4_6008360136991577578.mp3
2.86M
🏴کعابس انا حب الحسین جننی...
#مدحعربی
@zeinabiha2
4_5944977655337059466.mp3
15.97M
🏴نواهنگ ویژه #اربعین
راه کربلا...
💠 با صدای کربلایی مهدی سعیدی و حسین بهزادی
@zeinabiha2
#اخبار_اربعین
🔴 افزایش ظرفیت اسکان زائران #اربعین در #صحن_عقیله
💠دبیر کمیته اسکان و تغذیه با اشاره به افزایش ظرفیت صحن عقیله بنیهاشم(سلام الله علیها) در ایام اربعین گفت: امسال در این صحن اسکان ۳۰ هزار زائر اربعین پیشبینی شده است.
میتوانید ادامه این مطلب را در لینک زیر بخوانید 👇
🌐 https://vareth.ir/news/95006
@zeinabiha2
🏴دلم برای تو تنگ است، بگو چه چاره کنم؟!....
عموی رقیه!
کفیل زینب!
پناه حرم!
چه حالی دارند این روزها بدون تو!!....
چه میگوید با چشمان تو زینب،
که نگاهش این روزها مدام خیره به راس تو روی نیزه هاست؟؟ فدای هیبت نامت که عمریست زمینگیرم کرده
فدای جلال و جبروت عباسیات
فدای عَلَمت که بعد از هزار و اندی سال هنوز زمین نیفتاده
فدای قامت رعنای عشقت، که دلم را به وجد آورده
فدای نام تو یا عباس، وفادار عالم....
#صلی_الله_علیک_یا_ابالفضل_العباس
#صلی_الله_علیک_یا_قمر_العشیره
@zeinabiha2
•°•🏴🌴 #یازینب... 🌴🏴•°•
به رسم هر روز 🌸🌸🌸🌸🌸
زیارتنامه حضرت زینب کبری(سلام الله علیها)
🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ،
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ فاطِمَةَ وَخَدیجَةَ،
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ،
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُخْتَ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ،
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یابِنْتَ وَلِیِّ اللهِ،
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُخْتَ وَلِیِّ اللهِ،
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا عَمَّةَ وَلِیِّ اللهِ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ،
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ عَرَّفَ اللهُ بَیْنَنا وَبَیْنَکُمْفِی
الْجَنَّةِ،وَحَشَرَنا فی زُمْرَتِکُمْ،
وَاَوْرَدَنا حَوْضَ نَبیِّکُمْ،
وَسَقانا بِکَاْسِ جَدِّکُمْ مِنْ یَدِ عَلِیِّ بْنِ اَبی
طالِب،صَلَواتُ اللهِ عَلَیْکُمْ،
اَسْئَلُ اللهَ اَنْ یُرِیَنا فیکُمُ السُّرُورَ وَالْفَرَجَ،
وَاَنْ یَجْمَعَنا وَاِیّاکُمْ فی زُمْرَةِ جَدِّکُمْ
مُحَمَّد صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ،
وَاَنْ لا یَسْلُبَنا مَعْرِفَتَکُمْ، اِنَّهُ وَلِیٌّ قَدیرٌ،
اَتَقَرَّبُ اِلَی اللهِ بِحُبِّکُمْ،
وَالْبَرائَةِ مِنْ اَعْدائِکُمْ،
وَالتَّسْلیمِ اِلَی اللهِ راضِیاً
بِهِ غَیْرَ مُنْکِروَلا مُسْتَکْبِر
وَعَلی یَقینِ ما اَتی بِهِ مُحَمَّدٌ،
وَبِهِ راض نَطْلُبُ بِذلِکَ وَجْهَکَ یا سَیِّدی،
اَللّهُمَّ وَرِضاکَ وَالدّارَ الآخِرَةَ،
یا سَیِّدَتی یا زَیْنَبُ،
اِشْفَعی لی فِی الْجَنَّةِ،
فَاِنَّ لَکِ عِنْدَ اللهِ شَاْناً مِنَ الشَّاْنِ،
اَللّهمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ اَنْ تَخْتِمَ لی بِالسَّعادَةِ،
فَلا تَسْلُبْ مِنّی ما اَنَا فیهِ،
وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللهِ الْعَلِیِّ الْعَظیمِ،
اَللّهمَّ اسْتَجِبْ لَنا
وَتَقَبَّلْهُ بِکَرَمِکَ وَعِزَّتِکَ،
وَبِرَحْمَتِکَ وَعافِیَتِکَ،
وَصَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّد وَآلِهِ اَجْمَعینَ،
وَسَلَّمَ تَسْلیماً یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.💐
#یاحسین...
