هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صفحه
گلدان من🌳🌳🌳🌳
با ما همراه باشید👇👇👇
.......:
@zandahlm1357
#کاکتوس_نکته
● لایه های خاک کاکتوس:
۱) ریگ ریز
۲)خاک گلدان + ماسه
۳) خزه یا پوست برنج
۴) ریگ یا خرده سفال
#پوسیدگی_ریشه_کاکتوس
علائم پوسیدگی ریشه کاکتوس
راه تشخیص :وارسی هر روز گیاه بهترین روش شناسایی پوسیدگی ریشه است. اول از همه باید شرایط و نیاز آبی گیاه رو بدونیم
مثلا اگه ما همیشه کاکتوس رو پنج روز یکبار اب میدیم و خاک در این مدت خشک میشه در فواصل آبیاری اگه متوجه بشیم پنج روز از آبیاری رد شده ولی سطح خاک هنوز خیس هست یک هشدار برای عمل نکرده ریشه جهت جذب آب است
این اولین نشانه بیماری است و معمولا هم قارچ زدگی است
بعد از بروز اولین علامت(مرطوب بودن خاک با توجه به فرا رسیدن زمان ابیاری)کم کم گیاه نشانه های دیگری بروز میدهد در حملات قارچی رو بدنه گیاه لکه های سفید پیدا میشه که در بعضی از قسمتهای گیاه هم علامت زنگ زدگی پدیدار میشه در این حالت بیماری داره از ریشه به بدنه گل سرایت میکنه در این شرایط گیاه داره ریشه های کوچک خودشو از دست میده به گونه ای که راحت از خاک میاد بیرون ریشه ها دراین حالت اغلب به صورت سیاه هستند
#پوسیدگی_ریشه_کاکتوس
****درمان*******
اول از همه گل رو از خاک در بیارین ریشه های پوسیده رو جدا کنید با دست و ریشه های سالم رو نگه دارین
برای درمان از یه قارچ کش بنوشید یا مانکوزب استفاده کنید
حدود یک ق غ بنومیل رو در یک ونیم لیتر اب مونده بدون املاح یا اب جوشیده سرد شده حل کنید ریشه هارو داخل محلول بنومیل بزنید چند ثانیه نگه دارید گیاه رو در بیارین تمام ریشه های پوسیده رو جدا کنید
محل ریشه ها رو با محلول بشورین مراقب ریشه های سالم باشیم دوباره گیاه رو در محلول فرو کنید و بیرون بیارین
گل رو در جایی بزارین که نور مستقیم آفتاب بهش نخوره چهار روز در همین حالت بمونه (البته به اندازه گل بستگی داره) بعد از چهار روز بکارید داخل خاک نرم (خاک نرم:خاک کاکتوس که با الک ریز الک شده) چهار روز فرصت بدین بعد سطح خاک و با اسپری خیس نکنید
چهار روز بعد ( جمعا 12روز)گیاه رو یه دل سیر آب بدین
کم کم منتقل کنید کنار بقیه گیاهان برا استفاده از نور آفتاب
کمی که گیاه ریشه زد و خودشو پیدا کرد (حدودا 6ماه بعد) خاک اونو عوض کنید ودر خاک کاکتوس بکارین
🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357
.......:
فصل چهارم: سایر آداب بیرون رفتن و بیان چیزی که باید با خود برد
در حدیث معتبر از امیرالمؤمنین علیه السلام منقول است که حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: هرکه به سفری رود و با خود عصایی از چوب بادام تلخ بردارد و این آیات را بخواند، حق تعالی او را ایمن گرداند از هر حیوانات درنده و هر دزدی و هر صاحب زهری تا به اهل خود برگردد، و با او هفتاد و هفت ملک باشند که از برای او استغفار کنند تا برگردد و عصا را بگذارد. این است آیات: «وَلَمّا تَوَجَّهَ تِلْقاءَ مَدْیَنَ قالَ عَسی رَبّی اَنْ یَهْدِیَنی سَوآءَ السَّبیلِ، وَلَمّا وَرَدَ ماءَ مَدْیَنَ وَجَدَ عَلَیْهِ اُمَّةً مِنَ النّاسِ یَسْقُونَ، وَوَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَاَتَیْنِ تَذُودانِ، قالَ ما خَطْبُکُما قالَتا لا نَسْقِی حَتّی یُصْدِرَ الرِّعاءُ وَاَبُونا شَیْخٌ کَبیرٌ، فَسَقی لَهُما ثُمَّ تَوَلّی اِلی الظِّلِّ فَقالَ رَبِّ اِنِّی لِما اَنْزَلْتَ اِلَیَّ مِنْ خَیرٍ فَقیرٌ، فَجائتْهُ اِحْدیهُما تَمْشِی عَلَی اسْتِحْیاءٍ قالَتْ اِنَّ اَبِی یَدْعُوکَ لِیَجْزِیَکَ اَجْرَما سَقَیْتَ لَنا، فَلَمّا جائَهُ وَقَصَّ عَلَیْهِ الْقَصَصَ، قالَ لا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ القَوْمِ الظّالِمینَ، قالَتْ اِحْدیهُما یا اَبْتِ اسْتَأْجِرْهُ اِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِیُّ الْاَمینُ، قالَ اِنِّی اُریدُ اَنْ اُنْکِحَکَ اِحْدَی ابْنَتَیَّ هاتَیْنِ عَلی اَنْ تَأجُرَنی ثَمانِیَ
حِجَجٍ، فَاِنْ اَتْمَمْتَ عَشْراًفَمِنْ عِنْدِکَ وَمااُریدُ اَنْ اَشُقَّ عَلَیْکَ، سَتَجِدُنِی اِنْ شاءَاللَّهُ مِنَ الصّالِحینَ، قالَ ذلِکَ بَیْنی وبَیْنَکَ اَیَّمَاالْاَجَلَیْنِ قَضَیْتَ فَلاعُدْوانَ عَلَیَّ وَاللَّهُ عَلی، مانَقُولُ وَکیلٌ»[قصص/آیه ۲۸-۲۲].
در روایت دیگر از آن حضرت منقول است: هرکه خواهد که زمین در زیر پای او پیچیده شود، [کنایه از طی شدن و سرعت بیشتر است. ]. با خود عصایی از درخت بادام تلخ بردارد.
در حدیث دیگر فرمود: حضرت آدم علیه السلام مرض شدیدی به هم رسانید و او را وحشتی عارض شد. جبرئیل فرمود: چوبی از درخت بادام تلخ جدا کن و به سینه خود بچسبان. چنین کرد، حق تعالی وحشت او را از او دفع کرد. و بدان که از جمله چیزهایی که باید در سفر با خود داشته باشی، تسبیح تربت امام حسین علیه السلام است.
چنانچه منقول است: چون حضرت صادق علیه السلام به عراق تشریف آوردند، مردم نزد آن حضرت گرد آمدند و پرسیدند که میدانیم تربت امام حسین علیه السلام شفای هر درد هست، آیا باعث ایمنی از هر خوف و بیم میشود؟ فرمود: هرگاه کسی خواهد که او را از هر بیمی امان بخشد، تسبیحی از تربت آن حضرت بگیرد و سه مرتبه این دعا بخواند: «اَصْبَحْتُ اَللَّهُمَّ مُعْتَصِماً بِذِمامِکَ وَجِوارِکَ الْمَنِیعِ الَّذِی لا یُطاوَلُ وَلا یُحاوَلُ، مِنْ شَرِّ کُلِّ غاشِمٍ وَطارِقٍ، مِنْ سائِرِ مَنْ خَلَقْتَ وَما خَلَقْتَ مِنْ خَلْقِکَ الصّامِتِ وَالنّاطِقِ فی جُنَّة ٍ مِنْ کُلِّ مَخُوفٍ بِلِباسٍ سابِغَةٍ وَلاءِ اَهْلِ بَیْتِ نَبِیِّکَ مُحْتَجِباً مِنْ کُلِّ قاصِدٍ لی اِلی اَذِیَّةٍ بِجِدارٍ حَصینِ الْاِخْلاصِ فِی الْاِعْتِرافِ بِحَقِّهِمْ وَالتّمَسُّکِ بِحَبْلِهِمْ مُوقِناً اَنَّ الْحَقَّ لَهُمْ وَمَعَهُمْ وَفیهِمْ وَبِهِمْ، اُوالی مَنْ والَوْا وَاُجانِبُ مَنْ جانَبُوا، فَاَعِذْنی اَللَّهُمَّ بِهِمْ مِنْ شَرِّ کُلِّ
ما اَتّقِیهِ، یا عَظیْمَ حَجَزْتَ الاَعادی عَنّی بِبَدیعِ السَّمواتِ وَالْاَرْضِ، اِنّا جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ اَیْدیهِمْ سَدّاً وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدّاً فَاَغْشَیْناهُمْ فَهُمْ لا یُبْصِرُونَ» پس تسبیح را ببوسد و به هر دو چشم بگذارد و بگوید: «اَللَّهُمَّ اِنِّی اَسْأَلُکَ بِحَقِّ هذِهِ التُّرْبَةِ الْمُبارَکَةِ وَبِحَقِّ صاحِبِها وَبِحَقِّ جَدِّهِ وَبِحَقِّ اَبیهِ وَبِحَقِّ اُمِّهِ وَبِحَقِّ اَخِیهِ وَبِحَقِّ وُلْدِهِ الطّاهِرینَ، اِجْعَلْها شِفاءً مِنْ کُلِّ داءٍ، وَاَماناً مِنْ کُلِّ خَوْفٍ، وَحِفْظاً مِنْ کُلِّ سُوءٍ». اگر در صبح چنین کند، در امان خدا باشد تا شام، و اگر در شام چنین کند، در امان باشد تا صبح.
