم در همه حال، نظام اسلامي متكي به مردم و متعلق به مردم و در اختيار مردم خواهد بود. مجلس شوراي اسلامي كه در آزادي و استقلال رأي در جهان بي نظير است، مظهر اراده ي مردم و رئيس جمهور، وكيل و برگزيده ي مردم و مديران كشور، آحادي از مردمند و مردم داراي حق رأي و بيان و تصميم در كليه ي امور سياسي، اقتصادي و اجتماعيند. و اين، يكي از بركات بزرگ اسلام و طرح منحصربه فردي است كه نظامهاي شرق و غرب، از ارايه ي آن ناتوان بوده اند و در هيچيك از سيستمهاي حكومتي عالم، نمي توان نظير آن را يافت. علاوه بر نظامهاي ورشكسته و متلاشي شده ي كمونيستي كه در آن، حزب منحصربه فرد كمونيست، به جاي مردم تصميم ميگرفت و علاوه بر نظامهاي ارتجاعي مستبدانه كه در آن، سلطنتهاي موروثي و رياستهاي ناشي از كودتاي نظامي، با آن زندگيهاي قاروني و ديكتاتوريهاي فرعوني، وبال جان و زندگي مردم محسوب ميشوند، در كشورهايي هم كه اسماً داراي نظام دمكراسيند و حكومتها علي الظاهر با رأي و انتخاب مردم بر سر كار ميآيند، باطن كار چيز ديگري است و زمام همه ي كار، در دست كمپانيها و سرمايه داران استثمارگر است و اين قدرت پول و سرمايه است كه با در دست داشتن رسانهها و قدرت تبليغات، امر را بر خود مردم هم مشتبه ميكند. در همه جاي عالم، فاصله ي ميان
زندگي رؤساي كشور با مردم كوچه و بازار، فاصله ي شاه و گداست و حتّي حكومتهايي هم كه داعيه ي توده يي داشتند، نتوانستند از زندگي مسرفانه ي شاهان براي خود صرف نظر كنند. افتخار نظام اسلامي آن است كه امام عظيم الشأنش تا پايان عمر در زيّ طلبگي زندگي كرد و مسؤولان كشور بدون استثنا، دامان خود را از طرز زندگيهاي رايج مسؤولان در ساير كشورها پاكيزه نگهداشتند و مانند قشرهاي متوسط مردم خود زندگي كرده اند. مردم ميان خود و مسؤولان، آن فاصله ي عميقي را كه در همه جاي دنيا ميان مردم و مسؤولان هست، مشاهده نكردند؛ حرف خود را بي محابا زده و اگر انتقادي داشته اند، براحتي مطرح ساخته اند و مطبوعات، حتّي راديو و تلويزيون، همواره نظرات گوناگون را در مسايل كشور منعكس كرده و مردم را در معرض افكار و سليقههاي گوناگون قرار داده اند و اين، موضوعي روشن و مشهود است. حتّي ورشكستگان سياسي و دسته جاتي كه در امتحانات متعددي از آغاز انقلاب، مردود و در نزد مردم سرافكنده و به وسيله ي آنان مطرود شده اند نيز هنگامي كه به تحريك اجانب، مقالات زهرآگين و كينه توزانه برعليه نظام اسلامي و مسؤولان كشور مينويسند، انواع اتهام را به آنان ميزنند، اين نوشته را بدون هيچ مانع و رادعي به چاپ رسانده، تا هرجا كه خواننده يي بيابند، منتشر ميكنند و علي رغم ميل خود، عملاً وجود آزادي را اثبات ميكنند. بعضي از اين نويسندگان و گويندگان كه عمر باطل خود را غرقه در فساد و آلودگيهاي اخلاقي و سياسي و انواع هرزگيها گذرانيده اند، با حكومت اسلامي كه راه را بر اين تباهيها و هرزگيها بسته است و اربابان خارجي آنها را بيرون رانده،
مخالفند و آن گاه اين مخالفت و عناد را كه مخالفت با اسلام و استقلال و آزادگي ملي
و طهارت اخلاقي است، به حساب خرده گيري و انتقاد از اوضاع سياسي و اقتصادي ميگذارند و درحالي كه آزادانه هرچه خواسته اند، گفته اند، با وقاحت و بي شرمي، مطالبه ي آزادي ميكنند! خواست حقيقي اينها، بازشدن پاي امريكا و فروختن كشور به دشمنان است و خصم آنان، ملت رشيد و آگاه است. ملت ما، حسرت بازگشت به دوران بردگي امريكا را بر دل آنان خواهد گذاشت و با همه ي وجود، دستاورد بزرگ خود - يعني نظام اسلامي و حاكميت اراده و ايمان انسانها - را حراست خواهد كرد. نظام اسلامي، هرگز نخواسته آزادي را كه پرچمدار آن اسلام و قرآن است، از مدعيان دروغگوي آزادي در نظامهاي غربي بياموزد. ما آزاديِ فساد و بي بندوباري و هرزگي و آزاديِ دروغ و تزوير و فريب و آزاديِ ظلم و استثمار و تجاوز به حقوق ملتها را كه غرب پرچمدار و مرتكب آن بوده است، صريحاً و قاطعاً رد ميكنيم. ما آن آزادي را كه به سلمان رشدي مرتد نابكار، اجازه ي اهانت به مقدسات يك ميليارد انسان را ميدهد، اما به مسلمانان انگليس حتّي حق شكايتِ از او را هم نمي دهد؛ به دولت امريكا حق تحريك و سردستگي اوباش مخالف با يك حكومت مردمي را ميدهد، اما به آن حكومت مردمي، حق مقابله با آن اوباش را نمي دهد؛ به سرمايه داران غارتگر، حق ورود نامشروع به كشورهاي ضعيف و چپاولِ هست و نيست آن ملتها را ميدهد، و به آن ملتها حق مبارزه ي با آنان را نمي دهد، مردود و منفور ميشماريم و آن را ننگ بشريت
مي دانيم. آزادي در منطق ما، آزادي يي است كه اسلام به ملتها ميبخشد و آنان را به كوه استواري در برابر سلطه گران ظ
الم و غاصب تبديل ميكند؛ همان طور كه در مورد ملت ايران اتفاق افتاد و اين معجزه پديد آمد. و اين آزادي در كشور ما همواره هست و خواهد بود و همه ي آحاد ملت بايد آن را حفظ كنند. ......
#پیامهای مقام معظم رهبری
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
📗کتاب صوتی #انسان_دویست_و_پنجاه_ساله قسمت 5⃣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Part06_انسان 250 ساله.mp3
24.15M
📗کتاب صوتی
#انسان_دویست_و_پنجاه_ساله
قسمت 6⃣
🌺🌿تاوقتی
توُ درکنارم هستی
صبح که هیچ تمام لحظه های زندگی من بخیراست
تو دلیل تمام خوشی ثانیه هایم هستی...
🦋بی تردید کسانی که گفتند: پروردگار ما #خداست؛ سپس [در میدان عمل بر این حقیقت] استقامت ورزیدند، فرشتگان بر آنان نازل می شوند [و می گویند:] مترسید و اندوهگین نباشید و شما را به بهشتی که وعده می دادند، بشارت باد.
(فصلت/٣٠)
┄┅┅❅♥️❅┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥مقطع
✅مقاطعی زیبا
⚜از استاد محمود شحات انور
📖نازعات
🏛اجرا:لندن
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا
@zandahlm1357
@HashtominEmam
آرشیو
مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
طر كوچك تر است. موكب سپيد هم چنان در راه مسجد پيش مى رفت و احساس مردم به اوج رسيده بود. هيجان، همه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
سخاوت حضرت
ابراهيم بن عباس كه در مسافرت از مدينه تا طوس خدمت آن حضرت بوده است چنين ميگويد: « نديدم به احدي ظلم كند، هيچ وقت كلام كسي را قطع نمي كرد، هيچ حاجتي را رد نمي نمود، پاي خود را مقابل احدي دراز نمي كرد و در مقابل احدي تكيه نمي داد، با هيچ كس سخن جسارت آميز سخن نمي گفت.
قضيه اي را كه كليني رحمه الله در اين باره نقل كرده است ذكر ميكنيم. راوي ميگويد: « با جمعي بسيار خدمت حضرت رضا بوديم كه ابن سبيلي آمد و چنين گفت: يابن رسول الله، من دوست شما و پدران شما هستم، نفقة خود را در راه حج گم كرده ام، نفقة راه به من عنايت كنيد، چون به خراسان رسيدم براي شما صدقه ميدهم زيرا آنجا مكنت دارم. حضرت رضا (ع) داخل اتاق شد، پس از چندي از بالاي در
، دويست دينار به او داد و خواهش كرد برود و فرمود لازم نيست صدقه بدهي. چون حضرت آمد از ايشان پرسيدند: پول را از بالاي در داديد و خواهش نموديد كه برود تا او را نبينيد فرمود: ميخواستم ذلت سؤال را در صورت او نبينم، آيا نشنيده ايد كه رسول اكرم فرموده است: صدقة پنهاني معادل هفتاد حج است، و گناه آشكار موجب خذلان، و گناه پنهاني را خداوند ميآمرزد؟ » آنچه نوشته شد نمونه اي از فضايل حضرت رضا (ع) بود. ذكر اين گونه فضايل براي حضرت رضا (ع) مقام و شأنيتي نيست، بنابراين بهتر است كه مقداري از وقايع مسافرت جبري آن بزرگوار از مدينه به طوس را ذكر كنيم.
