#ایرانگردی
سرآقاسید، ماسوله زاگرس!
روستای سرآقاسید یکی از بکرترین روستاهای ایران است. این روستا از توابع کوهرنگ در استان چهارمحال و بختیاری است. این روستا هم جزو روستاهای با معماری پلکانی در ایران است. در این روستا گویی هنوز زندگی شهری به آن رسوخ نکرده و زنان و دختران روستا لباسهای کاملاً محلی بر تن میکنند. نکته قابل توجهی که در مورد این روستا وجود دارد، این است که معمولاً با بارش اولین برف در زمستان، راه ارتباطی این روستا که در منطقه کوهستانی هم قرار گرفته است، چند ماهی با بیرون قطع میشود. بهترین زمان سفر به روستای زیبای سرآقاسید از فروردین تا مهر است، زمانی که میتوانید از باغهای میوه و درختان گردوی آن هم لذت ببرید.
@zane_ruz
#داستان
بر بالین اسماعیل
سیده مریم طیار
نگاه به صورت على کردم. لب هایش خشکیده بود. عرق از پیشانى و اشک از روى گونه ها به سمت چانه راه باز کرده بودند. حال خودم هم دست کمى از او نداشت.على مشغول بود ولى نیرویى دست هاى من را عقب نگه مى داشت و اجازه نمى داد تل خاك ها را کنار بزنم.چشمم به انگشت بیرون آمده از دل خاك بود و بیشتر از انگشت، به آن انگشترى عقیق سرخى نگاه مى کردم که بعد از سال ها مدفون شدن در زیر خاك، همچنان درخشش را حفظ کرده بود. گویى خاك، سرمه چشمان زیبایش بوده و در تمام این سال ها به آرامى صیقلش داده تا امروز که با تلنگر کوچک بیلچه على نگاهش به آفتاب مى افتد، بدرخشد. نمى دانم. شاید هم این درخشش را از استخوانى که هنوز مصرانه به دورش حلقه زده، گرفته باشد. استخوانى که بعد از سال ها، هنوز بند بندش را حفظ کرده و فقط گوشت اطرافش را به خاك بخشیده است...
ادامه این داستان زیبا را می توانید در کانال زن روز بخوانید.
@zane_ruz
بسم الله الرحمن الرحیم...
پروردگارا از تو درخواست می کنیم در اين روز و در اين ساعت بر ما ببخشي هر جرمي كه مرتكب شدیم و هر گناهي كه به آن آلوده گشتیم و هر كار زشتي را كه پنهان ساختیم و هر ناداني كه آن را بكار گرفتیم خواه پنهان كردیم يا آشكار، نهان ساختیم یا عیان...
سلام!✋🌹
صبح پنجشنبه تون بخیر و شادی
امروز هم با ما همراه باشید
@zane_ruz
#حدیث_امروز
روایت شده امام زین العابدین علیه السلام از کنار مردی گذشت که بر در خانه شخص دیگری نشسته بود. به او فرمود: چه چیز تو را بر درِ خانه این مردِ نازپرورده ستمگر، نشانده است؟ گفت: گرفتاری. امام فرمود: برخیز که اکنون، تو را به دری راهنمایی کنم که از درِ خانه او بهتر است، و به پروردگاری که برای تو از او نیکوتر است. آن گاه، دستش را گرفت تا به مسجد (ص) رسید و فرمود: رو به سوی قبله کن و دو رکعت نماز بگزار. سپس دستانت را به درگاه خدای عز و جل بالا ببر و او را ثنا بگو و بر فرستاده اش درود بفرست و با آیات پایانی سوره حشر و شش آیه آغازین سوره حدید و دو آیه سوره آل عمران*، خدا را بخوان و از خدای سبحان، حاجت بخواه که تو چیزی درخواست نمیکنی، جز آن که بی تردید، به تو عطا خواهد کرد.