در روایت دیگر منقول است: هرکه از پادشاهی یا غیر او بترسد و چون از خانه بیرون آید چنین کند، حرزی باشد برای او از شرّ ایشان.
و در فصول خواتیم گذشت انگشترها که مناسب است در سفر با خود داشته باشند.
در حدیث معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است: ضامنم برای کسی که عمامه بر سر بسته از خانه بیرون آید، آن که سالم به اهل خود برگردد.
در روایت معتبر از امام موسی علیه السلام منقول است: من ضامنم برای کسی که اراده سفری داشته باشد و عمامه بر سر ببندد و سر عمامه را در زیر، تحت الحَنک ببندد، آن که او را دزد و غرق شدن و سوختن بر نخورد.
در حدیث معتبر از امام رضاعلیه السلام منقول است: حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: هرکه روز شنب
ه از خانه بیرون رود و عمامه سفیدی بر سر داشته باشد که تحت الحنک بسته باشد، اگر برود به نزد کوهی که آن را از جا بکند هر آینه موفق میشود.
در حدیث معتبر منقول است که حضرت لقمان به پسر خود گفت: ای فرزند! چون به سفر روی، شمشیر و کمان و اسب و موزه و عمامه و رسنهایی که لازم میشود و مشک آب و سوزن با خود بردار و از دواها آنچه تو و اصحاب تو به آن محتاج باشید بردار.
در روایت دیگر منقول است: چون حضرت رسول صلی الله علیه وآله به سفر میرفتند، شیشه روغن و سرمه دان و مقراض و آینه و مسواک و شانه و سوزن و ریسمان و چیزی که به آن کفش را پینه کنند و تسمههای نعل را بر میداشتند. و از جمله تعویذهایی که در سفر مناسب است، تعویذی است که مروی است که در دسته شمشیر حضرت رسالت پناه تعبیه شده بود و آن این تعویذ است: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ یا اَللَّهُ، یا اَللَّهُ یا اَللَّهُ، اَسْأَلُکَ یا مَلِکَ الْمُلُوکِ الْاوَّلِ الْقَدیمِ الْاَبَدِیِّ الَّذِی لا یَزُولُ وَلا یَحُولُ، اَنْتَ اللَّهُ الْعَظیمُ الْکافی لِکُلّ شَیْ ءٍ، الْمُحیطُ بِکُلِّ شَیْ ءٍ، اَللَّهُمَّ اکْفِنی بِاسْمِکَ الْاَعْظَمِ الْاَجَلِّ الْواحِدِ الْاَحَدِ الصَّمَدِ الَّذِی لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً اَحَدٌ، وَاَحْجِبْ شُروُرَهُمْ وَشُروُرَ الْاَعْداءِ کُلِّهِمْ وَسُیُوفِهِمْ وَبَأسِهِمْ، وَاللَّهُ مِنْ وَرائِهِمْ مُحیطٌ، اَللَّهُمَّ اَحْجِبْ عَنّی شَرَّ مَنْ اَرادَنی بِحِجابِکَ الَّذِی احْتَجَبْتَ بِهِ فَلَمْ یَنْظُرْ اِلَیْهِ اَحَدٌ مِنْ شَرِّ فَسَقَةِ الْجِنِّ وَالْاِنْسِ وَمِنْ شَرِّ سِلاحِهِمْ وَمِنَ الْحَدیدِ وَمِنْ کُلِّ ما
یُتَخَوَّفُ وَیُحْذَرُ وَمِنْ شَرِّ کُلِّ شِدَّةٍ وَبَلِیَّةٍ وَمِنْ شَرِّ ما اَنْتَ بِهِ اَعْلَمُ وَعَلَیْهِ اَقْدَرُ، اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ٍء قَدیرٌ، وَصَلَّی اللَّهُ عَلی نَبِیّهِ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَسَلَّمَ تَسْلیماً».
