🟩میان چار دیوار
اختیاری گفته اند
آری
ولی من دوست دارم
بشکند این چاردیواری!
(عمران صلاحی مجموعه شعر «ایستگاه بین راه»)
#چاردیواری #اختیار
@zarboolmasall
🟩حکایت مال بد بیخ ریش صاحبش
در روزی از روزها فروشندهای زرنگ مغازهای در شهر باز کرد و برای اینکه بتواند مشتری بسیاری داشته باشد، اجناس خود را با قیمت کمی به فروش میرساند. به همین دلیل و با برخورداری از قیمت ارزان در زمان کمی توانست که به مشهوریت و معروفیت بسیاری برسد. به طوری که تمامی مردم شهر او را میشناختند و برای خرید نزد آن میرفتند.
فروشنده که دید با این کار اجناس عالی خود را با قیمت ارزان میفروشد و به جای سود و منفعت ضرر میکند، تصمیم گرفت که اجناس بی کیفیتی بیاورد و با قیمت پایینی به فروش برساند. به همین سبب دست به کار شد و تصمیم خود را قطعی کرد. بسیاری از کسانی که از جنس لوازم سر در نمیآوردند، محصولات بسیاری را خریداری کردند.
ولی در این میان عدهای زرنگ وجود داشتند که با یک نگاه قادر به تشخیص جنس خوب و بد میشدند. روزی مردی وارد مغازه شد و قصد داشت چندین عدد لباس برای خود و خانوادهاش خریداری کند. زمانی که با لباسها مواجه شد به جنس بد و خراب آنها پی برد و پس از کمی صحبت و بحث با فروشنده گفت :
«فروشنده کار درستی انجام نمیدهی که لباسهای بی کیفیتی را در اختیار مردم قرار میدهی، بدان که با این کار فقط مشتری و خریدارانت را از دست خواهی داد.»
فروشنده که از گفته مرد عصبانی و ناراحت شده بود گفت: اگر از لباسها خوشت نیامده میتوانی نخری و بروی، مرد گفت: من به هیچوجه از تو و امثال تو خریداری نمیکنم و باید بدانی که مال بد همان بهتر که بیخ ریش صاحبش باشد.
از آن پس هرگاه کسی میخواست با حقه و نیرنگ سر کسی کلاه گذاشته و جنس خرابی را در اختیار مردم قرار دهد، از این ضرب المثل برایش استفاده میکنند.
#فروشنده #صاحب #اختیار #مال
@zarboolmasall