🍃 امّا نمی خواهم دراینجا قصّه ی ناامیدی ها را برایت به نگارش در آورم و روایت کنم امّا بدان با تمام سیاهی هایی که #اعتیاد دارد، #اراده_ی_تو حرف اوّل را می زند و در این میان نباید از نقش زن و شوهر در #زندگی غافل شد، آنها مانند دو خطی هستند که به موازت هم مسیر زندگی را طی می کنند که ممکن است در طی این مسیر، با #بحرانهایی نیز روبرو شوند، که در اینجا نه تنها عقل بلکه #عشق هم حکم می کند که برای تدوام زندگی، باید یکی به خاطرِ دیگری خود را #بشکند و برای نجاتِ #یار از خودگذشتگی ها کند، مادری می گفت: همسرم مدّتی بود که به دامِ #اعتیاد گرفتار شده بود و هر روز هر کسی، یا از روی غرض ورزی یا از روی دلسوزی به من خبر می داد که "فلانی، #همسرت را دیدم که به فلان خانه ای رفت و آمد می کند!" که بعد از شنیدن این خبرها، دنیا به روی سرم #آوار می شد، تصمیم گرفتم که حُجّت را با او تمام کنم، زیرا از یک طرف دلواپس آینده ی فرزندانم بودم و از طرف دیگر، همسرم را با جان و دل #دوست داشتم، یک شب که به منزل آمد در خلوت به دور از چشم فرزندانم با او حرف زدم و از خواستم، از حال و روزش برایم بگوید تا ببینم صحت حرفها در چه حدی است؟ اما او طفره می رفت و واقعیت را نمی گفت، که خودم سرِ صحبت را باز کردم، گفتم: هر کاره ای هستی به خودت مربوط است! اما بدان که سرنوشتِ من و تو به واسطه ی انتخابمان به هم گِره خورده و باید آینده ی فرزندانمان را بسازیم، از تو می خواهم قبل از هر چیز خودت را به کمپهای ترک اعتیاد معرفی کنی و با هم #پاک_بودنت را جشن بگیریم و اگر نتوانستی و نمی توانی که آن را ترک کنی، #امکانات را خودم برایت فراهم می آورم تا در #خانه_ی_خودمان به دور از چشم فرزندانمان به خودت بِرَسی!، اما نمی خواهم با رفت و آمد به خانه ی هرکس و ناکسی #شخصیت خود و آبروی مرا زیر سئوال ببری. همسرم در حالیکه اشک دور چشمانش حلقه زده بود، لب به اعتراف گشود و پیشنهادهای مرا پذیرفت و از آن روز به بعد شوهرم، شریک زندگیم، پدر بچّه هایم دوباره شده بود #مال خودم و من به خاطر #زندگی_مشترک، نه با کسی قهر کردم و نه میدان را خالی نمودم، بلکه #مدیریت_بحران را از یاد نبردم و در این موازات زندگی، خود را شکستم تا باهم بودنمان دوباره رنگِ #سبز به خود بگیرد.
✍ سمیّه خیرزاده اردکان
🔹 این هم برگی بود از همان #کتاب چاپ نشده، که هر چند تلخی هایش بیشتر به چشم می آمد، اما متاسفانه واقعیتهایی را مطرح نمود که زیر پوست شهر در جریان است و نباید به سادگی از کنار آن گذشت.
@zarrhbin
🔘 عاقبت بازنشستگی....
🍃 در دربند روزی برای گرفتن نان رفته بودم، هنوز جای نانوایی یادم است و هربار که به دربند می روم یاد آن #خاطره می افتم. منزلی نزدیک نانوایی بود. دیدم دو نفر پلیس دم در یک خانه هستند. مقداری هم اسباب و اثاثیه کنار خیابان ریخته است؛ چندنفری هم دور اثاثیه جمع شده بودند. آن موقع(سال۱۳۳۹) جمعیت خیلی کم بود( جمعیت مملکت حدود ۲۰ میلیون نفر بود) بعد دیدم کارگری یک #پیرمردفلج را پشت کرده و از خانه بیرون آورد و او را در حاشیه ی خیابان #کنار اثاث گذاشت. پلیس ها در خانه را بستند و قفل کردند با یکی دونفر دیگر رفتند.
