#پزشکی
گردو از سرطان پیشگیرى مى کند
مصرف گردو با افزایش میزان باکترى هاى پروبیوتیک روده و کاهش خطرات بیمارى هاى قلبى و مغزى و همچنین سرطان، از سیستم گوارش محافظت مى کند.یافته هاى به دست آمده از مطالعات حیوانى نشان مى دهد رژیم غذایى سرشار از گردو موجب تغییر شکل جامعه میکروب هاى روده شده و موجب افزایش قابل توجه باکترى هاى سودمند روده مى شود.به گفته محققان، گردو همچون یک پروبیوتیک عمل کرده و به تغذیه و رشد باکترى هاى که دستگاه گوارش را سالم نگه مى دارند کمک مى کند.متخصصان این عرصه مى گویند: سلامت روده ها با سلامت کل بدن مرتبط است. مطالعه ما نشان مى دهد که گردو موجب تغییراتى در روده مى شود و همین مسأله مى تواند علت سایر فواید این خوراکى نظیر سلامت قلب و مغز باشد. مصرف گردو با فواید متعددى از جمله کاهش ریسک بیمارى قلبى و سرطان هم مرتبط است. به گفته محققان، احتمالا اجزاى بیواکتیو گردو از فاکتورهاى دخیل در ایجاد این فواید هستند.
@zane_ruz
#در_محضر_خورشید
جوان اسیر
حسنی احمدی
عبیدالله سرمست و خوشحال چشم به قافله اسرا دوخته بود که در مجلس
نشسته بودند. على بن الحسین علیه السلام تنها مرد قافله اسیران توجه عبیداالله را جلب کرد. عبیداالله خیره به سجاد نگریست، لبخندى شیطانى بر لبانش نشست و بعد پرسید: نام تو چیست؟
على بن الحسین علیه السلام بدون آن که بر چهره عبیداالله نگاه کند پاسخ داد: على بن الحسین. عبیداالله نیش خندى زد و گفت: مگر خداوند على بن الحسین را در کربلا نکشت؟
سجاد سکوت کرد و پاسخى نداد. عبیداالله گفت: چرا پاسخ نمى دهى؟ سجاد سرش را بالا آورد و با صدایى رسا و با صلابت گفت: «خداوند جان ها را به هنگام مرگ دریافت مى کند.» و بعد ادامه داد: «هیچ انسانى نمى میرد مگر به اذن الهى.» عبیدالله از این جواب دندان شکن برآشفت. باور نمى کرد جوانى اسیر او را چنین در برابر اطرافیان رسوا کند. رو به یکى از ملازمانش کرد و گفت: این جوان را بکشید تا بر خاندانش بپیوندد. زینب علیها السلام که سخن عبیدالله را شنید فریاد بلندى کشید و گفت: اى ابن زیاد آن همه از خون هاى ما که ریخته اى براى تو کافى نیست؟ سوگند به خدا اگر مى خواهى او را بکشى، مرا هم با او بکش.
مجلس به هم ریخت. عبیداالله مغموم شده بود. جو مجلس بر علیه او بود. چاره اى نداشت باید دست از کشتن على بن الحسین علیه السلام مى کشید.
@zane_ruz
#شماوما
شوخى هاى لازم
به یاد دارم جوانى به منزل ما آمد و سؤالى از پدر می پرسید ولى پدرم متوجه شد که سؤالى که این جوان مطرح کرده، سؤالى اصلى اونیست، بلکه چیز دیگرى مى خواهد بپرسد، ولى ابهت ابوى موجب شده بود که نتواند سؤالش را به درستى بیان کند. پدرم به سؤال ایشان جواب نداد و شروع به صحبت کردن و احوال پرسى صمیمانه کرد و کمى هم با او شوخى
کرد. به طورى که این جوان توانست سؤالات خود را مطرح کند. زمانى که او رفت، از پدرم پرسیدم این
جوان را از قبل مى شناختید؟ گفتند: «نه!»، گفتم پس چرا با او این شوخى ها را کردید؟ گفت: «وقتى این جوان آمد به دلیل استرسى که داشت، نمى توانست سؤال خود را به درستى بپرسد، از این رو سعى کردم با این رفتار شرایط را به گونه اى فراهم کنم که بتواند سؤال خود را مطرح کند.»
راوى: فرزند شهید آیت الله سیدمحمدرضا سعیدى
@zane_ruz
#داستان
تو و رحیم مهربانم
فرزانه مصیبی
من گفتم ولى تو قبول نکردى، گفتم شاید جنگ تمام شود، صبر کن و نرو. گفتم مادرجان عزیزجان نرو، بگذار وقتش که شد بعد برو. گفتى نمى شود. گفتى داداش رحیم تنهاست. گفتم پس من چى؟ منم تنهام. گفتى مرضیه هست. گفتم بمان، نرو. بچه شانزده ساله را چه به جبهه! دستم را بوسیدى. خم شدى پاهایم را هم ببوسى، نگذاشتم؛ تو گفتى داداش رحیم پانزده سالش بود که رفت. گفتى اگر شما اجازه بدى مى روم سر مزار بابا از او هم اجازه مى گیرم. گفتى اگر بگویى من اجازه دادم بابا هم حرفى ندارد. گفتى پدرت هیچ وقت رو حرف من حرف نمى زد. پدرت درست است که روى حرف من حرف نمى زد اما همیشه قبلش ما با هم حرف هایمان را یکى مى کردیم و نظر همدیگر را مى دانستیم...
از شما دعوت می کنیم ادامه این داستان زیبا را در کانال زن روز بخوانید.
@zane_ruz
#حدیث_امروز
حسین بن ثُوَیر گفت: امام جعفر صادق علیهالسلام فرمودند:
ای حسین! کسی که از منزلش بیرون آید و قصدش زیارت قبر حضرت حسین ابن علی علیهماالسّلام باشد اگر پیاده رود خداوند به ازای هر قدمی که برمیدارد یک حسنه برایش نوشته و یک گناه از او محو میفرماید تا آن که به حائر برسد. در این هنگام خداوند او را از رستگاران و حاجت رواشدگان قرار میدهد. بعد از انجام زیارت، خداوند او را از رستگاران ثبت میکند، و هنگامی که بر میگردد، فرشتهای نزدش می آید و میگوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله به تو سلام رسانده و میفرماید: عملت را از نو شروع کن. زیرا تا وقتی که مراسم و اعمال زیارت را به پایان برساند خداوند او را از فائزین محسوب میفرماید، تا زمانی که اراده مراجعت نماید در این وقت فرشتهای نزد او آمده و میگوید: عملت را از نو شروع کن، زیرا خداوند گناهان گذشتهات را آمرزید.
ثوابالاعمال، صفحه91
@zane_ruz