eitaa logo
ذره‌بین درشهر
21.7هزار دنبال‌کننده
67هزار عکس
10.8هزار ویدیو
229 فایل
ارتباط با ادمین @Zarrhbin_Admin جهت هماهنگی و درج تبلیغات @Tablighat_zarrhbin شامدسایت‌‌‌‌:1-1-743924-64-0-4
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃 ادامه ی داستان.... 📌 قبل از اینکه ادامه ی ماجرا را بخوانیم خیلی با خودم کلنجار رفتم که آیا این قسمت از داستان را منتقل کنم یا نه؟ که دیدم دکتر پاپلی در این قسمت واقعیتها و سختی هایی را بیان نموده اند که در امر کشاورزی با آن روبرو بوده اند که نمی شد نخوانده از آن گذر کرد؛ ▫️ یک حوض کوچک وسط خانه بود که هر یک ماه، دوماه یکبار آن را با مشک از آب جویی که در ۳۰۰ متری خانه ی ما قرار داشت، پر می کردند. چند روزی که صاف بود من و بچه های دیگر سرمان را می گذاشتیم توی حوض و آب می خوردیم و بعد از چند روز آب حوض سیاه می شد و کم کم آب کرم می انداخت. ▪️توالت هم از حیاط چند تا پله پایین تر بود و آب نداشت. باید آفتابه را از آب حوض پر می کردیم. توالت چاله ای بود پهن و گود به عمق ۱/۵ متر. تخلیه ی چاه توالت خود بود. ▫️ عده ای شتردار که اهل......بودند می آمدند و توالت را معامله می کردند و می خریدند.‌۲ تا ۵ تومان پول می دادند تا صاحب خانه اجازه دهد توالت را خالی کنند با شتر خاک می آوردند و کنار کوچه را حوضچه درست می کردند. ▪️ سرچاه توالت را باز می کردند و ابتدا با سطل، آب توالت را می کشیدند. چندتا کارگر سطل ها را دست به دست می کردند و آن را تا کنار کوچه می بردند و در حوضچه می ریختند. آبش که تمام می شد یک را به طناب می بستند و به داخل چاه می فرستادند او باید نجاست ها را داخل سطل می کرد و کارگر دیگری می کشید. تمام نجاست ها را هم به همان حوضچه می بردند. ▫️یادم می آید که چاه توالت همسایه را خالی می کردند. تخلیه ی چاه سه روز طول کشید روز سوم طناب را به کمر یک نفر بستند و او را داخل چاه فرستادند، استادکار فریاد می زد آهای عباس خوب چاه را پاک کن، ته اش را انگشت کن، پول داده ایم. چند روز کنار کوچه می ماند تا آبش تبخیر شود بعد آن را با مقداری خاک و خاشاک قاطی می کردند و در جوال هایی که با موی بز بافته شده بود می ریختند و بار شتر می کردند. بار شترها سنگین می شد و وقتی می خواستند بلند شوند نعره می زدند و از جا بلند می شدند. به این شغل می گفتند. ▪️ این کودها را به می فروختند. یک بار وقتی ۶_۵ ساله بودم، روزی به کسی که داخل چاه مستراح می رفت و نجاست ها را توی سطل می کرد گفتم چرا توی چاه می روی و خودت را کثیف می کنی؟ گفت من هم زن و بچه دارم و آن ها باید نان بخورند. من بچه بودم معنی این حرف معنی این حرف را نفهمیدم، فکر کردم زن و بچه اش از این کثافت ها می خورند. تعجب کردم چطور او داخل چاه نجاست می رود تا زن و بچه اش نان بخورند. پیش خودم فکر کردم حتماً این کار بهتر از این است که کبوتر همسایه را بدزدند چون برای کبوتر پاسبان آمد اما برای این کار پاسبان نمی آمد. ▫️چندین سال گذشت. کناس ها دیگر نمی آمدند و چاه ها پر می شد و