غیر رویت هر چه بینم نور چشمم کم شود
هر کسی را ره مده ای پرده مژگان من
#مولوی
@zarboolmasall
دشمن خویشیم و یار آنک ما را میکشد
غرق دریاییم و ما را موج دریا میکشد
#مولوی
@zarboolmasall
گوئیکه به تن دور و به دل با یارم
زنهار مپندار که من دل دارم
#مولوی
@zarboolmasall
گیرم که وصال دوست در خواهم یافت
این عمر گذشته را کجا دریابم
#مولوی
@zarboolmasall
سر رشتهٔ شادیست خیال خوش تو
سرمایهٔ گرمیست مها آتش تو
#مولوی
@zarboolmasall
🟩سوراخ دعا را گم کردن
🔹️گاه پیش میآید که کسی نابهنگام و در جای نادرست چیزی بگوید که گرچه ممکن است گفته درستی باشد، ولی کمترین ارتباطی با موضوع مورد گفت و گو ندارد. در چنین موردی در پاسخ به او میگویند:
"دعا بلدی، ولی سوراخ دعا را گم کردهای"
🔸️مولوی در "مثنوی معنوی" حکایتی را به نظم آورده است که در آن شخصی به وقت "استنجاء" (شستن محل دفع ادرار و مدفوع) به جای خواندن دعای ویژهی این کار به اشتباه دعای دیگری را که ویژهی "استنشاق" (شستن سوراخ بینی) است میخواند. پس از این کار شخصی که آن را شنیده به او میگوید:
"ورد را خوب بلد هستی، ولی سوراخ دعا را گم کردهای".
آن یکی در وقت استنجا بگفت
که مرا با بوی جنت دار جفت
گفت شخصی: خوب ورد آوردهای
لیک سوراخ دعا گم کردهای.
🔻به نظر میرسد که این عبارت از آن تاریخ به صورت ضربالمثل درآمده است.
#مولوی #مثنویمعنوی #سوراخ #دعا
@zarboolmasall
🟩ضرب المثل در اشعار شاعران
🟩میروم به آخیه
🔹️این اصطلاح در مواردی به کار میرود که شخص متکبر و قدرتمندی به منظور تایید حرف خود از دیگران نظر میخواهد ولی طاقت شنیدن نظر مخالف یاانتقاد را ندارد.
🔸️پادشاهی شعری ساخت و به ملکالشعراء دربار خویش داد تا بخواند. شاعر گفت این شعر متوسط است و در خور پادشاه نیست. ملک برآشفت و امر کرد او را به آخیه بستند.
(آخیه ریسمانی است که استران را به آن میبندند. یا میخ طویله)
بعد از چند روز با شفاعت دیگران او را آزاد کردند و مجددا به دربار آوردند. پادشاه دوباره شعر دیگری که سروده بود به وی داد تا بخواند. ملکالشعراء پس از خواندن بدون اینکه چیزی بگوید اقدام به خروج از قصر کرد. ملک پرسید کجا میروی. وی پاسخ داد "میروم به آخیه".
😂🤕
مولوی نیز شعری بدین مضمون دارد:
شاه با دلقک همی شطرنج باخت
مات کردش زود خشم شه بتاخت
گفت "شهشه" و آن شه کبرآورش
یک یک از شطرنج میزد بر سرش
که بگیر اینک شهت ای قلتبان
صبر کرد آن دلقک و گفت الامان
دست دیگر باختن فرمود میر
او چنان لرزان که عور از زمهریر
باخت دست دیگر و شه مات شد
وقت "شهشه" گفتن و میقات شد
بر جهید آن دلقک و در کنج رفت
شش نمد بر خود فکند از بیم تفت
زیر بالشها و زیر شش نمد
خفت پنهان تا ز زخم شه رهد
گفت شه هی هی چه کردی چیست این
گفت "شهشه" "شهشه" ای شاه گزین
کی توان حق گفت جز زیر لحاف
با تو ای خشمآور آتشسجاف
#مولوی #اخیه #متکبر
@zarboolmasall
🟩ضرب المثل در اشعار شاعران
🟩فیلش یاد هندوستان کرده
🔹️این ضربالمثل کاردبردهای متنوعی دارد ولی در کل برای مواردی به کار میرود که شخصی از وضعیت فعلی ناراضی باشد و زمانی در گذشته را به یاد آورد که دوران خوشی داشته است و خواهان بازگشت به آن دوران باشد. مانند هوس بازگشت به دوران کودکی و جوانی و یا قصد بازگشت به شغل و محل زندگی قبلی و غیره...
🔸️البته این اصطلاح در میان مردم بیشتر به عنوان متلک و از بعد منفی بهکار میرود. در حالی که در موارد بسیاری این حالت میتواند یک ویژگی مثبت برای اقدام به تغییر و نجات از وضعیتی آزاردهنده باشد و در برخی اشعار شعرا به جنبه مثبت آن توجه شده است.
🔹️همیشه در هندوستان از فیل برای نمایش و باربری و نیز جادبه توریستی استفاده میشده و هنوز هم میشود.
یکی از ویژگیهای فیلها هوش و حافظه آنها است به طوری که فیلها هرگز کسی را که با او دیدار داشتهاند فراموش نکرده و یا هرگز مکانی را که در آنجا بودهاند از یاد نمیبرند.
زمانی تاجری به کشور هندوستان سفر میکند و برای کسب درآمد فیلی را خریداری مینماید تا با بردن آن به کشور خود از آن درآمدزایی کند. بعد از گذشت چند ماه، فیل گوشهگیر میشود و دیگر تن به هیچ کاری نمیدهد. تاجر از این اوضاع به ستوه آمده و طبیبهای شهر را خبر میکند تا بالاخره طبیبی خبره و با تجربه به تاجر میگوید که شاید فیل یاد هندوستان کرده و دلش برای دیار خودش تنگ شده است. تاجر که اوضاع را خراب میبیند و روز به روز از درآمدش کم میشده تصمیم میگیرد چارهایی بیندیشد و راهی بیابد. به همین جهت بار سفر بسته و فیل را با خود به هندوستان میبرد تا بلکه فیل را در آنجا فروخته و فیل دیگری خریداری کند. اما همین که به هندوستان میرسد فیل پاهایش را محکم به زمین کوبیده و خرطوم خود را تکان میدهد، انگار از شادی میرقصد. آن هنگام تاجر به یاد حرف طبیب افتاده و پی میبرد که فیل هیچ مشکلی نداشته و فقط یاد هندوستان کرده.
همچو پیلم بر سرم زن زخم و داغ
تا نبینم یاد هندستان و باغ
"مولوی"
لیک تو آیس مشو هم پیل باش
ور نه پیلی، در پی تبدیل باش
"مولوی"
پیلِ مستم مغزم از آهن بیاشوبند از آنک
گر بیاسایم دمی، هندوستان یاد آورم
"خاقانی"
#مولوی #خاقانی
@zarboolmasall