🔹برخوردِ مردم با تکنولوژی ها...‼️
▫️صحبت از نوشتن مشق با خودکار بود. چقدر بچّه ها چون با #خودکار مشق می نوشتند از دست معلّم ها #کتک خوردند یا نمره منفی گرفتند. خودکار در دهه ۱۳۳۰ در یزد مثل کامپیوتر در دهه ی ۸۰ _۱۳۷۰ بود. بچّه ها از معلّم ها و آموزش و پرورش جلوتر بودند.
▫️همانطور که حالا در اکثر شهرهای بزرگ کشور و بخصوص در تهران بچّه ها از نظر کاربری کامپیوتر، شناخت نرم افزارها و استفاده از اینترنت از معلّم ها و آموزش و پرورش جلوتر هستند. آموزش و پرورش همیشه از دانش آموزان عقب تر بوده است. در مواردی که آموزش و پرورش خود وسیله ای برای اجرای بعضی اهداف دولت بوده است، مثل همان اهدای شیرخشک یا نفتی کردن بخاری ها. در هر صورت آموزش و پرورش که خود یک ابزار مدرنیزاسیون و نوسازی است در کشور ما، در اکثر موارد خود عقب تر از جامعه حرکت کرده است.
▫️ در شرایط فعلی فشار اقتصادی روی معلّمین، موجب شده است که شان معلّم نزد دانش آموز شکسته شود. دبیری که تاکسی سرویس امثال شاگرد خودش است کجا می تواند پدر روحانی او باشد؟
▫️اصولا برخورد مردم با تکنولوژی های جدید بسیار جالب است. من به یاد دارم که وقتی #بلندگو آمد و مردم در روضه خوانی خواستند استفاده کنند برخی منبری ها آن را #حرام می دانستند و استفاده از آن را #جایز نمی شمردند. به یاد دارم(حدود سال های۳۵_۱۳۳۳) تازه خواستند بلندگو را در حسینیه ی پشت باغ به کار گیرند یکی از وعاظ(منبری ها) ۷۰ ساله، سخت مخالف بود. چون حسینیه ی بزرگ بود و حدود ۲۵۰۰ نفر در روضه شرکت می کردند و صدای آن واعظ به همه ی حسینیه نمی رسید شخصی وسط حسینیه حرف های آقا را تکرار می کرد. ولی همان واعظ سال ها استفاده از بلندگو را حرام می دانست. گویا اوّلین منبری سرشناسی که #بلندگو را به #راحتی استفاده کرده است #مرحوم_فلسفی واعظ مشهور بود.
▫️وقتی #رادیو داشت عمومی می شد آشیخ علی پسر حاج شیخ غلام رضا قفیه خراسانی رادیو را #حرام می دانست نه این که حرف های رادیو را حرام بداند اصلا خودِ #دستگاه را حرام می دانست. برخی از طرفدارانش معتقد بودند که اگر رادیوی مغازه ها را خُرد و خمیر کنند جای آن ها در بهشت خواهد بود. فقط پلیس و دادگستری و به خصوص مخالفت عموم مردم توانست جلو آن ها را بگیرد.
▫️همین افراد و همفکران آنها وقتی #تلویزیون آمد استفاده آن را #حرام اعلام کردند. سالها پس از تلویزیون استفاده از #ویدئو و #اینترنت به همان بلا دچار بود. در صورتی که #مردم با مقاومت و صبر و شکیبایی استفاده ی آن را #عمومی ساختند. خدا می داند چند ده هزار نفر به خاطر ویدئو پرونده دار شدند و به دادگستری رفتند. حالا چه تعداد از مردم پرونده ی آنتنِ #ماهواره دارند⁉️ مردم ما باید دولت را به زور پشت سر خود بکشند؛ بیچاره این ملّت. از لحاظ استفاده از تکنولوژی های ارتباطی از اول ابتدای تکنولوژی تا سال ۱۳۵۷ دولت از مردم جلوتر بود و از آن به بعد مردم از دولت جلوتر بودند. مردم با دادن خسارت های مادی و معنوی و مقاومت، استفاده از ویدئو را #آزاد کردند. نوبت به #ماهواره و #قانونی شدنِ #اینترنت هم می رسد. ولی در این زمینه ها دولت از مردم عقب تر است.
