eitaa logo
زینبی ها
4.4هزار دنبال‌کننده
11هزار عکس
3.8هزار ویدیو
194 فایل
ما نسل ظهوریم اگر برخیزیم... _من!🍃 @zeinabiha22 _شرایط🥀 @Hh1400h _حرفتو ناشناس بزن... https://harfeto.timefriend.net/17367927276640 اللهم عجل لولیک الفرج 🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
💙🍃 🍃 . | | . . رزمندھ ها برگشتھ بودن عقب بیشترشونـ هم رانندھ ڪامیونـ بودنـ کھ چند روزے نخوابیدھ بودن. . ظھر بود و همھ گفتند نماز رو بخونیم و بعد بریم براے استراحتـ. امام جماعت اونجا یڪ حاج آقاے پیرے بود. کھ خیلے نماز رو ڪند مےخوند. رزمندھ هاےخیلےزیادے پشتش وایستادنـ و نماز رو شروع ڪردند. آنقدر ڪند نماز خواند ڪہ رکعت اول فقط ۱۰ دقیقھ اے طول ڪشید! وسطاے رکعت دوم بود ڪہ یکے از رانندھ ها از وسط جمعیت بلند داد زد: حاجججججییییے جون مادرت بزن دنده دوووو😭😂 @zeinabiha2
😂🍃 🍃 . . | . . . رزمنده اے توے جبهہ بےسیم میزنہ میگہ۵۰۰۰ تا عراقے دستگیر ڪردم بیاید تا بیاریمشون میگن خودت بیار میگہ نه شما بیاین داداش اینا نمیذارن بیام😂🤦🏻‍♂ | | 😂 @zeinabiha2 😂
🌱🌸. . . . . . 😂 استادِ سرِکار گذاشتنِ بچه‌‌ها بود.روزے از یکے از برادران پرسید: «شما وقتے با دشمن روبہ رو مے شوید براے آنکہ کشتہ نشوید و توپ و تانکِ آنها در شما اثر نکند چہ مےگویید؟» آن برادر خیلے جدے جواب داد: «البتہ بیشتر بہ اخلاص برمےگردد واِلا خودِ عبادت بہ تنهایے دردے را دوا نمےکند. اولاً باید وضو داشتہ باشے،ثانیاً روبہ قبلہ و آهستہ بہ نحوے کہ کسے نفهمد بگویے: اللهَّم ارزُقنا ترکشاً ریزاً بِدَستنَا یا پایَنا و لا جایِ حَساسَنا بِرَحمَتِک یااَرحَم‌َالرّاحِمین» طورے این کلمات را بہ عربے اَدا کرد کہ او باورش شد و با خود گفت: «این اگر آیہ نباشد حتماً حدیث است» اما در آخر کہ کلمات عربے را بہ فارسے ترجمہ کرد، شک کرد و گفت:اَخَوے غریب گیرآورده‌اے؟!🤦🏻‍♂ 😂 . . . 🦋 @zeinabiha2 . 🦋 . .🌱🌸 . . .
🌱🌸. . . . . . [ ] . . یک قناسہ چے ایرانے کہ بہ زبان عربے مسلط بود اشک عراقے ها را در اورده بود با سلاح ایرانے دوربین دار مخصوص چند مترے از خط عراقے ها کمین کرده بود و شده بود عذاب عراقے ها. چہ میکرد!؟ بار اول بلند شد و فریاد زد ماجد کیہ!؟ یکے از عراقے ها کہ اسمش ماجد بود سرش را از پس خاکریز آورد بالا و گفت منم،ترق! ماجد کلہ پا شد و قل خورد آمد پاے خاکریز و قبض جناب عزراییل را امضا کرد! دفعہ‌ے بعد قناسہ چے فریاد زد یاسر کجایے!؟ و یاسر هم بہ دست بوسے مالک دوزخ شتافت چند بار این کار را کرد تا این کہ بہ رگ غیرت یکے از عراقے ها بہ اسم جاسم برخورد، فکرے کرد و بعد با خوشحالے بشکن زد و سلاح دوربین دارے پیدا کرد و پرید روے خاکریز و فریاد زد حسین اسم کیہ و نشانہ رفت، اما چند لحظہ اے صبر کرد و خبرے نشد. با دلخورے از خاکریز سر خورد پایین.یک هو صدایے از سوی قناسہ چے ایرانے بلند شد: کے با حسین کار داشت!؟جاسم با خوشحالے هول و ولا کنان رفت بالاے خاکریز و گفت من.جاسم با یک حال هندے بین دو ابرو خودش را در آن دنیا دید. . . . 🦋 @zeinabiha2 . 🦋 . .🌱🌸 . . .