مردم مشکل داشتند. ابتدا چاه ها را می خریدند. کم کم کناس ها پول نمی دادند و چاه را مجانی خالی می کردند و نجاست ها را می بردند. کم کم مردم باید به کناس ها می دادند تا می آمدند و چاه را خالی می کردند. خود این امر شروع تحولی بود که در زندگی چند هزارساله ی آغاز می شد. آغاز نوسازی یا در یزد بود. ▪️ بعدها که من کلاس ۱۱_۱۰ بودم گویا گفته بود که چاه ها را مثل سابق تخلیه نکنند و کنار کوچه حوضچه درست نکنند. بهداشت گفته بود که چاه ها را مثل سابق تخلیه نکنند و کنار کوچه حوضچه درست نکنند. بهداشت گفته بود باید ماشین با موتور پمپ بیاید و توالت ها را خالی کند. ولی اکثر کوچه های یزد ماشین رو نبود و مسئله ی تخلیه ی چاه توالت در کوچه پس کوچه های یزد خود تبدیل به یک مشکل عمده شده بود. ▫️ عده ای که پول داشتند، خانه هایشان را ارزان می فروختند و به حاشیه ی شهر و محلات جدید می رفتند که تازه در حال ساخت و ساز بود. این ، خیابان های پهن و ماشین رو و آب لوله کشی و برق داشتند. روز به روز از کوچه پس کوچه های باریک که ماشین در آن نمی توانست رفت و آمد کند می کردند و جای آن ها را که از دهات اطراف آمده بودند پر می کردند. ▪️این کوچه و پس کوچه ها و به اصطلاح تحت نظارت قرار گرفت. میراث فرهنگی نه می گذاشت خیابان درست شود، نه کوچه ای پهن شود و نه خانه ای بازسازی شود. می گفتند خارجی ها (توریست ها) می خواهند بیایند و خانه های خشتی و گلی را ببینند. 👇👇👇👇
▫️حاجی علی رسولی می گفت کله ی پدر هر چه خارجی تماشاگر است. ما توی این خانه های پر از عقرب و مار و موش با مستراح های چند صدساله، بدون آب، با دیوارهای زندان مانندش بمانیم و بپوسیم که می خواهند بیایند ما را تماشا کنند؟ خود خارجی های پدرسوخته، اگر راست می گویند بیایند یک ماه توی این ، که اگر یک زلزله بیاید همه مان می میریم، زندگی کنند. من این حرف ها را نمی فهمیدم، تازه داشتم بزرگ می شدم و می فهمیدم که ما نداریم و باید هر یکی دوسال یک بار اتاقی در خانه ای کنیم. چند سال خانه ی بی بی هلی و بعد اتاق آحسینعلی در خانه فاطمه جان و بعد یک اتاق در خانه ی بی بی هاجر و بعد یک اتاق در خانه ی بمان جان. ▪️ این مسئله ی تامین کود هم برای ، خودش مسئله ی مهمی بود و من چندتا خاطره از آن دارم. ببخشید که اول با نوشتن داستان نجاست و توالت حالتان را به هم می زنم( من هم از جانب خودم از شما معذرت می خواهم.) اما این هم گوشه ای است از سال های دهه ی ۱۳۳۰ در شهرهایی مانندِ . زندگی ای که به مدت ۳۰۰۰ سال و شاید بیشتر در ادامه داشته است. است از عصر سنت قبل از مدرنیته. بی خود نیست که من می گویم ۳۰۰۰ سال عمر دارم. چون در طول ۳۰۰۰ سال وضع همین طور بوده است. ▫️ ما همسایه ای داشتیم، آمهدی بزاز که در طزرجان یزد (ده ییلاقی) باغچه ای داشت. آمهدی برای تامین کود باغچه اش کف زیزمین خانه اش را خاک نرم ریخته بود و به بچه هایش گفته بود بروند همانجا توالت کنند. به من هم مثل چند تا بچه ی دیگر گفته بود که برویم در زیر زمین خانه ی آنها توالت کنیم . نجاسات همان جا خشک