بسم الله الرحمن الرحیم...
✨اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم✨
🌸همراهان گرامی کانال زن روز، سلام! روز چهارشنبهتون بهخیر و شادی.🌸
امام حسین علیهالسلام میفرمایند: «چه دارد آن کس که تو را ندارد؟ و چه ندارد آن که تو را دارد؟ آن کس که به جای تو چیز دیگری را پسندد و به آن راضی شود، مسلما زیان کرده است. » (دعای عرفه ، بحار الانوار، ج ۹۸، ص ۲۲۸)
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
هفتهنامه زن روز
#ایوان_هنر
اتوبوسی که از سوار کردن مسافران سیر نمیشود
ماه منیر داستانپور
این هفته در صفحه «ایوان هنر» میخواهیم به نقد و بررسی فیلم سینمایی «اتوبوسی به نام هوس». این فیلم یک درام روانشناختی است که در سال ۱۹۵۱ به کارگردانی «الیا کازان» و بر اساس نمایشنامه ای به همین نام، نوشته ی تنسی ویلیامز، ساخته و به نمایش درآمد. اگرچه در آن سال ها فیلم های زیادی در هالیوود به صورت رنگی تولید شده، ولی الیا کازان برای تأثیرگذاری بیشتر ترجیح داده فیلم را به صورت سیاه و سفید تهیه کند تا زشتی های داستان و روابط حاکم بر فیلم خود را تاریک تر نشان دهند و ذهن مخاطب به جای درگیر شدن با ماجرا و موضوع مورد نفرت آن، مدهوش رنگ و جذابیت های تصویری فیلم نشود. در بخشی از این نوشتار میخوانیم:
صرف نظر از دو شخصیت مهم داستان، یعنی بلانش دوبوآ که از نور گریزان است و به خاطر ترس از دیده شدن حقیقت تاریک وجودش، حتی روی لامپ منزل خواهرش را نیز با یک روکش کاغذی پوشانده و یا با مردی که قرار است با او ازدواج کند در تاریکی هوا قرار می گذارد تا او نتواند به وضوح شکستگی و زشتی صورت او که اینجا نماد سیرت و ذات وی است نبیند؛ همچنین با گذر از شخصیت استنلی کواسکی که روی دیگر سکه ی شهوت پرستی در داستان را روایت می کند؛ شخصیت های دیگر داستان نیز همگی بر اتوبوسی به نام هوس سوار شده و یکی یکی در مسیر ماجرا به مقصد خود می رسند. استلا به خوبی از سیاهی و پلیدی سیرت همسرش آگاه است ولی به هیچ کدام از هشدارهای روشنگرانه ی بلانش که او را از ادامه ی زندگی با چنین مردی زنهار می دهد؛ توجه نمی کند. او نه تنها به ظلمی که استنلی در حق خودش یا دوستانش روا می دارد، بی توجه است، حتی وقتی می بیند همسرش موجب دیوانگی تنها خواهرش شده نیز، راضی به مخالفت با او نمی شود. تنها قدم او در پایان داستان ترک استنلی و پناه بردن به خانه ی همسایه ی طبقه ی بالاست که مخاطب به قرینه ی معنوی می داند او در آنجا ماندگار نخواهد شد و باز به سوی استنلی باز خواهد گشت. اما آخرین شخصی که نباید از قلم بیفتد، دوست استنلی یا همان مرد عاشق داستان است. میچ کسی است که با اولین دیدار بلانش دلباخته ی او می شود. او بارها سعی می کند به محبوبش نشان دهد که بی نهایت او را دوست دارد، تا جایی که بلانش در بخشی از فیلم او را با شوهر سابقش قیاس کرده و میچ را شبیه به او می داند. اما درست وقتی که استنلی با موشکافی بیش از حد پرده از راز گذشته ی زندگی او برمی دارد، میچ هم چهره ی اصلی خود را نشان داده و به جای عشق با پرچم نفسانیات به سراغ بلانش می آید.
ازتون دعوت میکنیم متن کامل صفحه «ایوان هنر» را در صفحههای ۳۲ و ۳۳ مجله مطالعه فرمایید.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
#مشاوره_حقوقی
مجله زن روز تصمیم دارد از این پس با همراهی نفیسه خانی؛ کارشناس حقوقی در صفحه مشاوره حقوقی پاسخگوی سؤالات و مشکلات حقوقی شما خوانندگان گرامی باشد. لذا شما می توانید از طریق راه های ارتباطی که در شناسنامه مجله ذکر شده است، سؤالات خود را برای ما ارسال و پاسخ خود را از کارشناس حقوقی ما دریافت کنید.
