39.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻مهمترین قسمت سخنرانی امروز سید حسن نصرالله
@zarboolmasall
وجه تسمیه ضرب المثل کشکِ چی؟ پشمِ چی؟
یا
چه کشکی؟ چه پشمی؟
هر گاه شخصی در هنگام گرفتاری قولی بدهد و پس از رفع آن بخواهد زیر حرف خود بزند، میگوید: چه کشکی، چه پشمی.
از این مثل در هنگام انکار هر نوع حقیقتی هم استفاده میشود. برای مثال وقتی شخصی درآمد زیادی داشته باشد در مقابل سوال دیگران در این مورد میگوید: چه کشککی، چه پشمی؟ همش ضرر میدهم.
یا در هنگام شراکت یکی از طرفین که مسئول حساب و کتاب است، سود تجارت را کمتر از واقع اعلام میکند و هنگامی که شریکش سراغ سود زیادتر را میگیرد در پاسخ میگوید چه کشکی، چه پشمی؟ سودمان همین مقدار بوده.
یک روز گلهداری گوسفندانش را از آغل بیرون آورد و برای چراندن به صحرا برد.
هوای بهار بود و ناگهان باد شدیدی وزید و هوا ابری شد و باران تندی بارید. گلهدار نمیدانست چه کند. گوسفندها هر کدام به طرفی رفتند و خود او هم از ترس سیل، به روی شاخههای درختی رفت.
بالای درخت که رسید سر به آسمان بلند کرد و گفت:
خدایا من و گوسفندانم را از این باد و باران نجات بده، نذر میکنم که نصف گوسفندهایم را به فقرا و مستمندان بدهم.
چند لحظه گذشت و کم کم از شدت باد و باران کاسته شد.
گلهدار خیالش راحت شد که خطر رفع شده و قبل از اینکه از درخت پایین بیاید، همان طور که بالای درخت نشسته بود گفت: خدایا خودت میدانی که فقرا چوپانی بلد نیستند و نمیتوانند از گوسفندها مراقبت کنند.
من آنها را خودم نگه میدارم و در عوض هر چه پشم و کشک از گوسفندها به دست آمد، در راه تو به فقرا میدهم.
گلّهدار شروع کرد به پایین آمدن از درخت و از این که چنان نذر بزرگی کرده، پشیمان بود. وقتی به وسط تنه درخت رسید دوباره رو به آسمان کرد و گفت: «خدایا، آدم فقیر و بیچاره پشم به چه دردش میخورد؟
همان بهتر که کشک را به فقرا بدهم تا شکمی از عزا در آورند و پشم را خودم نگهدارم.
وقتی پایش به زمین رسید رو به آسمان کرد و گفت: چه کشکی، چه پشمی؟ من از روی ترس یک چیزی گفتم.
گوسفند های پراکنده اش را جمع کرد و تصمیم گرفت به خانهاش برگردد.
هوای بهاری مجددا منقلب شد و ناگهان رعد و برقی در آسمان پیدا شد و بارانی سیلآسا شروع به باریدن کرد و سیل شدیدی راه افتاد و تا گلهدار به خودش بیاید و بتواند خودش را جمع و جور کند، گله را سیل برد.
@zarboolmasall
وجه تسمیه ضرب المثل در عمرت این سه کار را نکن : رازدلت به زن مگو - با نوکیسه معامله نکن - با ادم کم عقل رفیق نشو.
پدری به پسرش وصیت کرد که در عمرت این سه کار را نکن : راز دل به زن مگو، با نوکیسه معامله نکن و با آدم کم عقل رفیق نشو. بعد از این که پدر از دنیا رفت پسر خواست بداند که چرا پدرش به او چنین وصیتی کرده؟ پیش خودش گفت: امتحان کنم ببینم پدرم درست گفته یا نه.
هم زن گرفت، هم از آدم نوکیسه قرض کرفت و هم با آدم کم عقل دوست شد.
روزی زن جوان از خانه بیرون رفت. مرد فوری رفت گوسفندی آورد و در خانه کشت و خون گوسفند را دور خانه ریخت و لاشه اش را زیرزمین پنهان کرد. زن وارد خانه شد و به شوهرش گفت: چه شده؟ خون ها مال چیست؟
مرد گفت: آهسته حرف بزن. من یک نفر را کشته ام. او دشمن من بود. اگر حرفی زدی تو را هم می کشم. چون غیر از من و تو کسی از این راز خبر ندارد. اگر کسی بفهمد معلوم می شود تو گفته ای.