و عوذه ای که در میان عمامه گذارند: «اَقْبِلْ وَلا تَخَفْ اِنَّکَ مِنَ الْامِنینَ، لا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظّالِمینَ، لا تَخَفْ اِنَّکَ اَنْتَ الاَعْلی اَلاّ تَخافا اِنَّنِی مَعَکُما اَسْمَعُ وَاَری وَلا تَخافُ دَرَکاً وَلا تَخْشی الَّذِی اَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوع وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ، فَسَیَکْفِیکَهُمُ اللَّهُ وَهُو السَّمِیعُ الْعَلیمُ، فَاللَّهُ خَیْرٌ
حافِظاً وَهُو اَرْحَمُ الرّاحِمینَ، اُدْخُلُوا عَلَیْهِمُ الْبابَ فَاِذا دَخَلْتُمُوهُ فَاِنَّکُمْ غالِبُونَ، وَعَلَی اللَّهِ فَتَوَکَّلُوا اِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ» [آیات مختلف از قرآن کریم.
عوذه ای که بر چهار پای سواری بندند: «اَللَّهُمَّ احْفَظْ عَلَیَّ ما لَو حَفِظَهُ غَیْرُکَ لَضاعَ، وَاسْتُرْ عَلَیَّ ما لَو سَتَرَهُ غَیْرُکَ لَکاعَ، وَاجْعَلْ عَلَیَ ظِلاًّ ظَلیلاً اَتَوَقّی بِهِ کُلَّ مَنْ رامَنی بِسُوءٍ. اَوْنَصَبَ لی مَکْراً اَوْ هَیَّأَلی مَکْرُوهاً، حَتّی یَعُودَ، وَهُوغَیْرُ ظافِرٍبی وَلاقادِرٍ عَلَیَّ، اَللَّهُمَ احْفَظْنی کَماحَفِظْتَ بِهِ کِتابَکَ الْمُنْزَلَ عَلی قَلْبِ نَبِیّکَ الْمُرْسَلِ، اَللَّهُمَّ اِنَّکَ قُلْتَ وَقَوْلُکَ الحَقُّ اِنّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَاِنّا لَهُ لَحافِظُونَ».
از حضرت صادق علیه السلام منقول است: هرکه سوره عبس را در کاغذی سفید بنویسد و به هر راهی که رود با خود نگاه دارد، در آن راه به غیر از نیکی نبیند و از مفاسد آن راه محفوظ بماند.
#حلیة_المتقین#https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
✍️ نوشتار تربیتی "خانواده و زوجین" ✅ تحکیم خانواده 💠 قسمت اول ▫️رهبر معظم انقلاب سیاستهایی را د
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍ نوشتار تربیتی "خانواده و زوجین"
✅ تحکیم خانواده
💠 قسمت دوم
🔰 ویژگی انسانهای خودشیفته
🔹نیاز شدید به توجه دارند؛
🔻یک بخشی از این نیاز طبیعی است، اما منظور در اینجا بیش از اندازه بودن میباشد.
افرادی هستند که تمایل و علاقه دارند که دیگران به آنها توجه کنند و مورد تشویق قرار بگیرند.
🔹شکننده و حساس هستند؛
🔻کسانی که در کنار اینگونه افراد زندگی میکنند باید صبر عجیبی داشته باشند.
🔻به عنوان مثال وقتی به او میگوییم:
بالای چشمت ابروست!
قبول نمیکند، ناراحت میشود و حتی قهر میکند.