▫️در جلسه ی مدیران گروه های آموزشی جغرافیایی کشور در شیراز بین ۲۱_۱۹ اردیبهشت ۸۱ یک دبیر از شیراز اعلام کرد که مسئول ICT آموزش و پرورش گفته است مایل نیستم که بچّه ها با #اینترنت آشنا شوند چون بدین ترتیب امکان به خارج رفتن آنها برای کار بیشتر می شود. همین نظر را یکی از مسئولین ICT آموزش و پرورش خراسان هم اظهار داشته اند. البته همه ی مسئولین اینطور فکر نمی کنند. یعنی به نظر این گروه کوچک از مسئولان، #جوانها باید در #جهل مرکب بمانند تا #مطیع باشند. ولی جوان ها راه خود را می یابند. همانطور که نسل ما در دهه ی ۱۳۳۰ استفاده از خودکار را به آموزش و پرورش تحمیل کرد و خود را از دوات های کثیف و قلم نی و قلم فرانسه رهاند.
▫️نسل جدید با تسلط خود بر #رایانه، آموزش و پرورش را گیج و مات و مبهوت کرده است و خواهد کرد. آموزش های #مجازی قدرت این سازمان عریض و طویل که وظیفه اش ساختن افرادِ مطیع و بدون اعتماد به نفس است را دچار معظل خواهد کرد.
▫️ به احتمال زیاد در دهه ی۱۴۰۰ _۱۳۹۰ رایانه، خانواده و فرد را بر آموزش و پرورش و دولت حاکم خواهد نمود. بساط قدرت نمایی آموزش و پرورش را به کسادی خواهد کشاند. به نظر می رسد رایانه ها، آموزش و پرورشِ قدرت گرا را که در اکثر کشورهای جهان سوم کوشش دارد افراد مطیع، مفلوک، حرف شنو و منظم تربیت کند و پرورش دهد تا بعد از دیپلم کارگران و کارمندان نوکر صفت باشند را در هم خواهد شکست.
📚 از کتاب شازده حمام
📩 سمیّه خیرزاده اردکان
@zarrhbin
🔘 عاقبت بازنشستگی....
🍃 در دربند روزی برای گرفتن نان رفته بودم، هنوز جای نانوایی یادم است و هربار که به دربند می روم یاد آن #خاطره می افتم. منزلی نزدیک نانوایی بود. دیدم دو نفر پلیس دم در یک خانه هستند. مقداری هم اسباب و اثاثیه کنار خیابان ریخته است؛ چندنفری هم دور اثاثیه جمع شده بودند. آن موقع(سال۱۳۳۹) جمعیت خیلی کم بود( جمعیت مملکت حدود ۲۰ میلیون نفر بود) بعد دیدم کارگری یک #پیرمردفلج را پشت کرده و از خانه بیرون آورد و او را در حاشیه ی خیابان #کنار اثاث گذاشت. پلیس ها در خانه را بستند و قفل کردند با یکی دونفر دیگر رفتند.
🍂 نانوا و #مردم هم با وجودی که تعجب کرده بودند کاری نکردند. من از یکی پرسیدم چه شده است؟ گفتند این پیرمرد #کارمندبازنشسته دولت است و حدود ۱۵ سال است در این خانه اجاره نشین است؛ او بر اثر سکته فلج شده است مدتی است اجاره ی خانه اش را نداده است. حالا از طرف #دادگاه آمدند او را سر کوچه گذاشتند و خانه را هم خالی کردند و رفتند. از یکی پرسیدم حالا این پیرمرد فلج چه کار می کند؟ نانوا گفت: پیغام داده ایم #پسر بی انصافش از شهرستان بیاید و #پدرش را جمع کند، هنوز نیامده است. نانوا افزود این مرد #کارمنددارایی بوده است و حالا فلج شده است، زنش هم در همین خانه مُرد و تنها فرزندش که ظاهراً مهندس است با او قهر است و سراغش نمی گیرد. این مرد هم هر چه حقوق می گیرد مخارج دکتر و دوا می کند و دیگر چیزی بابت اجاره برایش باقی نمی ماند.