زن، تا اسم کشته شدن را شنید، فوری به پشت بام رفت و صدا زد: مردم به فریادم برسید. شوهرم یک نفر را کشته، حالا می خواهد مرا هم بکشد. مردم ده به خانه آنها آمدند. کدخدای ده که کم عقل بود و دوست صمیمی آن مرد بود فوری مرد را گرفت تا به محکمه قاضی ببرد. در راه که می رفتند به آدم نوکیسه برخوردند.
مرد نوکیسه که از ماجرا خبر شده بود دوید و گریبان مرد را گرفت و گفت: پولی را که به تو قرض داده ام پس بده. چون ممکن است تو کشته بشوی و پول من از بین برود.
به این ترتیب، مرد، حکمت این ضرب المثل را دانست. سپس لاشه گوسفند را نشان داد و اصل ماجرا را به قاضی گفت و آزاد شد.
@zarboolmasall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شکر که خدا هست
او جبراڹ تمام دلتنگی ها
و مرهم تمام زخم هاست
هر وقت دلت خواست
مهمانش کڹ
در بهتریڹ جایی که او می پسندد
در قلبت
شب بخیر
@zarboolmasall
10.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️ ♥️در ایـن صبح زیبـای
🧡زمستونی آرزو میکنم ♥️
زندگیتون پُر باشه 🧡
از اتفاقهای قشنگ ♥️
دلتـون آروم باشـه 🧡
و لبتـون خـنـدون ♥️
آرزو می کنـم....... 🧡
لحظههاتون سراسر ♥️
نـور باشـه و آرامش
@zarboolmasall
ضرب المثل ترکی•|•یاد بگیریم💚🌿
ایشین دوشدی آروادا اولن گونون سال یادا
کارت به زن افتاد روز مرگت را یادت بینداز
ایکی قیرغی ساواشار،سئرچه یه ده ن دوشه ر
دو قرقی با هم دعوا میکنند،برای گنجشک دانه می افتد
ایو ساتان بیر ایل دولتی اولار ایو آلان بیر ایل کاسب
هر کی خونه بفروشه یک سال وضعش توپ میشه و اونی که خونه می خره یک سال بی پولی میکشه.
#ترکی
@zarboolmasall
یکی را به ده راه نمی دادند سراغ کدخدا را می گرفت یعنی چه؟
۱- یعنی کسی که دیگران اصل وجود او را قبول ندارند، هرچه تقاضا کند بی فایده است. اینجاست که بگویند یکی را به ده راه نمی دادند سراغ کدخدا را می گرفت.
۲- این ضرب المثل، کنایه از اصرار و تقاضای بیجا است؛ در جایی که شخص هیچ گونه اعتباری ندارد و می خواهد به خواسته خود برسد.
۳- مثلا یکی از هم محله ای هایتان جشن عروسی گرفته و همسایه بداخلاق شما را که دل خوشی از دستش نداشته دعوت نکرده است. از قضا همسایه شب عروسی پیش شما می آید و با پررویی شکمش را صابون زده و از شما درباره شام عروسی می پرسد! اینجاست که می توان این ضرب المثل را برای این شخص به کار برد! چون اصلا کسی راضی به رفتن او به عروسی نیست چه برسد که درباره شام با او صحبت کنند!
۴- یعنی وقتی تو را قبول ندارند، خواهش و تمنا نکن.
@zarboolmasall
📢 تحمل نخواهند کرد!
✏️ امام خامنهای: جنایتکاران سنگدل نتوانستند عشق و شوق مردم به زیارت مرقد سردار بزرگشان شهید قاسم سلیمانی را تحمل کنند؛ بدانند که سربازانِ راه روشن سلیمانی هم رذالت و جنایت آنان را تحمل نخواهند کرد.
📝 پیام تسلیت رهبر انقلاب درپی شهادت زائران مزار شهید سلیمانی در حادثه تروریستی در مسیر گلزار شهدای کرمان؛ ۱۴۰۲/۱۰/۱۳
┄┅══════┅┄
@zarboolmasall
🔴عکسی از یکی از شهدا کرمان
😞کلیدی که درب خانه را باز نکرده کلید بهشت شد...
شهادت جمعی از هموطنانمان را در حمله تروریستی روز گذشته در گلزار شهدای کرمان را تسلیت عرض می کنیم🥀🖤
@zarboolmasall