می شد و در بهار آن ها را به طزرجان می برد تا درختان باغش را کود بدهد. ▪️در سال ۱۳۳۳ برای آموختن قرآن پیش مرحوم ملانباتی می رفتم. آن جا هم همین وضع بود. یکی از درآمدهای ملانباتی فروش نجاسات خشک شده ی بچه ها بود. نجاساتی که مثل خانه ی آمهدی به دست می آمد. ▫️این و این پمپ های تخلیه توالت چه خدمتی به مردم و کردند. کودهای شیمیایی آدم ها را از اعماق ۴۰۰۰ سال قبل با یک جهش به عصر جدید منتقل کردند. آن ها که از کودهای شیمیایی آن اوضاع را ندیده اند. ▪️در ظرف چند سال با آمدن چندتا کیسه کود شیمیایی و پیدا شدن ماشین و پمپ، تاریخ چند هزارساله ی سنتی به وارد می شدیم. نسل من ۳۰۰۰ سال عمر دارد، این حرف ها فقط مال شهر ما، محله و کوچه ی ما نبود؛ همه جا از این حرف ها بود، به خصوص شهرها و دهات حاشیه ی که اطراف آنها علف نیست تا گاو و گوسفند نگه دارند و از کود دام ها برای بارور کردن زمین استفاده کنند. ✅ ادامه دارد 📚 شازده حمام، جلد ۱، دکتر محمد حسین پاپلی یزدی 📩 سمیّه خیرزاده اردکان @zarrhbin
ذره‌بین درشهر
⛔️سفره صلوات در یکی از مساجد و پذیرایی با کیک تاریخ گذشته در تاریخ 16 فروردین نود و هشت❗️ #ارسالی
❌❌❌❌ باپیگیری هایی انجام شده از مسئول مسجد، کیک ها بصورت باکس و از یکی از فروشگاه های معتبر سطح شهر تهیه شده!!!! متاسفانه موارد مشابه دیگری هم به کانال ارسال شده مبنی بر فروش کیک های تاریخ گذشته از همین فروشگاه.... @zarrhbin
با آروزی سلامتی برای همه مردم‌به ویژه عزیزانی که مبتلا به مریضی هستند. خواستم‌ نکته ای را عرض کنم و آن اینکه مردم در شرایط فعلی دو دسته اند. عده ای را می کنند ولی عده ای دیگر اند. اگر مردم به این صورت رفتار کنند و عده ای بی تفاوت باشند تلاش کسانی که نسبت به بهداشت محیط حساسیت دارند به جایی نمی رسد و همه زحماتشان می رود. درست مثل کسی که طبق قوانین رانندگی می کند و احتیاط می کند ولی افرادی قوانین رانندگی را نقض می کنند! خوب نتیجه روشن است. شخص محتاط هم هر چه احتیاط کند آخرش تصادف می کند بخاطر بی احتیاطی دیگران. کم نبودند کسانی که خود اهل احتیاط بوده اند ولی قربانی دیگران شده اند! خواهشا خواهشا خواهشا همه مردم بهداشت مراعات کنند!!! حتی اگر اعتقادی به این بیماری و ویروس ندارند به احترام دیگران مراعات کنند! @zarrhbin
با سلام خدمت مدیر کانال خوب ذربین در شهر سریع برم سر اصل مطلب من یک مغازه دار هستم کا چندین سال هست در اردکان مغازه دارم. دیروز که اعلام شد چندین صنف باید یک هفته بسته باشند یک لحظه جاخوردم که چرا دو روز زودتر خبر بهمون ندادن کار ندارم ولی من از این بیشتر ناراحت شدم وقتی صبح از خونه اومدم بیرون برای خرید دیدم چند تا از همکارهای خودم در مغازشون بازه و اصلا به صورت عادی دارن کار میکنند همان موقع زنگ بازرگانی زدم گفتن رسیدگی میکنیم. ولی ظهر وقتی رفتم بیرون دیدم هنوز مغازهاشون بازه چرا نظارت نمیکنند مگه خون اونها رنگی تره یا فقط اونها خانواده و زن و بچه و وام و چک دارن @zarrhbin
