eitaa logo
هفته‌نامه زن روز
741 دنبال‌کننده
15.2هزار عکس
135 ویدیو
1.5هزار فایل
کانال رسمی هفته‌نامه «زن روز» قدیمی‌ترین نشریه فرهنگی اجتماعی زنان صفحه‌ی ما در اینستاگرام: https://www.instagram.com/zane_rooz_mag/ ارتباط با ادمین: @zaneruz97
مشاهده در ایتا
دانلود
تذکر یا تعریف زنى به شهر کوچکى رفته بود تا آنجا زندگى کند. کمى بعد، زن به خدمات دهى ضعیف داروخانه شهر به همسایه خود اعتراض کرد. او امیدوار بود همسایه اش به خاطر آشنایى با صاحب داروخانه، این انتقاد را به گوش او برساند. وقتى که این زن دوباره به داروخانه رفت، صاحب آنجا با لبخند و گشاده رویى با او احوال پرسى کرد و سریع داروها را طبق نسخه به او تحویل داد. زن بلافاصله رفتار عجیب و باورنکردنى او را با دوستش در میان گذاشت. زن گفت: «فکر مى کنم تو به او بابت خدمات دهى ضعیف اش تذکر داده اى. درست است؟» همسایه گفت: «نه. اگر ناراحت نمى شوى، به او گفتم که تو چقدر از عملکرد مثبت او راضى هستى و معتقدى که چقدر خوب مى تواند تنها داروخانه این شهر را اداره کند. به او گفتم که داروخانه او بهترین داروخانه اى هست که تو تاکنون دیده اى.» @zane_ruz
10.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 پیاده‌روی ۲۰ساعته بانوی لبنانی! 🔻بانویی که بدون پیش‌بینی قبلی؛ مسیر ۹۰کیلومتری نجف-کربلا را در مدت ۲۰ساعت پیمود ... @zane_ruz
#داستان_امدادی حبیب (۵) مرضیه ولی حصاری مریم جهانگیری زرگانی در قسمت قبل خواندیم که حبیب توسط ساواك دستگیر مى شود. میلاد تنها و آشفته است که سر و کله احمد پیدا مى شود و به او مى گوید قصد کمک کردن به او را دارد و میلاد باید به روستا برگشته و نامه مادرش را بیاورد. میلاد به روستا مى رود و نامه را با سختى به دست مى آورد. احمد به کمک دوستانش مادر میلاد را که در خانه حاج حیدر مشغول کار است پیدا مى کند. حاج حیدر مى پذیرد میلاد و محبوبه در خانه آن ها و کنار مادرشان زندگى کنند... اکنون ادامه این داستان را در کانال زن روز دنبال کنید. @zane_ruz
بسم الله الرحمن الرحیم... حمد و سپاس خدایی را که با نيرويش بر هر چيز چيره گشت و دربرابر آن هر چيز فروتني نمود و همه چيز خوار شد... سلام!✋🍂 سه شنبه گرم پاییزی تون بخیر! روزتون معطر به نام و یاد پروردگار یکتا @zane_ruz
#حدیث_امروز امام حسین علیه السلام فرمود: کسی که بخواهد از راه گناه به مقصدی برسد، دیرتر به آرزویش می رسد و زودتر به آنچه می ترسد گرفتار می شود. @zane_ruz
هفته‌نامه زن روز
(۱) مرا روزی دستی به بام آسمان بود فاطمه اقوامی آنقدر سریع و ناگهانی سایه سیاه حضورشان بر سر کشور عزیزمان سنگینی کرد که شاید در باور هیچکس نمی گنجید... سایه ای شوم که جز ویرانی، ترس، آوارگی و... هیچ چیز به دنبال نداشت... به خیال خام خودشان آمده بودند که بمانند غافل از اینکه ایران مهد دلیران است... آنها نمی دانستند که در این دیار غیورمردان و شیرزنانی زندگی می کنند که در راه دفاع از اعتقاد و وطن خویش از هر آنچه دارند حتی جان مایه می گذارند و اجازه نمی دهند ذرهای از خاک این سرزمین کهن به تاراج برده شود... هر سال روزهای پایانی شهریورماه بیش از همیشه عطر آنها در فضای شهرمان می پیچد... آنها که از زمین و روزمرگی هایش فاصله گرفته بودند و دستی به بام آسمان داشتند... آنها که سالها در میدان مبارزه خون دل خوردند و نگذاشتند علم این انقلاب در همان سالهای نخستین حیاتش بر زمین بیفتد... مطمئنا شنیدن خاطرات آن روزها از زبان کسی که خودش در بطن ماجرا بوده و از نزدیک اتفاقات و رخدادها را به تماشا نشسته بسیار شیرین و دلچسب است و ما در گفتگوی صمیمانه با «مریم جدلی» امدادگر داوطلب دوران دفاع مقدس، این شیرینی را چشیدیم... عصر یک روز تابستانی مهمان دفتر مؤسسه فرهنگی انتشاراتی اش شدیم... لبخند و مهربانی او به علاوه فضای زیبا و نوستالژیک دفترش باعث شد در کمال آرامش پای روایت قصه گونه اش بنشینم و همراه خاطرات او به آن روزهای ناب سفر کنیم... متن کامل این گفتگوی شیرین را می توانید در مجله زن روز بخوانید. @zane_ruz