🍂 نانوا و #مردم هم با وجودی که تعجب کرده بودند کاری نکردند. من از یکی پرسیدم چه شده است؟ گفتند این پیرمرد #کارمندبازنشسته دولت است و حدود ۱۵ سال است در این خانه اجاره نشین است؛ او بر اثر سکته فلج شده است مدتی است اجاره ی خانه اش را نداده است. حالا از طرف #دادگاه آمدند او را سر کوچه گذاشتند و خانه را هم خالی کردند و رفتند. از یکی پرسیدم حالا این پیرمرد فلج چه کار می کند؟ نانوا گفت: پیغام داده ایم #پسر بی انصافش از شهرستان بیاید و #پدرش را جمع کند، هنوز نیامده است. نانوا افزود این مرد #کارمنددارایی بوده است و حالا فلج شده است، زنش هم در همین خانه مُرد و تنها فرزندش که ظاهراً مهندس است با او قهر است و سراغش نمی گیرد. این مرد هم هر چه حقوق می گیرد مخارج دکتر و دوا می کند و دیگر چیزی بابت اجاره برایش باقی نمی ماند.
🍃 مردم متفرق شدند. پیش پیرمرد رفتم و سلام کردم او بر اثر سکته درست نمی توانست حرف بزند. آرام آرام #اشک از چشمانش فرو می ریخت شماره تلفنی به من داد و حالی ام کرد که به اداره راه همدان تلفن کنم و به پسرش بگویم به تهران بیاید. نانوا به مغازه اش رفته بود و من مسئله ی شماره تلفن را به نانوا گفتم. او گفت من ده بار به پسرش تلفن کردم و آخرین بار گفت شما دیگر زحمت نکشید و به من تلفن نکنید.
🍂 گفتم حالا پیرمرد چه کار باید بکند؛ نانوا گفت: شاطرِ من خودش در خانه ای اجاره نشین است یک اتاق خالی دارد، قرار شده است آخر وقت او را به خانه ی خودش ببرد. #نانوا از من پرسید تو #اهل کجا هستی؟ گفتم اهل #یزد و اینجا چند روزی برای استراحت آمده ایم. نانوا گفت همین است که به این مسئله #توجه داری. مردم این دوره زمانه مثل #سنگ شده اند. صاحب این خانه یکی از #متنفذین کشور است و در همین #شمیران و دربند بیش از ۵۰ #ملک دارد؛ حالا وکیلش این بنده ی خدا را سرکوچه گذاشت. این هم #عاقبت کارمندی و #بازنشستگی.
🍃 من فوری #نگران شدم چرا پول هایم را خرج کردم. باید لااقل پول کرایه ی رفتن به یزد را نگه می داشتم. اگر گُم شوم، اگر دعوایم شود و بخواهم فرار کنم و به یزد بروم اگر، اگر پول ندارم. البته هر روز به من پول می دادند که #خرید کنم ولی آن پول #مال من نبود و حق هم نداشتم از آن پول بردارم. آخر چندین بار آقای #پیش_نماز_مسجد پشت باغ گفته بود، اگر کسی #صنار پول #مردم را بدون اجازه ی آنها بردارد در آن دنیا به #جهنم می رود و در جهنم چه کار و چه کار با او می کنند.
🍂 من در عالمِ #بچگی نمی خواستم به جهنم بروم تا در آنجا #سرب_داغ در حلقم بریزند و گوشتم را کباب کنند و به خورد خودم بدهند یا از موهای سرم آویزان کنند. آخر این حرفها را #پیش_نماز محل گفته بود و همه می گفتند او هرگز #دروغ نگفته است. تازه همین حرف ها را #آشیخ_علی پسر آشیخ غلام رضا فقیه خراسانی همان کسی که وقتی در خیابان راه می رفت، مغازه هایی که #رادیو داشتند از #ترسشان رادیو را #خاموش می کردند، هم گفته بود. تازه او خیلی بدتر هم می گفت.
🍃 او می گفت: اگر ذره ای از #مال_مردم را بدون اذن آنها برداری، باید در آن دنیا به اندازه ی کوهی جریمه پس بدهی؛ چون در آن دنیا پول نداری و پولی نیست پس باید #کیفر شوی و کیفرهای آشیخ علی خیلی سنگین تر و #بدتر از کیفرهای آقای پیش نماز مسجد بود. شنیدن کیفرهای آشیخ علی #مو را بر تن آدم سیخ می کرد. حالا با این #باورها و حرف ها من که روزی ۵_۴ تومان برای خانه خرید می کردم می توانستم مثلاً ۲ ریال از آن #پول را بردارم یا بگویم جنس ها گران تر بود. امکان نداشت این کار را بکنم. گوشت و مواد خوراکی عمده را خود حاج آقا می خرید.
