#عکسها_و_خاطرات
❄️ یادش بخیر اون روزا( اون روزایی که می گویم پنجاه یا صدسال بیش نیست منظور همین دهه ی شصت و هفتاد است.) زمانی که نوزادی در خانواده ای #متولد می شد زیباترین بهانه می شد برای #دورهمی خانواده ها و طایفه ها، و آن #نوزاد با وجود نازنینش رونق عجیبی در بین آنها می انداخت؛ جالب است بدانید که علاوه بر #ولیمه دادن، رفتن به #حمام_عمومی جزء ضروریات و رسمها بود و مثل گرفتن سانس استخر این دور و زمانه، با این تفاوت که آداب مخصوص به خود را داشت زیرا دلاک(حمونی) را می دیدند تا علاوه بر نوزاد و مادر بقیه ی خویشاوندان سببی و نسبی نیز به یُمن قدم نورسیده، مهمان مشت و مال های او شوند، خوردن "روغن نبات" و "تَرَکُگ" هم که جای خود داشت زیرا معتقد بودند دادن این خوراکی ها به زن زائو علاوه بر اینکه بنیه ی از دست رفته اش را تامین می کند بلکه او قوه نیز خواهد گرفت، و بازهم اطرافیان نیز بی نصیب نمی ماندند و به قول خودون "خَشیِ" زاییدنی های اون روزا هم به همین دورهمی هایش بود.
🍉 #شبهای_یلدای_اون_روزا هم خاطره های مخصوص به خود را داشت زیرا ننه و آغ بابا، پدربزرگ ها و مادربزرگ ها تدارک می دیدند که این #شب با چه کیفیتی برگزار شود و تنها #هدف، باهم بودنها و بگو و بخندها بود.
❄️ یادش بخیر ننه زریِ ما هر سال شبِ یلدا یک "قَلَمِ گاو" از مغازه ی قصابی خدا بیامرز علی عندلیب می خرید و با بلغور گندم، آش خوشمزه ای درست می کرد که به قول خودمان می بایست توی دهان نگه داری و این آش ساده و خوش مزه می شد #شام_شب_یلدا، آجیل آن شب خانه ی مادربزرگ هم، تخمه های هندوانه ی قمی بود که در طول سال به مصرف رسیده بود.
🍉 راستی آن سالها خوردن #چغندرسرکه در شب یلدا، طعم و مزه ی خاصی داشت، چون ننه زری چند روز مانده به شب یلدا، چغندرسرکه درست می کرد و درون "گودُوشه های بزرگ" می ریخت و توی صفه ی نِسَر نگه می داشت تا خنک بماند؛ البته اگر وضعیت خوب بود برگه ی خشک زردآلو (پَرُگ) را نیز با آب و نبات مخلوط می کردند و با آن پذیرای مهمانها بودند.
❄️اون روزها گذشت ولی زیبا گذشت و خاطره اش برای همیشه جاویدان باقی ماند، امشب هم شبِ #یلداست، شاید عزیزانی که خاطره ساز بودند را در کنار خودمان نداشته باشیم و جای خالی آنها تلنگری است تا قدر یکدیگر را بیشتر بدانیم و باهم بودن هایمان را با یاد و نام آنها #پاس بداریم، پس قدر لحظه لحظه اش را باید دانست و اگر توی این شب عزیز، سفره ی یلدایمان رنگین نیست؛ اشکالی ندارد دلتان #خوش باشد که سفره چه رنگین باشد و چه نباشد به #شفق و طلوع صبح فردا گِره خواهد خورد فقط در این شب اگر بتوان تمام آجیل های دنیا را فاکتور(نادیده) گرفت از غزلیاتِ لسان الغیب نمی توان چشم پوشید و با او #همراه نشد.امیدوارم خوشتون باشه و آوازه ی خوشیتون گوش فلک را کَر کنه.
📸این عکس هم تصویری از موزه ی مردم شناسی مشهد مقدس که سردر غربی صحن جامع رضوی در یک حمام عمومی برپا شده است که بسیار جالب و دیدنی است و ای کاش ما هم حمام های عمومی شهرمان که بلااستفاده رها شده و در مسیر زمان، مهمان باد و خاک و باران قرار گرفته است را دریابیم و به راحتی آنها را به دست فراموشی نسپاریم و چه خوب می شد اگر موزه ی مردم شناسی اردکان که به همت قابل تقدیر #حاج_علی_سپهری متولد شد به این مکانهای تاریخی منتقل می کردیم تا فضای موزه نیز تداعی کننده سنت های قدیم این #شهر باشد.
#و_من_الله_التوفیق
@zarrhbin