در صورتی که با کمال تعجب فرد دیگری را میبینیم و ده بار این جمله را به او میگوییم ولی شکننده نیست و قبول میکند و مقاومت نمیکند.
🔹نقد پذیر نیستند؛
🔻خدا نکند که اینها را نقد کنیم! زمین و زمان را به هم میریزند.
🔹تملق و چابلوسی را دوست دارند؛
🔻دنبال این هستند که مورد تملق قرار بگیرند.
دوست دارند که بهبه و چهچه بشنوند و مورد تعریف و تمجید قرار بگیرند. لذت میبرند.
گاهی هم بروز نمیدهند و حس درونی دارند و از درون لذت میبرند.
🔹مغرور و متکبر هستند؛
🔹حسادت دارند و رقابت؛
🔻رقابتهای ناسالم دارند.
مثل همان چشم و هم چشمی میباشد.
مثلا میگوید: اگر فلانی این سفره را پهن کرده است، من باید بهتر از آن را پهن کنم.
🔹ویژهخوار هستند؛
🔻دوست دارند متفاوت باشند(مردم نگاه متفاوتی به آنها داشته باشند).
دوست دارند بیشتر مورد توجه خاص در مقایسه با دیگران قرار بگیرند.
🔹پر از توقع و انتظار هستند؛
🔻یک وقتی آقایی مشاوره آمده بودند و ما وقتی ویژگیهای همسرش را بررسی کردیم متوجه شدیم که پرتوقع میباشد.
🔻آقا میگفت: بسیار انتظارات عجیبی از من دارد.
🔸مثلا من کارمند هستم و خانم تماس میگرفت و میگفت: من سبزی پاک کرده میخواهم.
انتظار داشت که از اداره مرخصی بگیرم و سبزی تهیه کنم.
به او میگفتم که کاش زودتر تماس میگرفتی یا بعد از کار، هنگام برگشت تهیه میکنم.
زمانی که به منزل میآمدم رفتارهای عجیبی داشت و مانند خروس جنگی به جان من میافتاد.
🔸مثلا میگفتم که فلانی و فلانی از همسرشان این توقع را ندارند شروع به توجیه آوردن میکرد با توجه به اینکه دارای هوش کلامی قویای بود.
▫️یکی از خطرهای رفتاری در رفتارهای انسانها یکی از این دو چیز میباشد:
🔸توجیه
🔸تفسیر کردن به رای
#ادامه_دارد
#نوشتار_تربیتی۹
#خانواده_زوجین
#تحکیم_خانواده
#تقویت_خانواده
#خانواده
#زوجین
e15.mp3
7.58M
◽️ #مشاوره
🔴 #برخورد_با_شوهر_عصبی
🔻سلام استاد گرامی همسرم وقتی عصبانی میشوند ودعوامیکنند بسیار فحش های رکیک به من و خانواده ام میدهند وتهمت های زشت و ناروا به من میزنند و من فقط سکوت میکنم و اگر کلمه ای حرف بزنم مرا جلوی بچه ها کتک میزنند😔من هربار کم محلی نمیکنم وسعی میکنم آشتی کنیم تا فضای خانه آرام شود.اما حس میکنم با این آشتی کردن من؛ برایش این نوع رفتارش عادی شده و هر بار شدید تر از دفعه قبل این کار را انجام میدهند😭
آیالازم است بعد از دعوا من کم محلی کنم و آشتی نکنم تا متوجه شدت کار بدش بشود❓چون تنها وقتی من کم محلی میکنم او شدت رفتار بدش را کم میکند.