🍂 خرید نان، ماست، سیب زمینی، پیاز و گاهی بطری لیموناد و غیره به عهده ی من بود و این طور مخارجی برای یک خانواده ۶ نفره در آن زمان ۴ یا ۵ تومان در روز بیشتر نمی شد. جلیل هم برای خودشان خرید می کرد. البته در دربند ما تنها بودیم و خانواده ی پهلوانپور در همان خانه خیابان عباسی مانده بودند. #ترس از جهنم چه زمینه ی خوبی را برای بهره کشی انسان ها توسط آدم های #سودجو فراهم می آورد.
@zarrhbin
👇👇👇👇
🍃 اندیشه های ناب...
💠 ارزشهای والای دانش....⁉️
✅ ای کمیل، #دانش بهتر از #مال است.
زیرا "علم"، نگهبان تو است، و "مال" را باید تو نگهبان باشی.
"مال" با بخشش #کاستی پذیرد امّا "علم" با بخشش #فزونی گیرد؛ و مقام وشخصیتی که با مال به دست آمده با نابودی مال، نابود میگردد.
ای کمیلبن زیاد! شناختِ #علمراستین، آیینی است که با آن پاداش داده میشود و انسان در دوران زندگی با آن، #خدا را اطاعت میکند. و پس از مرگ، #نامنیکو به یادگار گذارد.
#دانش، فرمانروا، و #مال فرمانبر است.
📚 نهج البلاغه، بخشی از حکمت ۱۴۷
#امام_علی_علیه_السلام
@zarrhbin
📜 اندیشه های ناب...
💠 حقِ مال...⁉️
✅ حقِ #مال بر تو این است که آن را:
1⃣ از راهِ #حلال به دست آوری.
2⃣ و در #مسیرش، آن را به دست آوری.
3⃣ کسی که قدر و منزلت تو را نمیداند، در اختیارِ آن #مگذاری.
4⃣ و آن را وسیلهای از برای اطاعتِ #پروردگارت قرار بدهی.
5⃣ در #انفاق_آن، بُخل نورز که باعثِ حسرت و پشیمانی میشود.
🍃 هیچ قدرتی جز به #ارادهیخدا وجود ندارد.
📚 صحیفهی سجادیه، رساله حقوق
✍ #امام_سجاد_علیهالسلام
@zarrhbin
📜 اندیشههای ناب...
💠 خدمت...⁉️
✅ #خدمتبهمردم از بالاترین عبادتهاست.
✅ #خدمتمخلصانه به مردم، توفیق الهی است که بهایش را #خداوند تعهد کرده است.
✅ #انسان در اصل برای انجام عمل صالح و #خدمتبهخلق آفریده شده است.
✅ خدمت به خلق خدا از برترین اعمال صالحه است و اگر انسان میخواهد در طریقِ #انسانیت قرار بگیرد، بهترین راهش این است که خود را حل شده در #اجتماع بداند.
✅ لازم نیست حتماً در مصدر مقام باشیم تا خدمت کنیم. هر کس در هر موقعیتی که هست وظیفهی خود را در قبال دین و #ملت انجام دهد.
✅ هیچ مقامی برای انسان در پیشِ #خدا بهتر از این نیست که #خدمتبهخلق کند و گره از کار مردم گشاید.
✅ خدمت به خلق اقسامی دارد اما بالاترین آن حفظ #مال و #جان و #ناموس مسلمانان است.
📚 روح باران(فرهنگ گفتار)، صفحه ۱۴۰
✍ #آیتالله_سیدروحالله_خاتمی
@zarrhbin
#حدیث_بزرگان
✍امام رضا (عليه السّلام):
✨کسى كه به #مال حلال اندك، راضى شود، مخارجش سبك مى شود، خانواده اش برخوردار مى گردند، خداوند او را به درد و درمان دنيا بينا مى كند و او را سالم و بى گناه از دنيا به دارالسلام بهشت بيرون مى برد.
📗 مسند امام رضا _ ج۱ _ ص۲۶۹
@zarrhbin
#حدیث_بزرگان
✍حضرت علی (ع) :
✅چهار چيز برای چهار مقصد ديگر آفريده شده اند :
1⃣ #مال برای خرج کردن در
احتياجات زندگی نه برای نگهداری
2⃣ #علم برای عمل کردن به آن
نه جدال و کشمکش و بحث
3⃣ #انسان برای بندگی و اطاعت
از خدا نه خوشگذرانی و معصيت
4⃣ #دنيا برای جمع آوری توشه آخرت
نه غفلت از آخرت و آباد ساختن دنيا
📚 نصايح ، صفحه ۱۷۹
@zarrhbin
#حدیث_بزرگان
✍امام على عليه السلام:
✨ #مال، براى صاحب خود #وبال است، مگر آنچه كه [براى آخرتش ] پيش فرستد
📚غررالحكم ، حدیث1957
@zarrhbin