_•°•🏴🌴 #یازینب...🌴🏴•°•
@zeinabiha2
🌸 ﷽ 🌸
#رمان_جان_شیعه_اهل_سنت
#عاشقانه_ای_برای_مسلمانان
#فصل_دوم
#قسمت_صد_و_پنجم
🌺🍃🌸🍃🌺
....
از کسی رنجیده بودم که با تمام وجودم عاشقش بودم و این همان حس تلخی بود که قلبم را آتش می زد. با قدم هایی سست به سمتم آمد و مقابلم زانو زد. با چشمانی که انگار پشت پرده سکوت، اشک می ریخت، نگاهم می کرد و هیچ نمی گفت. گویی خودش را به تماشای گریه های زجر آور و شنیدن گله های تلخم محکوم کرده بود که اینچنین مظلومانه نگاهم می کرد و دم نمی زد تا طوفان گریه هایم به گل نشست و او سرانجام زبان گشود:" الهه! شرمندم! بخدا نمی خواستم ناراحتت کنم! به روح پدر و مادرم قسم، که نمی خواستم اذیتت کنم! الهه جان...تو رو خدا منو ببخش!" بغضم را فرو دادم و صورتم را به سمتی دیگر گرفتم تا حتی نگاهم به چشمانش نیفتد که داغ جراحتی که به جانم زده بود به این سادگی ها فراموشم نمی شد. خودش را روی دو زانو روی زمین تکان داد و باز مقابل صورتم نشست و تمنا کرد:" الهه! روتو از من برنگردون! تو که می دونی من حاضر نیستم حتی یه لحظه ناراحتی تو رو ببینم! الهه جان..." و چون سکوت لبریز از اندوه و اعتراضم را دید، با لحنی عاشقانه التماسم کرد:" الهه! با من حرف بزن! الهه جان! تو رو خدا یه چیزی بگو!" و من هم با همه دلخوری و دلگیری، آنقدر عاشقش بودم که نتوانم ناراحتی اش را ببینم و بیش از این منتظرش بگذارم که آه بلندی کشیدم و با لحنی که بوی غم غریبگی می داد، شکایت کردم:" من نمی دونستم امروز چه روزیه، اگه می دونستم هیچ وقت یه همچین مراسمی نمی گرفتم. چون ما اونقدر به پیغمبر و اهل بیتش ارادت داریم که هیچ وقت همچین کاری نمی کنیم. ولی حالا که من ندونسته یه کاری کردم، فکر می کنی خدا راضیه که تو با من این جوری رفتار کنی؟ فکر می کنی همون امامی که میگی امروز شهادتشه، راضیه که تو بخاطر سالگرد شهادتش زندگی رو به خودت و خونوادت تلخ کنی؟" چشمانش عاشقانه به زیر افتاد و با صدایی گرفته پاسخ داد:" الهه جان! حالی که امروز صبح داشتم. دست خودم نبود... من بیست سال تو خونه عزیز همچین روزی عزاداری کردم و سینه زدم. امروز از صبح دلم گرفته بود. انگار دلم دست خودم نبود..."
✍🌺🍃🌸🍃🌺🍃
🍃ادامہ دارد....
✍🏻 #نوشته_فاطمه_ولی_نژاد
✍لطفا فقط با ذکر #لینک_کانال و #نویسنده کپی شود...
╭┅°•°•°•°═ঊঈ📚ঊঈ═°•°•°•°┅╮
✒ @chaadorihhaaa
╰┅•°•°•°•°═