eitaa logo
ذره‌بین درشهر
17.3هزار دنبال‌کننده
60.2هزار عکس
9.3هزار ویدیو
187 فایل
آیدی جهت هماهنگی درج تبلیغات @Tablighat_zarrhbin شامدسایت‌‌‌‌:1-1-743924-64-0-4
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ بازهم داستان همیشگی و اردکان 👈 بگذارید ابتدای داستان از تمام وعده و وعیدهای صنعت اردکان در قالب توسعه ی این شهر و ایجاد امکانات مختلف رفاهی و ورزشی با توجه به جمعیتِ آن که در خور یک شهر باید باشد!!!و نیست، چشم بپوشیم که نای و رمقی در نمانده که هی به آقایان گوش زد کنیم، بابا شما در فلان تاریخی، در فلان نشریه و یا فلان سایتی اینچنین و آنچنان گفتید، چرا عمل نمی کنید⁉️ 👈 صنعتِ محترم و عزیز که هستی و به گفته ی شاهدان از دادن مالیات نیز معاف می باشی، حال به هر بهانه ای که بستگی به قراردادهای میان شما و دولت دارد، و شاید خط قرمزی باشد که "ما" حق دخالت در آن را نداریم، اما لطفا با مردم یک شهر بازی نکنید و و از جنس طبل غازی نباشد که صدا داشته اما متاسفانه ‼️؛(راستی در وانفسای قیمت دلار که بخش اعظمی از اقتصاد ایران متحمل ضررهایی شده و می شود، هستند کارخانه ها و شرکت هایی که نه تنها ضرر نمی دهند بلکه صاحب نفع نیز می باشند، که این قسمت را از ما نشنیده بگیرید.) 👈 نماینده محترم شهرستان اردکان، جناب آقای دکتر تابش و همچنین مدیر عامل تیم خاتم، جناب آقای ملّت شما که به عنوان تصمیم گیرنده های نهایی تیم هستید و (اگر هم نیستید بالاخره در حوزه فعالیت و مسئولیت شما تعریف شده است!!) لطفا پیگیر باشید تا امید و تعصب جوانان و مردمِ نه تنها اردکان بلکه استان یزد برای حضور تیم خاتم در جام باشگاه های آسیا به منجر نشود، 👈 راستی این حق اگر هم اسمش باشد ما این باج و حق را تمام و کمال می خواهیم. 👈 و در پایان ای کاش معرفت آدم ها و قلم هایشان گیر منفعت و سود شخصی شان نمی نبود، بلکه می گفتند و می نوشتند و طلب می کردند را، حال می خواهد در هر حوزه ای باشد، از ورزش و اجتماع و اقتصاد گرفته تا فرهنگ و سیاست و انسانیت؛ 👈 راستی در پشت پرده ی این شهر حکایتهای جالب و شنیدنی فراوان است، که البته اگر باشی، از شنیدن بعضی از آنها، سر به گریبانِ غم فرو خواهی برد و تفکّری عمیق وجودت را فرا خواهد گرفت و شاید هم بغضی تلخ از این همه ادعا، حنجره و گلویت را فشار خواهد داد؛ پس بگذار حکایت ها در پسِ پرده بماند که شاید اینگونه، زیباییِ آدم های به ظاهر موجه، هیچگاه خدشه دار نشود!!! و ماسک ها از صورت ها نیفتد!!! 🖋یکی از جمعِ مردم @zarrhbin
🌹 امروز ۲۶ مرداد سالروز ورود به میهن اسلامی ماست. یادش بخیر چه شور و شوقی در برپا می‌شد زمانی‌که خود را آماده‌ی حضور میزبانیِ میهمانی از آن سوی‌ مرزها می‌کردیم... یادش بخیر وقتی که می‌آمد تازه مرور خاطرات و تلاقی اشک‌ها و لبخندها شروع می‌شد.... چه بسیار که به کشور آمدند و با جای خالی‌ها مواجه شدند و پدر و مادر را در جمع‌ها غایب دیدند و تنها به ریختن اشکی از سر دلتنگی بَسنده کردند‌... چه بسیار "آزادگانی" که هنوز مُدرِّس هستند و باید درس‌ها از محضر آنها بیاموزیم و نگذاریم زمان تنهایشان بگذارد.... چه بسیار که هنوز زخم‌ها و دردهایی از آن دوران در وجودشان به یادگار مانده و هرگز از بابت این دردکشیدن‌ها خمی به ابرو نمی‌آورند و منتی بر احدی نمی‌گذارند و مدعی نمی‌شوند ؛ و چه بزرگ و آزاده‌اند این ... ان‌شاءالله به ما توفیق دهد تا در پیچ و خم روزگار گُم‌شان نکنیم و نگذاریم ناملایمتی‌های روزگار بر چهره‌ی مهربان آن‌ها سیلی بزند و در کنارشان بمانیم تا بدانند همچنان قدردان محبت‌هایشان هستیم حتی اگر روزگار نامردتر از این شود.... 🍃 و در پایان حتی اگر در بند هستیم باشیم که بهایِ را تنها می‌داند و بس.‌..‌ ✍ سمیّه خیرزاده اردکان 🕊 @zarrhbin
ذره‌بین درشهر
‍ 📌 آشنایی با مشاهیر و مفاخر ایران و جهان 👇👇👇👇👇👇