#رفتار_اشتباه_خانم
#هنر_زن_بودن
سلام من ۲۰ ساله و همسرم ۲۶ ساله هستیم و الان چند ماه هست که اومدیم خونه خودمون
سوالم این هست که
با شوهری که وابستگی و دلبستگی شدید به مامان باباش داره همش دورشون میگرده و هی میگه عاشقتونم و هرکار بگن براشون میکنه چیکار باید بکنم.؟چجوری باید رفتار کنم؟ خب منم زنشم حسودیم میشه میخوام فقط عاشق من باشه...در ضمن این رو بگم که واقعا عاشق همسرم هستم و میخوام اون هم فقط عاشق من باشه حداقل اینکه فقط به من زبونی ابراز کنه
لطفاااا جواب بدین😭😭😭
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
#روانشناسی_اسلامی_خانواده
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
ادامه داستان یک فنجان چای با خدا 😌 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 قسمت سی و نه: سرم را روی میز گذاشتم. فضای رو به تاریک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قسمت چهل:
آن شب در مستی و گیجیم،یان مرا به خانه رساند. وقتی قصد پیاده شدن از ماشین را داشتم مانعم شد:( اجازه بده تا بازم به مادرت سر بزنم..) نگاهش کردم:( عثمان یه کلید داره..) خنده روی لبهایش نشت:( در مورد حرفهام فکر کن.. یه سفر تفریحی نمیتونه زیاد بد باشه..) آن شب تا خود صبح از فرط درد معده و تهوع به خود پیچیدم و دراین بین حرفهای یان در ذهنم مرور میشد.. شاید یک سفر تفریحی زیاد هم نمیتوانست بد باشد.. هر چند که ایران برایم مساوی بود با جهنمی پر از مسلمانِ خدا زده..
چند روزی از آن ماجرا گذشت و من با خودم کنار نمیآمدم. پس به رودخانه پناه بردم. تنها جایی که صدای خنده هایم را کنار دانیال شنیده بود. نمیتوانستم تصمیم بگیرم. ترس و تنفر از ایران، پاهای رفتنم را بسته بود. پشت نرده ها رو به رودخانه ایستادم. فکری بچه گانه به ذهنم خطور کرد. من و دانیال هر گاه سر دوراهی گیر میافتادیم و نمیدانستیم چه کنیم؛هر یک در گوشه ایی میایستادیم دستمانمان را از هم باز میکردیم و با چشمان بسته آرام آرام دستمانمان را به هم نزدیک میکردیم. اگر تا سه مرتبه سر انگشت اشاره دو دستمان به هم میخورد شک مان را عملی میکردیم. اینبار هم امتحان کردم اما تنها.. هر سه مرتبه دو انگشت اشاره ام به یکدیگر برخورد کرد. پس باید میرفتم..به ایران... کشور وحشت و کشتار...
نفسی از عطر رودخانه در ریه هایم پر کردم و راهی خانه شدم...
ماشین یان جلوی در پارک بود. حتما عثمان هم همراهیش میکرد. بی سرو صدا، وارد خانه شدم. صدایشان از آشپزخانه میآمد.. گوش تیز کردم. باز هم جر و بحث:( یان.. تو حق نداشتی چنین غلطی کنی.. قرار ما این نبود) صدای یان همان آرامش همیشگی اش را داشت:(من با تو قرار نداشتم.. ما اومدیم اینجا تا به این مادرو دختر کمک کنیم.. نه اینکه مراسم عروسی تو رو برگزار کنیم..) صدای نفسهای تند و عصبی عثمان را میشنیدم:( یان.. میشه خفه شی؟؟ )
لبخند گوشه ی لبِ یان را از کنار در هم میتوانستم تصور کنم:(عذر میخوام، نمیشه!میدونی، الان که دارم فکر میکنم میبینم اون سارا بیچاره در مورد تو درست فکر میکرد...حق داشت که میگفت اگه کمکی بهش کردی، فقط و فقط به خاطر علاقه ی احمقانه ات بود)
صدای شکستن چیزی بلند شد. پشت دیوار ایستادم. حالا در تیررس نگاهم قرار داشتند. عثمان، یانِ اسپرت پوش را به دیوار چسبانده بود و چیزی را از لای دندانهای پیچ شده اش بیان میکرد (دهنتو ببند یان.. ببند.. من هیچ وقت به خاطر علاقم به سارا کمک نکردم..) یان یقه اش را آزاد کرد:( اما سارا اینطور فکر نمیکنه . عثمان دستی به صورتش کشید و روی صندلی نشست (اشتباه میکنه.. هر کس دیگه ایی هم بود کمکش میکردم.. یان تو منو میشناسی، میدونی چجور آدمیم..
اصلا مگه بالیووده که با یه نگاه عاشق شم.. کمکش کردم، چون تنها بود.. چون مثه من گمشده داشت.. چون بدتر از من سرگردونو عاجز بود.. یه دختر جوون که میترسیدم از سر فشار روحی، بلایی سر خودش بیاره.. که اگه نبودم الان یه جایی تو سوریه و عراق بود...اولش واسم مثه هانیه و سلما و عایشه بود.. اما بعدش نه.. کم کم فرق پیدا کرد.. یان من حیوون نیستم.. بفهم..)