🍃 مردم متفرق شدند. پیش پیرمرد رفتم و سلام کردم او بر اثر سکته درست نمی توانست حرف بزند. آرام آرام #اشک از چشمانش فرو می ریخت شماره تلفنی به من داد و حالی ام کرد که به اداره راه همدان تلفن کنم و به پسرش بگویم به تهران بیاید. نانوا به مغازه اش رفته بود و من مسئله ی شماره تلفن را به نانوا گفتم. او گفت من ده بار به پسرش تلفن کردم و آخرین بار گفت شما دیگر زحمت نکشید و به من تلفن نکنید.
🍂 گفتم حالا پیرمرد چه کار باید بکند؛ نانوا گفت: شاطرِ من خودش در خانه ای اجاره نشین است یک اتاق خالی دارد، قرار شده است آخر وقت او را به خانه ی خودش ببرد. #نانوا از من پرسید تو #اهل کجا هستی؟ گفتم اهل #یزد و اینجا چند روزی برای استراحت آمده ایم. نانوا گفت همین است که به این مسئله #توجه داری. مردم این دوره زمانه مثل #سنگ شده اند. صاحب این خانه یکی از #متنفذین کشور است و در همین #شمیران و دربند بیش از ۵۰ #ملک دارد؛ حالا وکیلش این بنده ی خدا را سرکوچه گذاشت. این هم #عاقبت کارمندی و #بازنشستگی.
🍃 من فوری #نگران شدم چرا پول هایم را خرج کردم. باید لااقل پول کرایه ی رفتن به یزد را نگه می داشتم. اگر گُم شوم، اگر دعوایم شود و بخواهم فرار کنم و به یزد بروم اگر، اگر پول ندارم. البته هر روز به من پول می دادند که #خرید کنم ولی آن پول #مال من نبود و حق هم نداشتم از آن پول بردارم. آخر چندین بار آقای #پیش_نماز_مسجد پشت باغ گفته بود، اگر کسی #صنار پول #مردم را بدون اجازه ی آنها بردارد در آن دنیا به #جهنم می رود و در جهنم چه کار و چه کار با او می کنند.
🍂 من در عالمِ #بچگی نمی خواستم به جهنم بروم تا در آنجا #سرب_داغ در حلقم بریزند و گوشتم را کباب کنند و به خورد خودم بدهند یا از موهای سرم آویزان کنند. آخر این حرفها را #پیش_نماز محل گفته بود و همه می گفتند او هرگز #دروغ نگفته است. تازه همین حرف ها را #آشیخ_علی پسر آشیخ غلام رضا فقیه خراسانی همان کسی که وقتی در خیابان راه می رفت، مغازه هایی که #رادیو داشتند از #ترسشان رادیو را #خاموش می کردند، هم گفته بود. تازه او خیلی بدتر هم می گفت.
🍃 او می گفت: اگر ذره ای از #مال_مردم را بدون اذن آنها برداری، باید در آن دنیا به اندازه ی کوهی جریمه پس بدهی؛ چون در آن دنیا پول نداری و پولی نیست پس باید #کیفر شوی و کیفرهای آشیخ علی خیلی سنگین تر و #بدتر از کیفرهای آقای پیش نماز مسجد بود. شنیدن کیفرهای آشیخ علی #مو را بر تن آدم سیخ می کرد. حالا با این #باورها و حرف ها من که روزی ۵_۴ تومان برای خانه خرید می کردم می توانستم مثلاً ۲ ریال از آن #پول را بردارم یا بگویم جنس ها گران تر بود. امکان نداشت این کار را بکنم. گوشت و مواد خوراکی عمده را خود حاج آقا می خرید.
