eitaa logo
زینبی ها
3.8هزار دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
3.5هزار ویدیو
194 فایل
ما نسل ظهوریم اگر برخیزیم... _من!🍃 @zeinabiha22 _شرایط🥀 @Hh1400h _حرفتو ناشناس بزن... https://harfeto.timefriend.net/16847855722639 اللهم عجل لولیک الفرج 🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هرچہ میخواهی بگیر امـا ســلامــم را نگیـر من بہ عشـــقِ این سلامِ صبحگاهی زنــده‌امـ . . . 🌿 (؏) 🌹السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین ‌‌‌‌ اللهم عجل لولیک الفرج 🏴 @zeinabiha2 🏴
💚 بوی‌نرگس می‌دهدهرصبح انگارے ڪه‌یار هر سحرازڪوچه‌ے دلتنگی‌ام رد می‌شود هرڪه می‌خواند "فرج" را تا سرآید‌انتظار شامل الطاف بی‌پایان ایزد می‌شود. 🌸اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸 🌱| @ZEINABIHA2
✅ در محضر قرآن و عترت
🔰 100 درس از سبک زندگی پیامبر اکرم (صلوات الله علیه)..! ⚠️پایان #لبیک_یا_رسول_الله 🙃❣ #من_محمد_را_دوست_دارم 🦋✨ 🌱| @ZEINABIHA2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥| از شوخی ايرانی ها با پرحاشيه ترين انتخابات امريکا تا برچسبی که توئيتر به ترامپ زد..! 🌱| @ZEINABIHA2
بیوگرافی: شهید محمد حسین محمد خانی معروف به عمار در 9تیر ماه 1364در تهران چشم به جهان گشود مانند همه ی دهه شصتی ها چیز زیادی از دفاع مقدس ، حال و هوای جبهه یادنداشت . او از کودکی علاقه زیادی به اهل بیت به خصوص امام حسین (ع ) داشت وی مسئول و مداح هیئت علمدار حسین (ع)یزد، و از فعالان ستاد تدفین شهدای گمنام دانشگاه آزاد بود وی تحصیلات خود را در رشته ی مهندسی عمران و کارشناسی ارشد مدیریت به پایان رساند و در تاریخ 8 تیر ماه 1389 تشکیل خانواده داد . تاریخ شهادت شادی روحش پنج صلوات 🌱| @ZEINABIHA2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 مَن دائماً برای تـو اسبـابِ زحمتم پایِ گنــاهـِ من تو فقط ایسـتاده ایی ! 🍁 🌱| @ZEINABIHA2
به وقت رمان 😍
💔 : خاطره 🌼 (سه  ماه بعد_امام زاده صالح) -خبرها حاکی از اینه که  شما یه بستنی از من طلب داری +با یه بستنی سر و ته همه چی رو هم نیار لطفا! باید سور درست وحسابی بدی -سمعا و طاعتا بانو، گوسفند جلو پات قربونی کنم خوبه؟ +همون گوسفندی که شب عروسی جلو پام قربونی کردی بسه -چقدر خندیدیم اون شب بندِ گوسفنده باز شد پرید تو بغل تو....یه جیغی زدی که کل محل ریختن جلو در خونه... +هه هه، خندیدیم یا فقط تو خندیدی؟ من هنوزم فکر میکنم خودت از قصد گوسفنده رو هل دادی طرفم، جلو همه آروم و دسته گلی می مونی شیطونیاتو گذاشتی واسه من... -دهه باز همه کاسه کوزه ها تو سر کچل من شکست که! همه دیدن دایی سپهر... +باشه کچل تقصیر تو نیست...چی شد؟ -ها؟ +تو فکر باباتی؟ -آره...موندم چی بگم بهش +میگم بابا چون خودش تو سپاهه اصرار داشت... -نه اصلا! من خودم گفته بودم میخوام پاسدار باشم اما  وقتی این ور  با درخواستم موافقت شد... +پس دلیل مخالفتش چیه؟ -آخه.... +چیز دیگه ای هست که.... -ولش کن بریم بستنی؟ + پس بستنیم ولش تو این سرما - کدوم سرما تازه اول زمستونه، سوارشو بریم +حالا کالسکه سیندرلارو کجا پارک کردی؟ -تشریف داشته باشین بیارم خدمت تون، در ضمن سیندرلا قدِ ناخن کوچیکه عروس خانمِ منکه نمیرسه +اونکه صد البته ولی تا پای موتور باهات میام  هوا خوبه دوست دارم قدم بزنیم -آره هوا عجیب سه نفره ست بیچاره دونفره ها +چیه؟ از حالا ادعای بچه نکن برا من! بهت گفته باشم....اون ...موتورت نیست؟ -ای بابا ....صبرکن سرکار.... محمد دقایقی بعد با لبخندی بر لب نزدیک حلما آمد. حلما با عجله پرسید: چی شد؟ یه چیزی گفتی که نبردن موتورو؟ محمد خنده ی مردانه ای کرد و گفت: -آره گفتم تازه دامادم لطف کنید رحم کنید موتورمو نبرید پارکینیگ اونم یه شوکولات ازم گرفت و گفت مبارکه فردا بیا پارکینیگ جریمه اتم قبلش پرداخت کرده باشی! +موتورتو بردن شوکولات منو چرا دادی رفت!؟ -خدا از بس دوستت داره تا گفتی قدم بزنیم یه چی شد که تا خونه قدم بزنیم +اِ...اگه میدونستم دعاهام اینقدر زود اجابت میشه از خدا میخواستم شوهرم آدم بشه -اگه شوهرت آدم بود که تو رو انتخاب نمیکرد که....یعنی از قدیم گفتن کبوتر با کبوتر، ملائک با ملائک کنند پرواز +امشب اینقدر بامزه بازی درنیار یه بستنی خواستی بدیا -کیم بستنی از سوپری سر راهمون قبوله؟ +یعنی تو استاد به دست آوردن چیزای خوب با کمترین هزینه ممکنی...گوشیت از جیبت داره زنگ میخوره محمد همانطور که خیره ی  حلما بود تلفنش را از جیب شلوارش بیرون آورد و جواب داد: +الو بابا سلام -گیرم علیک سلام +قهری مثلا؟ -این چه کاریه کردی؟ مگه همون هفته پیش که مطرح کردی بهت نگفتم مخالف رفتنت... +آره بابا هفته پیش گفتی اما یه عمره داری بهم میگی هرجا که باشی  لباس خدمت فرق نمیکنه ... -برای همین میگم همون تدریس دانشگاهو ادامه بده تو انگار اصلا وضعو نمی بینی؟ +چه وضعی بابا؟ -برو خونه بزن شبکه خبر تا بفهمی ❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀 به قلم : سین.کاف.غین @zeinabaiha2
💔 : ترور 💣  ساعت ۸:۲۰صبح امروز در میدان کتابی خیابان گل نبی با انفجار بمب مغناطیسی به شهادت رسید. مصطفی احمدی روشن معاون بازرگانی سایت هسته ای نطنز، فارغ التحصیل رشته مهندسی شیمی دانشگاه صنعتی شریف بود. پیش از این سه دانشمند هسته ای کشورمان به دست عوامل موساد به شهادت رسیدند البته هنوز از عامل یا عاملین ترور این دانشمند جوان هسته ای کشورمان  خبری در دست نیست... محمد تلوزیون را خاموش کرد و روبه حلما گفت: - بابام به تو هم پیام داد بزنی شبکه خبر؟....عجب از دست بابا...حالا چرا اینجوری نگاهم میکنی؟ +میخوام بدونم ربط این ترورا به استخدامت تو دانشگاه چیه؟ چرا بابا مخالفه ها؟ محمد راستشو بگو -بابا فقط نگرانه +خب چرا؟ -چون...چونکه این بستنی شیرینی استخدامم تو دانشگاه نیست +شوخیت گرفته نصفه شبی؟ درست و حسابی بگو ببینم چی شده -میگم ولی قول بده آروم باشی +بگو دیگه -قول؟ +قول -جونِ محمد +قسم نده بگو دیگه -با درخواستم برای استخدام تو سازمان انرژی اتمی کشور موافقت شده +آها پس همچین هوای خدمت به وطن زده به سرت که اینجوری نور بالا میزنی -ناراحت نشدی؟ +ناراحت چرا؟ توکه  تازه عروس نیاوردی خونه، همش ۲۵ سالت که نیست منم که آرزو داشتم عکس قاب شده اتو سراسر شهر ببینم روحم تازه بشه... -آرومتر حلما جان همسایه ها صداتو میشنون +خیلی خب...گوش کن محمد من نمیذارم بری همین -حلما جان...سادات جانم...حلما... یه دقیقه گوش کن... محمد بلند شد و دنبال حلما در خانه راه افتاد: -بذار یه چیزی بگم بهت بعد هرچی خواستی بگو +مثل بچه ها دنبالم راه افتادی که چی؟ نمیخوام حرف بزنی -دقیقا داری کاری رو میکنی که دشمن میخواد حلما ایستاد برگشت و نگاه لبریز اشکش مهمان مردمک چشمان محمد شد. محمد دستان حلما را گرفت و آهسته گفت: -دشمن هم میخواد ما بترسیم و جابزنیم پیشرفت نکنیم تا همیشه محتاجش باشیم همیشه زیر استعمارش باشیم +گوربابای دشمن...چرا همیشه وقت گذشت و فداکاری برای این آب و خاک که میشه چشما سمت خانواده شهدا میچرخه؟ -تو چرا اینجوری شدی امشب؟ حلما جان مگه خودت نبودی که میگفتی دوست دارم تو لباس افتخار پاسداری ببینمت گفتی آرزومه باهم ... +من غلط کردم. اون موقع فکر کردم میتونم ازت بگذرم اما حالا نمیتونم ...از عشقم بگذرم بخاطر چی؟ بخاطر این مردم؟ این آدمایی که درو باز کنی وضعشونو تو کوچه و خیابون ببینی انگار هیچ آرزویی ندارن جز .... -بسه حلما صورتت داره کبود میشه داری به خودت سخت میگیری حالا چون چندتا از دانشمندامونو ترور کردن هرکی رفت... +هرکی که نمیره نخبه هایی مثل تو که به قول خودت دعوت نامه کشورای خارجی رو رد میکنن که مواجب بگیر و خدمتکار بیگانه و دشمنای کشورشون نشن می مونن که موساد در خونه تق بزنه مخشون بپاشه کف آسفالت زن و بچه شونم تا آخر عمر غصه بخورن بعلاوه فحش های رنگارنگ از همین مردمی که بخاطر آزادی و پیشرفتشون  خون دادن! -اصلا ولش کن درموردش حرف نزنیم بیا دست و صورتتو بش... +نمیخوام تو صورتمو بشوری مگه بچه ام ...ولم کن میخوام گریه کنم ❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀 به قلم؛ سین.کاف.غین @zeinabaiha2
در هر قسمت سه صلوات 🌹هدیه به نیت سلامتی وفرج امام زمان عج بر گردن شماست 🙏 ادمین رمان : @chabok59 نظرات و پیشنهاد تون برای ادمین بفرستین🙏👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨ سعی کن حرص و طمع خانه خرابت نکند. غافل ازواقعه ی روز حسابت نکند. ای که دم می زنی از عشق حسین ابن علی آن چنان‌ باش که ارباب جوابت نکند 🌱| @ZEINABIHA2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼🌿 • جوابِ سلام، واجب است! پس بیایید... هر روز صبح... به او سلام ڪنیم! السَّلاَمُ‌عَلَى وَارِثِ‌الْأَنْبِيَاءِ وَ خَاتِمِ‌الْأَوْصِيَاءِ 🌱| @ZEINABIHA2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‏رئیس جمهور باشی یا نباشی ، لشکر لشکر محافظ داشته باشی یا نه ، باید در ترس کامل زندگی کنی، ما با هم ‎ داریم ، یک شب سر ساعت ۱:۲۰ منتظر باش..😏 🌱| @ZEINABIHA2
✅ در محضر قرآن و عترت 🌱| @ZEINABIHA2
بر میم محمــد و جمـــالش صلوات بر عین علی و ذوالفقارش صلوات بر دسته گـل شاخـه طوبــی زهــرا قائم به محمــد و كمـــالش صلـوات شنبه های نبوی 🌱| @ZEINABIHA2
همیشه می‌گفت: بعد از توکل به خدا توسل به حضرات‌معصومین مخصوصا حضرت‌زهرا(س) حلالِ مشکلات است..:) 🕊♥️ 🌱| @ZEINABIHA2