2.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📢 به زودی با فیلم کوتاه دیگر در خدمت شما عزیزان همیشه همراه گروه #شمیم_آسمان هستیم... #با_ما_همراه_باشید ✅کاری از گروه فرهنگی هنری شمیم آسمان اردکان ✅تهیه شده در معاونت پرورشی و تربیت بدنی آموزش و پرورش اردکان #بهداشت #نکات_بهداشتی #خدا #خدا_بزرگه #کمک #همدلی #نیازمندان #دانش_آموز #دانش_آموزان #قلق #قلق_کوزه_ای #به_زودی_کرونا_را_شکست_میدیم #معاونت_پرورشی_و_تربیت_بدنی_آموزش_وپرورش_اردکان #جهاد_ادامه_دارد #گروه_فرهنگی_هنری_شمیم_آسمان @Shamim_e_aseman
9.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📸تماشا_کنید 🎥فیلم کوتاه دوقسمتی #نکات_بهداشتی و #خدا_بزرگه 🎶کاری از هنرمندان گروه فرهنگی هنری شمیم آسمان اردکان💚 ✅تهیه شده در معاونت پرورشی و تربیت بدنی شهرستان اردکان #بهداشت #نکات_بهداشتی #خدا #خدا_بزرگه #کمک #همدلی #نیازمندان #دانش_آموز #دانش_آموزان #قلق #قلق_کوزه_ای #به_زودی_کرونا_را_شکست_میدیم #معاونت_پرورشی_و_تربیت_بدنی_آموزش_وپرورش_اردکان #جهاد_ادامه_دارد #گروه_فرهنگی_هنری_شمیم_آسمان @Shamim_e_aseman
سلام .می خواستم به مردم بگم اگر گفتند اردکان الگوی خوبی درکنترل کرونا هست زیاد جدی نگیرید و بی خیال رعایت پروتکل نشید. من خودم و خانواده کرونا گرفتیم ولی وقتی رفتیم اورژانس علایم را گفتیم بدون اینکه حتی یک کلمه در دفترچه بنویسند گفتند بروید قرنطینه خونگی . پس نه جز آمار هستیم ونه اقدامی برایمان انجام شد. تو مجموعه ده نفری همکارانم ۵ نفر الوده شدیم ولی همه از دم اورژانس برگشت خوردیم.. حالا به نظر شما اردکان باید الگو باشه؟؟؟؟!!!!🤔🤔🤔🤔 تو کنترل بیماری یا تو خلاف واقع نشون دادن شرایط!! @zarrhbin
❌مدیریت به سبک تمدید!❌ 🔹دو سه هفته پیش که موج کرونا شدت گرفت و استان یزد از حد قرمز نیز عبور کرد اعمال محدودیت ها و بود. 🔸اما با مراعات مردم شرایط بهبود نسبی پیدا کرده و اردکان با بیش از ۱۰۰مورد بستری به زیر ۳۰ نفر رسیده است. 🔸به نظر می رسد تمدید هفتگی محدودیت ها بدون هیچ تغییری نامش مدیریت نباشد!! بله گاهی شرایط کشور قرنطینه است و دولت محترم هم از جهت مالی به اصناف و دیگر مشاغل کمک مناسب و درخوری می نماید در این صورت ادامه تعطیلی ها مانعی ندارد! ولی وقتی چنین نیست تمدید هفتگی بدون هیچ گونه تغییری چه توجیهی دارد؟! برخی مشاغل عمدتا در شب یا عصر فعالیت دارند و تحت فشار اقتصادی هستند. 🔹تمدید تعطیلی نیز مورد انتقاد است. وقتی اماکن بزرگ تجاری و فروشگاههای زنجیره ای باز است و تنها به رعایت توصیه می شوند آیا مساجد که همیشه اهل مراعات بوده اند با ۳۰ بیمار در شهرستان امکان بازگشایی حداقل برای نماز جماعت مختصر ندارد؟! عزیزی پیشنهاد می داد برویم در فلان مغازه بزرگ بخوانیم اونجا منع قانونی ندارد! 🔸در هر حال مدیریت به سبک محدودیت ها کار است و نه و کار. ✍ حمید کمالی اردکانی @zarrhbin
جمعیت 500 هزارنفر 🔥 این قسمت :🚑🚑🚑🚑🚑🚑 _صنایع و وضعیت ; و ...... 🎨 حسین جمالی @zarrhbin🕊
❌ حمل کاملا اصولی و بهداشتی 😕 مصارف این یخ‌ها چیست ؟!؟! @zarrhbin🕊