چین و چروک دور چشم را با این روش ساده درمان کنید راهکاری‌های زيادی برای از بین بردن چروک دور چشم وجود دارد؛ می‌توانید ۲ الی سه کپسول ویتامین E را سوراخ کنید و محتوی آن را آرام دور چشم ماساژ دهید، این ماده را برای ۵ دقیقه با حرکات دایره‌ای دور چشم ماساژ دهید و بگذاريد چند ساعت باقی بماند، سپس آن را بشویید، این کار را تا دو هفته تکرار کنید تا نتایج مثبت آن را مشاهده کنید. @zane_ruz
قیمت وجود آدمی علامه حسن زاده آملی امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: «الا انه لیس لانفسکم ثمن الا الجنه فلا تبیعوها الا بها» «الا اى مردم! محققا بدانید که قیمت نفوس شما جز بهشت (بهشت رضوان و بهشت لقاى خداوند و بهشت شهود) چیزى نخواهد بود پس قیمت خود را بدانید و جز به بهشت برین نفروشید.» یعنى جان را به قیمت ارزان که متاع پست فانى دنیاى دو روزه است نفروشید که ارزان فروخته اید. @zane_ruz
(۲) مرا روزی دستی بر آسمان بود فاطمه اقوامی بخشی از گفتگو با سرکار خانم «مریم جدلی» قبل از انقلاب پشت منزل ما یک قمارخانه بود. در دوران کودکی برخی مواقع بالای پشت بام می رفتیم و داخل این قمارخانه را تماشا می کردیم. حتی برخی خواننده های زن معروف قبل از انقلاب را دیده بودیم که به آنجا می آمدند. با پیروزی انقلاب این قمارخانه به همت برخی جوانان به کانون فرهنگی تبدیل شد. اکثر این جوانان من جمله برادر من از دانشجویانی بودند که از خارج کشور به ایران آمده بودند. من و تهمینه و دیگران هم در این کانون فرهنگی فعالیت داشتیم مثال من به بچه های کوچک قرآن آموزش می دادم. زمان زیادی از انقلاب نگذشته بود که جنگ تحمیلی علیه ایران آغاز شد. 15 روز بعد از آغاز جنگ تهمینه تلفن زد و گفت شیدا ـ نام من در شناسنامه مریم است اما از کودکی من را شیدا صدا میکردند ـ می آیی با هم به جبهه برویم؟ گفتم چطوری؟ گفت راهش را پیدا می کنیم. با پرس و جو متوجه شدیم که قرار است ماشینی از طرف کانون خودمان به سمت جبهه برود و وسایلی را به آنجا برساند. من و تهمینه و دو خانم دیگر هم به اصرار با آنها راهی شدیم. پدرم با این سفر مخالف بودند و حتی تا زمان حرکت رضایت نمی دادند. به پدرم گفتم برادرم امیر الان جبهه است اگر خدایی نکرده زخمی شود و پرستاری بالای سرش نباشد باید چه کار کند؟! خالصه با روش های دخترانه توانستم نظر مثبتشان را جلب کنم و به راه افتادیم. شب اول در قزوین توقف داشتیم و در یکی از پایگاه های هلال احمر ماندیم. تا صبح تهمینه اداهای چریکی از خودش درمی آورد. تصورمان این بود تا پایمان به آنجا برسد، مستقیم ما را به خط مقدم می فرستند. هیچ برداشتی از جنگ نداشتیم آنقدر که قبل از آمدن دو تا چاقوی ضامندار خریده بودیم تا اگر با عراقی ها مواجه شدیم از خودمان مراقبت کنیم. صبح از قزوین به سمت کرمانشاه به راه افتادیم. نزدیک غروب بود که به آنجا رسیدیم و اول از همه به بهداری مراجعه کردیم. متأسفانه برخورد خوبی نداشتند و گفتند به کمک ما احتیاجی ندارند و خیلی اشتباه کردیم بدون داشتن حکم به آنجا رفتیم. از این برخورد خیلی ناراحت شدیم و به گریه افتادیم. به سختی این همه راه آمده بودیم حالا می گفتند که باید برگردیم. قرار شد به صورت موقت در حسینیه وابسته به یک حوزه علمیه بمانیم تا تکلیفمان مشخص شود. @zane_ruz
#جهانگردی نمایی زیبا از دورهمی قایق ها قایق‌های چوبی که برای انتقال کارگران بنگلادشی به محل کارشان فراهم شده اند. @zane_ruz