eitaa logo
زینبی ها
3.9هزار دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
3.5هزار ویدیو
194 فایل
ما نسل ظهوریم اگر برخیزیم... _من!🍃 @zeinabiha22 _شرایط🥀 @Hh1400h _حرفتو ناشناس بزن... https://harfeto.timefriend.net/16847855722639 اللهم عجل لولیک الفرج 🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
💕اوج نفرت💕 مدت زمان رسیدن به شیراز تو هواپیما، تمام اتفاقات رو برای عمو اقا تعریف کردم. جز به جز، عمو اقا فقط نگاه کرد به راحتی تمام حرف هام رو باور کرد. رسیدیم شیراز، از همون اول من رو به خونه ی خودش نبرد. چند روزی تو هتل بودیم تا اینجا رو خرید. من نا امید بودم و قصد هیچ کاری نداشتم ولی عمو اقا تلاش میکرد و سعی داشت من رو از اون حالت بیرون بیاره. به خاطر اشنایتی که با چند نفر داشت با چند تا تماس خیلی راحت حوزه امتحانی کنکورم رو عوض کرد. من تو شهر شیراز کنکور دادم و قبول هم شدم بعد هم که دانشگاه و قوانین سخت عمو اقا. تو این چهار سال عمو اقا قول داد تا احمد رضا رو راضی کنه الباقی محرمیت رو ببخشه. ولی هر بار که گفتم گفت که قبول نمیکنه داره دنبالم میگرده. به پروانه نگاه کردم _تموم شد. _فکر نمیکنی فرارت کار اشتباهی بوده? _من فرار نکردم. عمو اقا نجاتم داد. سرش رو تکون داد و نفس عمیقی کشید. _نمی تونم قضاوتت کنم چون جای تو نیستم. تو خیلی سختی کشیدی. قضاوتت کار اشتباهیه. هر کس هم که اینکار رو بکنه یا بی انصافه یا نفسش از جای گرم بلند میشه. صدای پیامک گوشیم بلند شد برش داشتم و بازش کردم . _بیداری? یک پیامک از عمو اقا انقدر خوشحالم کرد که پروانه خم شد و گوشیم رو نگاه کرد. _پدر خوندته? با لبخند گفتم: _اره. _چقدر خوشحال شدی حالا! جواب پیامش رو دادم. _بله. _پروانه من همش میترسم بعد ازدواج با میترا من رو رها کنه. با خنده گفت: _بهتر، خودم هر شب میام پیشت... صدای تلفن خونه بلند شد و حرف پروانه نصفه موند. فاطمه علی‌کرم 🚫 و پیگرد دارد🚫 https://eitaa.com/zeinabiha2/32702 💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