ممالك اسلامي بعد از مرگ هارون الرشيد در طغيان بودند و شورشهاي فراواني پديد آمد. هنگامي كه مأمون برادرش را نابود كرد و توانست زمام امّت اسلامي را به دست بگيرد، صلاح را در آن ديد كه سران ممالك اسلامي را جمع كند تا بدينوسيله بتواند فتنهها را خاموش نمايد. پس، سي و سه هزار نفر از بزرگان بلاد را به نام مستشار در مركز جمع نمود، و ولايتعهدي را بطور جبر و تهديد به حضرت رضا واگذار كرد. و بدينوسيله توانست به ممالك اسلامي آرامش بخشد.
هنگامي كه شورشها فرو خفت، افرادي كه به عنوان مستشار خوانده شده بودند متفرق، و بسياري از آنان مورد بيمهري و يا احياناً زندان و تبعيد قرار
گرفتند و كشته شدند. از جملة آن افرادي كه صلاح دانستند او را شهيد كنند، حضرت رضا (ع) است. نكاتي كه لازم به تذكر است:
۱ حضرت رضا (ع) در موارد متعددي ذكر كرده كه سفرش به خراسان، قبول ولايتعهدي و ورود به دستگاه مأمون بر ايشان تحميل شده بود. تشكيل مجلس عزا در مدينه موقع حركت، گريههاي آن بزرگوار در مكه و خدا حافظي با بيت الله قبل از موقع آمدن عمال مأمون، گريههاي او كنار قبر جدّ بزرگوارش و خداحافظي با او بعد از آمدن آنان، قبول نكردن مكر ولايتعهدي تا آنكه تهديد ميشود و سپس قبول كردن آن مشروط بر اينكه در امور مملكتي هيچ دخالتي نكند، همه مبين اين مطلب است كه اين جريان جبراً به حضرت رضا (ع) تحميل شده است.
۲ مأمون دستور داده بود كه حضرت رضا را از راه فارس به مرو ببرند و سفر ايشان حتي الامكان در شب صورت گيرد. آيا اين دستور، خود دليل بر اين نيست كه محبّت اهل بيت در دلها جايي داشته و مأمون از اينكه حضرت رضا وارد شهرهاي پرجمعيّت و شيعه نشين شود در هراس بوده است، و يا نمي خواسته كه حضرت رضا (ع) در دلها جايي باز كند؟
ممانعت مأمون از برگزاري نماز عيد فطر توسط حضرت، احتمال دوم را تأييد ميكند.
۳ حضرت رضا از برخوردش با مأمون فوق العاده ناراحت بود، چنانكه
هر وقت كه از نماز جمعه باز ميگشت با حالت خستگي از خداوند متعال طلب مرگ ميكرد.
آيا در خلوت حضرت رضا را زجر ميدادند؟ آيا اعمال منافقانه روي آن بزرگوار اثر ميگذارده است؟ آيا مطلب ديگي بوده؟ نمي دانيم، ولي ناراحتي فوق العادة حضرت رضا (ع) از مسافرت امري مسلم است.
۴ آمدن حضرت رضا عليه السلام به مرو براي اسلام بسيار مفيد بود، زيرا طوس براي بيگانگان ميدان علم بود و اگر حضرت رضا در طوس نبود كسي وجود نداشت كه شبهات آنان را رفع كند. و اگر آن شبهات رفع نمي شد، براي عالم اسام خطرناك بود.
۵ حضرت رضا (ع) در بين راه به نيشابور رسيدند. نيشابور فوق العاده پرجمعيّت و شيعه نشين بوده است. همة مردم به استقبال حضرت رضا (ع) آمدند و ميخواستند كه آن بزرگوار خود را در ميان مردم آشكار كند و براي آنان روايت بگويد. عقل و درايت حكم ميكند كه حجّت خداوند متعال در آن وضع حسّاس بايد بهترين سوغات را به آنها عنايت كند.
حضرت رضا صبر نمود تا شوق مردم به نهايت رسيد، پس از آن سر از هودج بيرون آوردو چنين فرمود:......
#دانستنیهای امام رضا علیه السلام
https://eitaa.com/zandahlm1357