🍂 خرید نان، ماست، سیب زمینی، پیاز و گاهی بطری لیموناد و غیره به عهده ی من بود و این طور مخارجی برای یک خانواده ۶ نفره در آن زمان ۴ یا ۵ تومان در روز بیشتر نمی شد. جلیل هم برای خودشان خرید می کرد. البته در دربند ما تنها بودیم و خانواده ی پهلوانپور در همان خانه خیابان عباسی مانده بودند. #ترس از جهنم چه زمینه ی خوبی را برای بهره کشی انسان ها توسط آدم های #سودجو فراهم می آورد.
@zarrhbin
👇👇👇👇
ذرهبین درشهر
#استادرحیمموذنزادهیاردبیلی 🌷 👇👇👇👇 @zarrhbin
#موذنزادهیاردبیلی، رحیم🌷
(۱۳۸۴_۱۳۰۴ه.ش.)
موذّن
✅ پدرش #شیخعبدالکریم، موذّنِ شهر #اردبیل و سپس مسجد شاه(امام خمینی) تهران، و اذانگوی #رادیوایران در دههی ۲۰ بود.
✅ #رحیم در اردبیل متولد شد، علاوه بر #تحصیل در اردبیل و آموختنِ #آواز در دستگاههای #موسیقی به قم رفت و پس از سه سال تحصیل در #حوزه، به تهران مهاجرت کرد.
✅ آنگاه پس از درگذشتِ پدر، در سال ۱۳۲۹ #جانشین_او شد. #شاهکار رحیم موذّنزاده، #اذانی در دستگاهِ بیاتِ ترک است که آن را برای #رادیوایران خوانده است و از آن به #اذانآسمانی تعبیر میشود.
✅ این #اذان در سال ۱۳۳۴ در #رادیو اجرا شد و بیش از #پنجاهسال است که پخش میشود.
✅ #موذنزاده در ۸۰ سالگی در تهران بدرود گفت. در سال ۱۳۸۰ #اذانآسمانیموذنزاده در فهرست #آثارملیایران به ثبت رسید.
نام و یادش گرامی و راهش پر رهرو باد...
📚 فرهنگ نامهی نام آوران
(آشنایی با چهرههای سرشناس تاریخ ایران و جهان)
📩 سمیّه خیرزاده اردکان
📌 و این هم جملهای ماندگار از استاد #رحیمموذنزادهیاردبیلی در مورد اذان آسمانیاش:
"میخواستم #اذان بگویم که برای فرهنگِ ایران و اسلام، یادگاری ارزنده باشد."
و لازم به ذکر که استاد موذن زاده، اذان فاخر و ماندگارش را با زبانِ #روزه گفته است.
🗞و در اینجا اجازه دهید خاطرهای از #محمدعلیابطحی در رابطه با اذان #استادرحیمموذنزادهیاردبیلی که در روزنامهی اعتماد، مورخ ۱۸ خرداد ۱۳۹۵ منتشر شد، را نقل کنیم:
"کمتر کسی یادش میآید که اذان موذنزادهی اردبیلی در ورژن اصلیاش بعد از هر بندی از اذان با صدای آرامتری یک جملهی عربی به تناسبِ آن بند میگفت.
زمانِ جنگ بود و دربین سنیهای منطقه تبلیغ کرده بودند، که اذان که آن جملات لای اذان هم جزو اذان شیعهها و ایرانیهاست.
برای اینکه بیشتر بفهمم به آقای محمد هاشمی زنگ زدم، گفت: آشیخ اکبر(اصطلاحی که محمدآقا برای برادرش #اکبرهاشمیرفسنجانی به کار میبرد) تازگی سفری به بندرعباس داشته، همین مطلب را در مورد اذان موذنزاده گفتهاند و به این دلیل بخشنامه شد که فقط خالص اذان از رسانهی رادیو و تلویزیون پخش شود."
