eitaa logo
زینبی ها
4.5هزار دنبال‌کننده
10.7هزار عکس
3.5هزار ویدیو
194 فایل
ما نسل ظهوریم اگر برخیزیم... _من!🍃 @zeinabiha22 _شرایط🥀 @Hh1400h _حرفتو ناشناس بزن... https://harfeto.timefriend.net/17367927276640 اللهم عجل لولیک الفرج 🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 سلام بر تو و بر روزی که دوستان خدا به آمدنت شاد می‌شوند. ✨ و انْصُرْ بِهِ أَوْلِياءَكَ وَ أَوْلِيَاءَهُ وَ شِيعَتَهُ وَ أَنْصارَهُ ... ♥️ صبحت بخیر حضرت صاحب دلم به حق ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
1699204.mp3
6.52M
🔺 دعای ندبه 🎤 بانوای: استاد فرهمند 💫یار مهدوی من...! 🤲🏻بیا تا برای آوردن امام‌مان هم پیمان شویم، بیا تا میله های قفس نفسمان را بشکنیم، 🌷بیا تا دست در دست هم برای دیدن روی گل مهدی فاطمه دعا کنیم، بیا تا ما هم زمینه ساز پایان یافتن ناآرامی های دوران باشیم. ✨اللّٰھـُــم عجِّل لِوَلیڪَ الفَرَج✨ ( دعای ندبه را بخوانید حتی اگر یک صفحه از آن را بخوانید. حتما سعی کنید با معنی بخونید و بعدا اثرش رو خواهید دید 👌)
💕اوج نفرت💕 عمو آقا حرف از گذشته می زد . من به فکر آینده بودم. _ کی میاد? عمیق نگاهم کرد. _هر وقت تو بگی. _ الان. _باشه بهش زنگ میزنم. ایستاد و سمت در رفت و با صدای گرفته ای گفتم: _عمو آقا. ببخشید، حالم دست خودم نبود. نفسش رو سنگین بیرون داد و عمیق نگاهم کرد و از اتاق بیرون رفت. خسته تر از چیزی بود که بخوام فکر کنم. با باز شدن در اتاق نگاهم به نگاه پروانه گره خورد. جلو اومد و کنارم نشست به صورتم خیره شد. دستش روی جای سیلی عمواقا کشید. _دردت اومد? شل و گنک جواب دادم: _نه به اندازه ای که قلبم درد میکنه. _تو دختر قوی هستی! نگاهم رو ازش گرفتم به دیوار خیره شدم. _ نگار الان می خوای چی کار کنی? به نشونه ندونستن سرم رو تکون دادم و نفسم را با صدای اه بیرون دادم. _ نمیدونم. _ میری تهران? اشک روی گونم ریخت. _ دوست ندارم بهش فکر کنم. پروانه _ جانم _ به نظرت چه شکلیه? _ کی? _پسر آ...آرزو سرش رو پایین انداخت آروم اشک ریخت. _ یعنی منو دو...دوست داره? _حتما داره که دنبالت میگشته. _ به ...نظرت چقدر...حمایتم میکنه? اصلا حمایت می‌کنه یا فقط قصد دیدنم رو داره? _ به چیزای خوب فکر کن، که یک نفر رو تو دنیا داری که دوست داره ببینت.خدا باید حامی یک آدم باشه ونه بندش. نفسم رو بیرون دادم و زیر لب گفتم: _خداااا. دوست نداشتم حرف بزنم ولی دلم میخواست پروانه بمونه. دستش رو گرفتم. _ پروانه نرو. _ نمیمیرم عزیزم. _شب هم بمون. اشک روی گونش ریخت. _ میمونم.چقدر دستت سرده. یه چی بیارم بخوری? سرم رو بالا دادم. _ نه نمیتونم. خودش رو جلو کشید دست هاش رو قالب صورتم کرد. _دنیا به واسطه آدمهای بد، باهات سخت تا کرده. ولی نباید وا بدی. قوی باش. نگار تو باید روی پاهات بایستی و تصمیم بگیری. _ می تونم? _میتونی عزیزم. دستش رو دور کمرم پیچوند و محکم به خودش فشار داد. آغوشی که به شدت بهش نیاز داشتم به من هدیه داد بغضم ترکید با صدای بلند گریه کردم. آروم که شدم ازش فاصله گرفتم. صدای در اتاق بلند شد و بلافاصله میترا با سینی بزرگی وارد اتاق شد. لبخند پر از محبتی بهم زد. _ گفتم شاید بخواید نهارتون رو نفری بخورید. سینی رو روی میز گذاشت. به من کرد _ سفر حجم بهم خورد اولش خیلی ناراحت شدم اما الان تو این شرایط خدا رو شکر میکنم. خیره نگاهش کردم که ادامه داد _زنگ زد. داره میاد. یه چی بخور بزار زنگ به صورتت باشه. از هیجان و استرس کمرم رو صاف کردم و آب دهنم رو قورت دادم _کی میاد ? _گفت تا یک ساعت دیگه اینجاست. بلند شو بخورم حاضر شو. گفت و از اتاق بیرون رفت. به پروانه نگاه کردم _باید ...چیکار...کنم . _هیچی عزیزم یه کم غذا بخور لباست رو عوض کن تا بیاد فاطمه علی‌کرم 🚫 و پیگرد دارد🚫 https://eitaa.com/zeinabiha2/32702 💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕
💕 اون‌نفرت💕 سلام این‌رمان۸۲۴ پارت هست. و کامل شده اگر مایل به خوندن‌ادامه‌ی رمان به صورت یکجا هستید باید حق اشتراک‌ رو پرداخت کنید. مبلغ ۴۰ هزار تومن‌به این‌شماره کارت ارسال کنید. بزنید روی شماره کارت ذخیره میشه 6037997239519771 فاطمه‌علی‌کرم. بانک اقتصاد نوین فیش رو برای این آیدی ارسال کنید @onix12 لازم به ذکر است که رمان تا پارت آخر تو این کانال پارتگذاری میشه قوانین❌ بعد از خرید: این رمان نزد همتون به امانت گذاشته میشه کپی پیگرد قانونی و الهی داره. رمان رو برای کسی نفرستید. نویسنده تحت هیچ شرایطی راضی نیستن نقد نمیپذیرم❌
هدایت شده از  حضرت مادر
با توکل به اسم اعظمت بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ شما چند پرس غذا رو سهیم میشید؟ هزینه هر پرس به انتخاب خودتون بزنیدروی شماره کارت کپی میشه
5892107046105584
کارت بنام گروه جهادی حضرت مادر اگر برای شماره کارت گروه جهادی واریز نشد به این شماره کارت واریز بزنید بزنید روی شماره کارت کپی میشه
5894631547765255
محمدی https://eitaa.com/joinchat/317063367C46e6a1462c رسید واریزی رو برای ادمین ارسال کنیددوستان اگربیشترجمع بشه برای کارهای خیردیگه هزینه میشه @Karbala15
زینبی ها
با توکل به اسم اعظمت بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ شما چند پرس غذا رو سهیم میشید؟ هزینه هر پ
دوستان ۴میلیون برای خرید گوسفند قربانی کمه هر عزیزی میخواید سهیم بشه یاعلی بگه زودتر واریز بزنه تا فردا صبح برای خرید گوسفند وقت داریم🙏🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقا سفر به خیر ، خیر پیش و بلا دور خیر از جوونی بچه هات ببینی...💔