دلم به حال عثمان سوخت.. راست میگفت، اگر نبود، من هم به سرنوشتی چون هانیه و صوفی دچار میشدم...
آرام و پاورچین به سمت در رفتم و با باز وبسته کردنش،یان وعثمان را از آمدن آگاه کردم. یان از آشپزخانه بیرون آمد و با صورت خندانش سلام کرد و حالم را پرسید. با کمی تاخیر عثمان هم آمد اما سر به ریز و بی حرف. نزدیکم که رسید بدون ایستادن، سلامی کرد و از خانه خارج شد... ناراحت بود..حق هم داشت..
یان سری تکان داد:( زده به سرش.. بشین، واسه خودمون قهوه درست کرده بودم.الان برای توام میارم.. نوک بینی ات از فرط سرما سرخ شده..)
با فنجانی قهوه رو به رویم نشست:(خب.. تصمیمت رو گرفتی؟ ) به صندلی تکیه دادم:( میرم ایران..) لبخند روی لبهایش نشست و جرعه ایی از قهوه ای نوشید:( این عالیه.. انگار باید یه فکری هم به حال عثمان کنم.. )
سکوت کرد...(حرفهاشو شنیدی؟؟ دیدی در موردش اشتباه فکر میکردی؟؟ )
تعجب کردم. او از کجا میدانست. با لبخند به صورتم خیره شد:(وقتی گوش وایستاده بودی دیدمت… یعنی پات از کنار دیوار زده بود بیرون.. مامانت میدونه با کفش میای داخل؟؟ )
یان زیادی باهوش بود و این لحن بامزه اش برایم جالب ...
آن شب از تصمیم برای سفر به ایران گفتم و یان قول داد تا کمکم کند...
پس عزم سفر کردم...
بی توجه به عثمان و احساسش!
ادامه دارد........
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
💠 #مبانی_دعا 🎤 با توضیحات #استاد_احسان_عبادی 🎬 جلسه 22 👈 حق تصرف در دعا ممنوع ❇️ 90 جلسه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اخلاق مهدوی 47.mp3
7.08M
💠 #مبانی_دعا
🎤 با توضیحات #استاد_احسان_عبادی
🎬 جلسه 23
👈 نهی دعا با صدای بلند
❇️ 90 جلسه
@shervamusiqiirani - خليج پارس - همايون شجريان.mp3
1.56M
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍂🌺🍂
🌺
خُرش خیزابهای نیلگون دریای پارس
بازتابی هست از نام غرورافزای پارس
تا بهیاد آرد شکوه روزگار باستان
کی خلیج پارس از بیگانگان گیرد نشان
همنوا خیزابها خوانند با من این سرود
باد بر هر چه نشان از پارس دارد بس درود
همنوا خیزابها خوانند با من این سرود
باد بر هر چه نشان از پارس دارد بس درود
همنوا و همسُرا خیزابهای پُرخروش
میزنند ایرانیان را سربهسر بانگِ بهوش
یکزبان و یکدل و همبسته و همداستان
مرزها را با خردورزی زدایید از میان
پاک باید تا کنید آثار ننگیننامهها
کرد آنچه پارهپاره میهن و از هم جدا جدا
سربهسر باشید مانند دماوند استوار
همدل و همآرمان و ایرانزمین را پاسدار
خُرش خیزابهای پُر خروش
خُرش خیزابهای نیلگون دریای پارس
#حسين_فرهنگ_مهر
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357
۱۹۸. هنگامی که قائم علیه السلام قیام کند، امری تازه میآورد، چنان که رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم در صدر اسلام امری تازه آورد. غیبت نعمانی
۱۹۹. وقتی قائم (عجّل اللَّه فرجه الشریف) قیام کند، چنان با جهل مردم روبرو میشود که سدید است نسبت به آنچه رسول خداصلی الله علیه وآله با نادانان جاهلیت مواجه بود. غیبت نعمانی
https://eitaa.com/zandahlm1357
سلام لطفا
#اندڪی_تأمل🇮🇷👇
eitaa.com/joinchat/3717922818Ca7721d8525