eitaa logo
زینبی ها
4.4هزار دنبال‌کننده
11هزار عکس
3.7هزار ویدیو
194 فایل
ما نسل ظهوریم اگر برخیزیم... _من!🍃 @zeinabiha22 _شرایط🥀 @Hh1400h _حرفتو ناشناس بزن... https://harfeto.timefriend.net/17367927276640 اللهم عجل لولیک الفرج 🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
💕اوج نفرت💕 چند دقیقه بینمون سکوت بود که پروانه گفت: _اخر کلاس تو دانشگاه دنبالت میگشتم، بگو کی اومد سراغم? سوالی نگاش کردم لبخند رضایت بخشی روی لب هاش بود. _ناصری. _واقعا? _اره خودمم باورم نمیشد. _چی گفت حالا. _بعد کلی منو من و معذرت خواهی. گفت شماره ی خونتون رو میخواستم بدم به مادرم. خوش به حالش میتونه عاشق بشه و به عشقش جواب بده. نای هیجان نداشتم با لبخند کمرنگی گفتم: _بهش دادی? کمی جا به جا شد و پشت چشمی نازک کرد. _نه. متعجب گفتم: _نه! _اره نه، معنی نداره من بهش شماره بدم. _عه، پس چی گفتی? _هیچی گفتم ببخشید من باید برم کار دارم. _خب میدادی دیگه الان میره. _اگه واقعا نیتش خاستگاریه باید بگرده خودش پیدا کنه. _تو دیگه کی هستی! خودش رو کمی لوس کرد با ناز گفت: _دختر باید ناز کنه دیگه. با این حرفش لبخند کمرنگ روی لبهام محو شد و بهش خیره شدم. _عه چی شد باز وا رفتی? نفس عمیقی کشیدم و نگاهم رو به دست هام که تو هم قلابشون کرده بودم دادم. پروانه اروم به بازوم زد و گفت: _چت شد یهو? _من از سیزده سالگی نتونستم ناز کنم. بغض به گلوم فشار اورد. _همیشه سربار بودم. سر بار ادم هایی که هیچ نسبتی باهاشون نداشتم. چشم هام گرم شد و اشک اروم روی صورتم ریخت. _بقیه ی عمرم هم سربار میمونم. چون توی این دنیا خیلی تنهام. فقط خودمم و ادمایی که از سر ترحم کنارم هستن. _عزیزم ببخشید. فکر نمی کردم ناراحت بشی. _مقصر تو نیستی. ادم وقتی وپدر و مادر داشته باشه میتونه بهشون تکیه کنه خیلی راحت نه بگه، یا انتخاب کنه. ناز کنه. ولی وقتی بی کس باشه باید بشینه ببینه کی چه تصمیمی براش میگیره. حتی نمی تونی به میل خودت راه بری. _پدرت که خیلی خوبه. _پدر نیست پروانه، نیست. پدر گاهی حق میده. شدت گریم کمی زیاد شد. _عمو اقا حق نمیده، هیچوقت. دستش رو روی شونم گذاشت. _خب تو فکر کن من خواهرتم. به خدا تو دوستیم ترحم نیست. _دوست ندارم فکر کنم. دوست دارم واقعا خواهر یا برادر داشته باشم. یه همخون، گاهی خسته میشم از خواست خدا، از این همه تنهایی که برام خواسته، از بیکسیم. اشکم رو پاک کردم و به چهرش نگاه کردم. _خوش به حالت پروانه، خوش به حالت، یه پدر داری که حتی حاضره به خاطر تو به حمایتت از دوستت بلند شه. یه برادر داری که حواسش بهت هست. یه مادر که براش درد دل کنی. یه خوانواده که کنارتن. اهی کشیدم و ادامه دادم: _خوش به حالت. پروانه فقط سکوت کرد. هیچ توجیحی برای حرف هام نیست. من تنهام و فقط خدا این تنهایی رو برام خاسته. پروانه که متوجه شد حرف هاش فایده ای نداره بعد از کمی تلاش برای اروم کردنم خداحافظی کرد و رفت. نزدیک های غروب وضو گرفتم و سر سجاده نشستم. چشم به مهر دوختم و متتظر اذان موندم. بغض کردم و طلب کار با خدا حرف زدم: _خدایا من رو تنها خلق کردی، این زندگی رو برای من خواستی، منو سربار خانواده ای کردی که از من نبودن یا من از اونا نبودم. اشکم رو با سر انگشتم پاک کردم لب هام رو بهم فشار دادم تا جلوی لرزشش رو بگیرم. _ من ازت طلب دارم. نفسم رو سنگین بیرون دادم. _ به من بدهکاری، یه خانواده بهم بدهکاری. دیگه خبری از گریه ی اروم نبود هق هق ولی بی صدا گریه میکردم. جای این همه تنهایی و بیکسی ازت یه چیزی میخوام. سرم رو بالا گرفتم و به سقف خیره شدم. استاد رو یه جوری بهم بده که هیچ وقت ازم جدا نشه. من دوستش دارم. نمیدونم چرا ولی دوستش دارم. فاطمه علی‌کرم 🚫 و پیگرد دارد🚫 https://eitaa.com/zeinabiha2/32702 💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