"بحارالأنوار، ج 92 ص 272- الدعوات، ص 55 ح 138"
*علّامه مجلسی ، در ذیل این حدیث گفته است : شاید مقصود از دو آیه یاد شده از سوره آل عمران ، آیه «شَهِدَ اللَّهُ . . . » ( آیه 18 ) و آیه مُلک ( آیه 26 ) باشد .*
@zane_ruz
هفتهنامه زن روز
#نمای_نزدیک
مراقب دارکوب درون خود باشید
زهره معراجی
چند روزى بود که صبح ها صداى نوك زدن دارکوبى را مى شنیدم. انگار پشت یک بلندگوى هیئتى به تنه درخت نوك مى زد و صدایش به طور غریبى همه جا مى پیچید. فکر مى کردى مى خواهد دارکوب هاى شهر را ملتفت رزق و روزى فراوانش کند. پیش خودم فرضیه هاى متعددى طرح کردم تا شاید بشود چیزى غیر از پرنده بودن را، عامل صدا فرض کنم. ولى صدا واضح تر از تئورى هاى من بود. بعد تصمیم گرفتم خودم را به منبع صدا برسانم، براى همین مسیر پیاده روى هر روزه ام شد کوچه پس کوچه هاى منتهى به صدا. دست آخر پیدایش کردم؛ نشسته بود روى پایه فلزى یک پروژکتور و طورى به آن نوك مى زد
که فکر مى کردى کرم هاى چاق و چله اى را شکار مى کند. از تعجب خشک شدم.
دارکوب ها حساب شان از کلاغ ها و قمرى ها جداست؛ آدم ها را لایق معاشرت نمى دانند. براى خودشان کلاسى دارند. کسى دیده دارکوب ها مثل قمرى ها جاى بى ربطى، مثل درز کنتور برق و دیوار لانه بسازند؟ بعد هم صاحبخانه را مجبور کنند براى پز حمایت از حیوانات هم که شده حوالى کنتور که مى رسد تا کمر خم شود تا آب در دل قمرى تکان نخورد، مبادا تخم هایش جوجه نشوند، نکند نسل قمرى هاى شیرین عقل منقرض شود؟ کلاغ ها هم که از ازل با آدم ها سر جنگ دارند. این یکى دارکوب هم که تمام قوانین دارکوبى را نقض کرده بود. خواستم با گوشى فیلمى بگیرم و لایک هایى را به لیست افتخارآمیز لایک هایم اضافه کنم که دارکوب پرید، بى شعور! امروز بعد از چهار پنج روز، دیگر صداى دارکوب از پایه پروژکتور نمى آید. شاید بعد از چند روز گرسنگى فهمیده که هر چیز بلندى، درخت نیست و هر نوك زدنى، شکمش را سیر نخواهد کرد یا این که آن قدر نوك زده که نوکش کارائى اش را از دست داده و آخر سر هم از گرسنگى مرده...گوشى ام را برمى دارم و در عالم مجاز به چهار گوشه دنیا سر مى زنم. همان جا از پشت میزم نیم نگاهى به همکارانم مى اندازم. لوله اکسیژن همه شان به این پنجره چند سانتى وصل است و دارکوب وار از زندگى لذت مى برند. تمام گوشه و کنار دنیا را نوك مى زنند و از تفریحات آبى گرفته تا موضوعات فرزند پرورى، لذت مجازى مى برند. از تصور این که هر کسى براى خودش پنجره اى دارد که تنهایى هر جا بخواهد مى رود و از پشت پنجره به هر پستویى ممکن است سرك بکشد، الا پستوى خانه خودش، پشتم تیر مى کشد. اگر پاى این پنجره آن قدر چیزهاى نامربوط تماشا کنیم که نگاه مان چشم چران شود چه؟ اگر دیگر همدیگر را نشناسیم، گذشته را آن قدر فراموش کنیم که هویت مان هم فراموش شود چه؟ اگر آن قدر هواى حالمان را داشته باشیم که یادمان برود آینده را امروز باید مى ساختیم چه؟ وقتى زندگى کردن یادمان برود حتما از تنهایى و بیهودگى، پشت همین پنجره ها عمرمان تمام مى شود.