✅ و در پایان همراهانی که علاقمند هستند از استاد رحیم موذنزادهی اردبیلی بیشتر بدانند حتماً با جستجوی کوتاهی در دهکدهی جهانی با این تیتر"روحالارواح صدایی که آرامش شبهای رمضان بود" کام تشنهی خود را سیراب کنند./التماس دعا
@zarrhbin
ذرهبین درشهر
📌آشنایی با مشاهیر و مفاخر ایران و جهان #اسداللهملک (۱۴ مرداد ۱۳۲۰ تهران_۹ بهمن ۱۳۸۰ تهران) 👇👇👇
📌آشنایی با مشاهیر و مفاخر ایران و جهان
#اسداللهملک (۱۴ مرداد ۱۳۲۰ تهران_۹ بهمن ۱۳۸۰ تهران)
نوازنده #ویولون، #کمانچه و #آهنگساز و #ملودیپردازایرانی بود .
🍁 اسدالله ملک، با لقب " #آرشهءسحرآمیز"
نوازنده ی چیره دست ویولن در ۱۴ مرداد ۱۳۲۰ در محلهٔ «دروازه دولت» تهران، در خانوادهای لشت نشایی متولد شد.
در عنفوان کودکي و نوجواني حدود سه سال از محضر بزرگ طلايه دار اين موسيقي "ابولحسن صبا" بهره هاي فراوان جست و بزودي جز شاگردان خاص ايشان محسوب شد.
سپس از محضر اساتيدي چون روح الله خالقي ، هنگ آفرين و علي محمد خادم ميثاق و ... به تکميل آموخته هاي خويش و تجربه اندوزي مشغول گشت.در همان سالها استاد خالقي ، ايشان را در #ارکسترانجمنمليموسيقي که توسط خود ايشان اداره ميشد پذيرفتند و بدين ترتيب درِ بزرگي به روي پيشرفت و شکوفايي ايشان باز شد.
🍁 بعد از آن سالها "اسدالله" جوان که از هنرستان موسيقي فارغ التحصيل شده بود موفق به دريافت #ليسانسموسيقي از دانشگاه هنرهاي زيبا گرديد.
🍁 آغاز فعاليتهاي ايشان در #راديو مربوط ميشود به سال 1337 که در آن سال با ساختن قطعه " #گريهليلي" در مايه دشتي با کوک مخصوص (ر-مي-دو-لا) و قطعه چهارمضرابي در مايه اصفهان با کوک مخصوص(مي-لا-لا-مي) و اجراي آنها با ويولن ، اشتهار فراوان يافتند. از آن هنگام به بعد ايشان با سبک منحصر به فرد خود در نوازندگي و آهنگسازي درهاي بسته بسياري را براي اين موسيقي گشودند.
🍁از جمله خوانندگاني که مرحوم استاد ملک با آنها همکاري داشتند ميتوان به اکبر گلپايگاني، محمود محمودي خوانساري، ايرج، محمدرضا شجريان، کوروس سرهنگ زاده و ... اشاره نمود که ثمره سالها همکاري آنها با استاد ملک آهنگهاي زيبايي چون #تکدرخت، #مرغشباهنگ، #جداييتو، #حکايتدل و ... است که سالها با ذوق و قريحه مردم اين بوم کهن پيوند خورده بودند ...
🍁در سالهاي پس از انقلاب که بسياري از اساتيد خانه نشين شده بودند ايشان مبارزه خود را براي اعتلاي اين موسيقي متوقف نکردند و حتي بسياري از هنرمندان "گلها" را به همکاري مجدد فرا خواندند که ميتوان به اساتيدي چون فضل الله توکل اشاره نمود که به دعوت ايشان پاسخ مثبت دادند.
🍁در همين اواخر ايشان شروع به ضبط آثار ارکستريشان با سازبنديهاي مختلفي (مانند ويلن - عود ، ويلن - سنتور - سه تار ، ويلن - قانون ، ويلن - عود - سنتور و ...) کردند که ميتوان به کاستهاي "نغمه رويايي" ، "سميرا" ، "نغمه ها" و.... اشاره نمود که هر کدامشان سرشار از قطعات زيبايي براي همنوازيست ...