🔹برای اعتراض به قرار منع تعقیب صادره از دادسرا، رونوشت اعتراض را می بایست به رئیس دادگاه نوشت یا قاضی دادسرا؟
🔸منظور شما از رونوشت اعتراض مشخص نیست. اعتراض به قرار منع تعقیب در مهلت قانونی به شعبه صادرکننده قرار داده می شود.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
هفتهنامه زن روز
#کدبانوگری
بادمجان شکم پر
🧑🍳مواد لازم:
بادمجان متوسط: ۲ عدد
کره پاستوریزه: ۲۰ گرم
سیر (خرد شده): یک حبه
برگ ریحان (ریز خرد شده): ۲ قاشق غذاخوری
پنیر پیتزا: ⅓ پیمانه
پوره گوجه فرنگی: ۷۰۰ گرم
روغن زیتون: به مقدار لازم
پیاز قرمز (ریز خرد شده): یک عدد
آرد سوخاری: یک فنجان
برگ پونه کوهی تازه خرد شده: یک قاشق غذاخوری
پنیر موزارلا: ۵۰۰ گرم
نمک و فلفل: به مقدار کافی
🧑🍳طرز تهیه:
برای شروع، ابتدا فر را روی دمای ۲۰۰ درجه سانتی گراد تنظیم کنید. بادمجان ها را از وسط نصف کنید. به کمک یک قاشق چای خوری بادمجان ها را خالی کنید. از حاشیه بادمجان باید یک سانتی متر باقی بماند. قسمت گوشتی بادمجان را که بیرون ریختید کمی خرد کنید و کنار بگذارید. روغن و کره پاستوریزه را در یک ماهیتابه بزرگ روی حرارت متوسط گرم کنید. پیاز را به صورت نگینی خرد کنید و با روغن و کره تفت دهید تا نرم شود. سپس بادمجان خردشده را به آن اضافه کنید و تفت دهید. مخلوط را به کاسه منتقل و حدود چند دقیقه صبر کنید تا خنک شود. در این مرحله آرد سوخاری، سیر، ریحان، پونه کوهی و یک چهارم فنجان پنیر پیتزا و پنیر موزارلا خرد شده را به مخلوط بادمجان اضافه کنید. به مواد به مقدار لازم نمک و فلفل بزنید. پوره گوجه فرنگی و یک چهارم فنجان آب را داخل سینی فر با هم ترکیب کنید. بادمجان های نصف شده را داخل مخلوط گوجه و درون سینی فر بچینید. داخل آن ها را با موادی که آماده کرده اید، پر کنید. روی سینی را با فویل بپوشانید و آن را به مدت یک ساعت تا زمانی که کاملا بادمجان ها نرم شوند، بپزید. در ۱۵ دقیقه آخر موزارلا و پنیر پیتزا باقی مانده را روی بادمجان ها بریزید. بعد از پخت مقداری پونه کوهی روی بادمجان شکم پر بریزید و آن را میل کنید.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
#جیک_جیکستان
معرفی میکنم: جمع حُمقا که فکر میکردن. کار جمهوری اسلامی تمومه!😁
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
#پزشکی
پسوریازیس چیست؟
بیماری پسوریازیس یکی از انواع بیماری های خودایمنی است که می تواند عوارضی مانند خشکی پوست، پوسته ریزی و زخم شدن پوست را برای شما ایجاد کند. این بیماری درمان ندارد اما می توانید با استفاده از روش های درمانی و حمایتی برای کنترل علائم اقدام کنید.
پسوریازیس زمانی اتفاق می افتد که سلول های پوست بدن شما به دلیل تولید سریع سلول، خیلی سریع ساخته می شوند. تولید بیش از حد منجر به ایجاد لکه های ضخیم و پوسته پوسته شده در مناطقی از بدن شما می شود.
این عارضه پوستی بسته به ملانین پوست شما (رنگدانه پوست) می تواند متفاوت ظاهر شود. برای مثال:
🔹رنگ پوست روشن: پسوریازیس در افرادی که رنگ پوست روشن دارند به رنگ صورتی یا قرمز است.
🔹رنگ پوست متوسط: در پوست های متوسط، می تواند با پوسته های سفید نقره ای به نظر برسد.
🔹رنگ پوست تیره: در پوست های تیره تر، پسوریازیس می تواند بنفش یا قهوه ای با پوسته های خاکستری به نظر برسد.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
#داستان
گوشهای که ماه دارد
فهیمه شاکری مهر
با چاقو به جان برگ های کرفس می افتم. حرکت رفت و برگشتی چاقو را با نگاه دنبال می کنم. صدایت در گوشم می پیچد: «دلم می خواد تا دنیا، دنیاست همین جا بشینم و این چاقوکشی شما رو ببینم خانم خانما.» می خندم: «مگه من قاتلم؟» می خندی: «قاتل قلب ما که بودی و هستی.» دستم می سوزد. هدی کتاب را گوشه اتاق پرت می کند و از جا می پرد: «حواست کجاست مامان؟ چکار کردی با دستت! به کی می خندیدی؟» قطره های خون سرخ روی برگ های سبز کرفس می ریزد. حمیده با سینی پر از لیوان های شربت آبلیمو از آشپزخانه بیرون می آید. از چهارچوب در پایش را بیرون نمی گذارد و از همان جا داد می زند: «داداش هادی بیا...» نگاه او به من می افتد: «چی شدی مامان؟» از جا بلند می شوم: «هیچی. یخ یادت رفته توی شربت ها بریزی دختر.» می روم طرف آشپزخانه. هدی داد می زند: «مامان کجا می ری؟ دستت بد بریده، بیا پانسمان کنم.» اولین کشوی آشپزخانه را باز می کنم. یک دستمال بیرون می کشم. گوشه ی ریش شده ی دستمال را می گیرم و تا آخر جر می دهم. دستم را زیر شیر آب می گیرم. آب پوست دستم را بیشتر می سوزاند...
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
به نام خداوند روزی دهنده...
✨اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم✨
🍃سلام! صبحتون بهخیر، روزتون نورانی و پربرکت🍃
امام سجاد علیهالسلام میفرمایند: «بـراسـتى آمـادگى براى مـرگ، دورى از حرام و بذل و بخشش در كار خير است.» (بحارالانوار، ج 46، ص 66)
@zane_ruz