@zane_ruz
#سلامتی
خوردن بستنی استرس زا است
ممکن است با خوردن بستنی دهان شما خنک شود، اما بستنی ذهن شما را خنک نمیکند؛ در حقیقت، غذاهایی که قند تصفیه شده زیادی دارند، فقط هورمونهای استرس از جمله کورتیزول را افزایش میدهند. به این دلیل که بدن شما نمیتواند از تمام قندهای تصفیه شده استفاده کند، بنابراین سطح قند خون شما به سرعت کاهش مییابد در نتیجه مغز شما سطح قند خون پایین را به عنوان یک وضعیت تهدید کننده زندگی درک میکند و بیشتر کورتیزول را ترشح میکند تا دوباره بخش گرسنگی مغز را تحریک و احساس استرس ادامه پیدا کند.
@zane_ruz
#کدبانوگری
خوراک ذرت
🌺مواد لازم:
روغن یا کره گیاهى: 1 قاشق غذاخورى
پیاز قرمز: نصف و خرد شده
فلفل دلمه اى قرمز، سیر و سیب زمینى خرد شده: 2 قاشق غذا خورى
ذرت کنسرو شده: 300 گرم
گل کلم: 50 گرم
پنیر پیتزا: 75 گرم
گشنیز تازه: به مقدار لازم
نمک و فلفل: به مقدار دلخواه
شیر: 600 سى سى
آرد: 3 قاشق غذا خورى
🌸طرز تهیه:
قابلمه اى را روى حرارت قرار دهید و مقدارى روغن داخل آن بریزید تا داغ شود، سپس پیاز، سیر، فلفل دلمه اى و سیب زمینى خرد شده را داخل روغن بریزید و براى چند دقیقه تفت دهید. سپس آرد اضافه کنید و هم بزنید. شیر را کمى گرم کنید فقط در حد 30 ثانیه و بعد داخل مواد تفت داده شده بریزید و هم بزنید. ذرت و گل کلم را هم اضافه کنید و منتظر بمانید تا همه مواد با هم به جوش بیایند. حرارت را کم کنید و مقدارى نمک و فلفل به آن اضافه کنید. تا به مدت 20 دقیقه بجوشند. پس از این که سبزیجات ترد شدند آن را از روى حرارت بردارید و چند دقیقه قبل از کشیدن به آن پنیر پیتزا اضافه کنید.
@zane_ruz
#شماوما
روز از نو، روزى از نو
بچه ها را بر مى داشتم و به دنبال آقا به روستاها مى رفتیم. با توجه به تبلیغات ضد روحانى رژیم، ایشان جاهایى را انتخاب مى کرد که سختى بیشتر و نیاز شدیدتر داشته باشند. در ورود ما به بعضى از روستاها با استقبال سرد روستاییان مواجه مى شدیم. در همین روستاها آقا با شوق و علاقه فراوانى با شیوه هاى پیامبرگونه به هدایت و ارشاد مردم مى کوشیدند و به ویژه توجه بیشتر ایشان بر روى نوجوانان و جوانان این گونه روستاها بود. رفتار روستاییان در روزهاى آخر اقامت ما با روزهاى ورودمان، تفاوت توصیف ناپذیرى داشت. مردم با اصرار و التماس، از خروج آقا از روستا جلوگیرى مى کردند و از آقا مى خواستند که مجددا در یک فرصت دیگر به ده بیایند، ولى ایشان به جاى این که به همان ده برگردند و از این روستاى آماده و جذب شده استفاده کنند، این محل را به یک روحانى جدید مى سپردند و خودشان به یک روستاى دیگر مى رفتند و روز از نو روزى از نو...
منبع: تارنماى شهید آوینى
شهید آیت االله مهدى شاه آبادى
@zane_ruz