🍁آفتاب عمر اين استاد دوستداشتني در بهمن ۱۳۸۰ در سن ۶۰ سالگی غروب کرد و جامعه بزرگ هنر را در غمي بزرگ فرو برد ...
▪️روحش شاد و یادش گرامی🌷
🍁بخوانید صحبتهای اسداللهملک در آخرین مصاحبه اش و در روزهایپایانی عمرش؛
تعارف را کنار بگذار ، بنشین میخواهم برایت #ساز بزنم. سازم کوک کوک است. چه قدر تو دختر خوششانسی هستی. کودک دشتی دارد(می،دو،لا). #گریهلیلی را مینوازم و میدانم تو هم مثل من شیفتهی این قطعه هستی . تو حتی روز تولدم آمدی و در مقابل شاخه گلی که به من دادی گفتی #گریهلیلی را بنوازم. قطعهای که میدانم تو را خیلی غمزده میکند. نکند تو هم مثل من به این باور رسیدهای که اسدالله ملک به زودی میمیرد.
نه ، #اسداللهملک هیچگاه نمیمیرد، که #شهریار گفت آتشکده عشق کجا میمیرد؟
@zarrhbin
ذرهبین درشهر
📌 آشنایی با مشاهیر و مفاخر ایران و جهان 👇👇👇👇👇👇
📌 آشنایی با مشاهیر و مفاخر ایران و جهان
#محمدحسنمعیری ( ۱۲۸۸_۱۳۴۸)
🍂رهی معیری عاشقی که هیچوقت ازدواج نکرد
🖋محمد حسن معیری متخلص به #رهی در سال 1288شمسی در تهران و در خانه محمدحسن خان موید خلوت، فرزند معیرالممالک نظام الدوله وزیر خزانه دوره ناصرالدین شاه متولد شد. خانواده اش همگی از بزرگان علم و سیاست بودند.
🖋 دوران تحصیل ابتدایی اش را در مدرسه ثروت در خیابان لاله زار سپری کرد و آنگاه راهی مدرسه #دارالفنون شد. #شعر را نیز از همان سال های جوانی آغاز کرد و اشعارش در مجلات ادبی آن روزگار چاپ می شد.
رباعی زیر اولین تجربه شعری محمد حسن بود:
کاش امشبم آن شمع حرف می آمد
وین روز مفارقت، به شب می آمد
آن لب که چون حسان ماست، دور از لب ماست
ای کاش که جان ما به لب می آمد
🖋از حوادث دوران جوانی او یکی هم ماجرای دلدادگی اش به دختری است که سخت بدو دل بسته بود اما او نیز سرنوشتی مشابه #شهریار داشت. دختر با مردی ثروتمند ازدواج کرد و محمدحسن را با آن شور و شوق جوانی و آشفتگی و التهاب رها کرد. این راز تا 40 سال نهفته بود و تنها وقتی ترانه ی «سیرم از زندگی» را سرود از راز این عشق و شیفتگی پرده برداشته شد. شاید علت تجردش تا پایان عمر همین سرخوردگی و ناکامی باشد.
🖋معیری #شعر را پناه و درمان دردهای پنهان خود می دانست.
از انجمن هایی که رهی در آن شرکت می کرد انجمن ادبی حکیم نظامی به مدیریت وحید دستگردی بود. در انجمن های فرهنگستان ایران، انجمن روابط فرهنگی ایران و پاکستان، جامعه باربد، انجمن موسیقی ملی و دیگر انجمن ها نیز همکاری می کرد. در سال 1313 و در 25 سالگی تخلص « #رهی» را برگزید. او که اکنون شایعه مطرح روزگار خود بود، حضوری فعال در #مطبوعات پیدا کرد و اشعار #جدی و #طنز او در مجلات ادبی آن روزگار چاپ شد. دو سال نیز مسول صفحه ی شهر اطلاعات هفتگی بود.