‍ 📌 آشنایی با مشاهیر و مفاخر ایران و جهان ( ۱۲۸۸_۱۳۴۸) 🍂رهی معیری عاشقی که هیچوقت ازدواج نکرد 🖋محمد حسن معیری متخلص به در سال 1288شمسی در تهران و در خانه محمدحسن خان موید خلوت، فرزند معیرالممالک نظام الدوله وزیر خزانه دوره ناصرالدین شاه متولد شد. خانواده اش همگی از بزرگان علم و سیاست بودند. 🖋 دوران تحصیل ابتدایی اش را در مدرسه ثروت در خیابان لاله زار سپری کرد و آنگاه راهی مدرسه شد. را نیز از همان سال های جوانی آغاز کرد و اشعارش در مجلات ادبی آن روزگار چاپ می شد. رباعی زیر اولین تجربه شعری محمد حسن بود: کاش امشبم آن شمع حرف می آمد وین روز مفارقت، به شب می آمد آن لب که چون حسان ماست، دور از لب ماست ای کاش که جان ما به لب می آمد 🖋از حوادث دوران جوانی او یکی هم ماجرای دلدادگی اش به دختری است که سخت بدو دل بسته بود اما او نیز سرنوشتی مشابه داشت. دختر با مردی ثروتمند ازدواج کرد و محمدحسن را با آن شور و شوق جوانی و آشفتگی و التهاب رها کرد. این راز تا 40 سال نهفته بود و تنها وقتی ترانه ی  «سیرم از زندگی» را سرود از راز این عشق و شیفتگی پرده برداشته شد. شاید علت تجردش تا پایان عمر همین سرخوردگی و ناکامی باشد. 🖋معیری را پناه و درمان دردهای پنهان خود می دانست. از انجمن هایی که رهی در آن شرکت می کرد انجمن ادبی حکیم نظامی به مدیریت وحید دستگردی بود. در انجمن های فرهنگستان ایران، انجمن روابط فرهنگی ایران و پاکستان، جامعه باربد، انجمن موسیقی ملی و دیگر انجمن ها نیز همکاری می کرد. در سال 1313 و در 25 سالگی تخلص « » را برگزید. او که اکنون شایعه مطرح روزگار خود بود، حضوری فعال در پیدا کرد و اشعار و او در مجلات ادبی آن روزگار چاپ شد. دو سال نیز مسول صفحه ی شهر اطلاعات هفتگی بود. 🖋رهی پس از فراغت از تحصیل در اداره ثبت، شهرداری تهران، وزارت کار، خدمات اداره ی انتشارات و مطبوعات، وزارت اقتصاد ملی و وزارت پیشه و هنر مشغول خدمات اداری و دولتی بود. پس از انصراف از کارهای دولتی به رفت و تصنیف ها و ترانه ها و آهنگ های بیشماری ساخت. هنوز هم پس از گذشت سالیان، شعر و آوازهای رهی خاطرات تلخ و شیرین مردم را زنده می سازد. 🖋رهی سفرهایی نیز به خارج از ایران کرد. از جمله سفر به ترکیه ، اتحاد جماهیر شوروی شوروی سابق ، انگلستان، ایتالیا و فرانسه ، افغانستان و پاکستان. سرانجام پس از یک دوره بیماری ممتد سرطان معده، علیرغم سفر به انگلستان جهت مداوا پس از 48 ساعت بیهوشی در شامگاه روز پنجشنبه به هوش آمد. خوردنی خواست و سیگاری طلب کرد و اندکی با خداوند مناجات نمود و آیاتی از کلام الهی خواند و پس از ادای این سخنان که «خدایا پناهم تویی و خود را به تو واگذار می کنم» در 58 سالگی در بامداد روز جمعه 24 آبانماه سال 1347 به خواب ابدی فرو رفت. پیکر پاکش پس از تشییع گسترده دوستدارانش در آرامگاه ظهیر الدوله ی به خاک سپرده شد. ▪️روحش شاد و یادش گرامی🥀 🖋رهی جز زیبایی صورت به سیرت زیبا و نیک و مهربانی در میان دوستانش شهره بود. ایمان قوی و بردباری از ویژگی های اخلاقی رهی بود. در طول عمرش هرگز کلامی درشت بر لب نراند، دلی را نیازرد. مثل تخلصش خاک ره و «رهی» بود. همانطور که خود گفته بود. در هوای دوستداران خویشم «رهی» در همه عالم نخواهی یافت مانند مرا 🖋طبعی بلند داشت و از قید مادیات وارسته بود. تنها از مال دنیا داشت که آن را درست یکسال پیش از مرگش به مجلس شورای شورای ملی اهدا کرد. این مجموعه شامل 23 جلد کتاب خطی و 1662 جلد کتاب چاپی بود و این عمل انسان دوستانه گویای عشق فرهنگی و مناعت طبع و بلندنظری او است. 🖋رهی جز قصایدی که در وصف پیامبر و علی بن ابیطالب و حضرت رضا سروده، تلمیحات و اشاراتی به مسائل دینی بخشی از اشعار رهی ستایش نامه های اوست. ستایش استادان ادب،هنرمندان، شاعران گذشته و امروز و .... اشعار رهی در دو مجموعه نام های و چاپ شده است. سایه ی عمر برای نخستین بار در سال 1343 نزدیک ده بار چاپ شده است. و مجموعه شعر دیگر وی به نام آزاده ی پس از مرگ شاعر و با مساعدت برادرش چاپ شد. @zarrhbin