🖋رهی پس از فراغت از تحصیل در اداره ثبت، شهرداری تهران، وزارت کار، خدمات اداره ی انتشارات و مطبوعات، وزارت اقتصاد ملی و وزارت پیشه و هنر مشغول خدمات اداری و دولتی بود. پس از انصراف از کارهای دولتی به #رادیو رفت و تصنیف ها و ترانه ها و آهنگ های بیشماری ساخت. هنوز هم پس از گذشت سالیان، شعر و آوازهای رهی خاطرات تلخ و شیرین مردم را زنده می سازد.
🖋رهی سفرهایی نیز به خارج از ایران کرد. از جمله سفر به ترکیه ، اتحاد جماهیر شوروی شوروی سابق ، انگلستان، ایتالیا و فرانسه ، افغانستان و پاکستان. سرانجام پس از یک دوره بیماری ممتد سرطان معده، علیرغم سفر به انگلستان جهت مداوا پس از 48 ساعت بیهوشی در شامگاه روز پنجشنبه به هوش آمد. خوردنی خواست و سیگاری طلب کرد و اندکی با خداوند مناجات نمود و آیاتی از کلام الهی خواند و پس از ادای این سخنان که «خدایا پناهم تویی و خود را به تو واگذار می کنم» در 58 سالگی در بامداد روز جمعه 24 آبانماه سال 1347 به خواب ابدی فرو رفت. پیکر پاکش پس از تشییع گسترده دوستدارانش در آرامگاه ظهیر الدوله ی #تجریش به خاک سپرده شد.
▪️روحش شاد و یادش گرامی🥀
🖋رهی جز زیبایی صورت به سیرت زیبا و نیک و مهربانی در میان دوستانش شهره بود. ایمان قوی و بردباری از ویژگی های اخلاقی رهی بود. در طول عمرش هرگز کلامی درشت بر لب نراند، دلی را نیازرد. مثل تخلصش خاک ره و «رهی» بود. همانطور که خود گفته بود.
در هوای دوستداران خویشم «رهی»
در همه عالم نخواهی یافت مانند مرا
🖋طبعی بلند داشت و از قید مادیات وارسته بود. تنها از مال دنیا #کتابخانهای داشت که آن را درست یکسال پیش از مرگش به مجلس شورای شورای ملی اهدا کرد. این مجموعه شامل 23 جلد کتاب خطی و 1662 جلد کتاب چاپی بود و این عمل انسان دوستانه گویای عشق فرهنگی و مناعت طبع و بلندنظری او است.
🖋رهی جز قصایدی که در وصف پیامبر و علی بن ابیطالب و حضرت رضا سروده، تلمیحات و اشاراتی به مسائل دینی بخشی از اشعار رهی ستایش نامه های اوست. ستایش استادان ادب،هنرمندان، شاعران گذشته و امروز و .... اشعار رهی در دو مجموعه نام های #سایهیعمر و #آزاده چاپ شده است. سایه ی عمر برای نخستین بار در سال 1343 نزدیک ده بار چاپ شده است. و مجموعه شعر دیگر وی به نام آزاده ی پس از مرگ شاعر و با مساعدت برادرش چاپ شد.
@zarrhbin
❌❌
✅ خب چه اتفاق میمون و مبارکی !!
پس از پیگیریهای زیست محیطی و میراث ، مسکن ، امنیت خط آب انتقالی ، جلوگیری از اخذ مجوزهای جدید و معدن حوض ولی و D19 و در نداشتن یکی پایگاه مستقل همراه با تجهیزات برای خبرگزاری صداوسیما که مثلا همگی هم به سرانجام رسوندند !!!! حالا فقط مجوز احداث و راهاندازی ایستگاه رادیویی در شهر کم بود که آقای نماینده پیگیری کردند . خوشبختانه دیگه همه چی گل و بلبل خواهد شد🤗
منتها اگر ذی نفعی وجود نداشته باشد 😉
#رادیو
#نماینده
#امنیت
#هوایپاک
#مجوزجدید
و...
@zarrhbin