#پارت277
علی رضا جلو امد
_ان شالله براتون جبران کنم
_جبران چی ?از شما به ما رسیده
چادرش رو از دور کمرش باز کرد روی سرش مرتب کرد بالاش رو مرتب کرد و به دندون گرفت همزمان که میرفت سمت در گفت:
_کاری داشتید صدام کنید.
_برید به سلامت
در رو بست. علی رضا اشاره کرد به حوض
_بیا اینجا
لب حوض نشست
کنارش نشستم دستش رو تو حوض کرد و پر از اب کرد بالا اورد دوباره تو حوض ریخت
_به نظر من این یعنی زندگی، زندگی تو اپارتمان هر چقدرم که مجلل باشه مثل قفس میمونه و دلگیره.
_بله درسته
_بلند شو بریم تو خونه ببینم این غذای بی بو چیه که مهری خانم برامون درست کرده
ایستاد و دستش رو گرفت سمتم دستش رو گرفتم و با کمکش ایستادم.
وارد خونه شدیم.انتظار فضای سنتی خونه با دیدن اون حیاط بود غیر قابل تصور نبود
داخل سنتی تر از حیاط هم بود. علی رضا سمت اشپزخونه رفت. من ولی ناخواسته دنبال ادرسی بودم که مهری خانم بهم داده بود تاغچه ی خونه.
قبل از تاغچه عکسی توجهم رو جلب که انگار خودم بودم با قدم های سست جلو رفتم و به عکس خیره شدم طوری به دوربین نگاه کرده که انگار به چشم های من ذل زده و با نگاه پر از حرفش و لبخند مهربونش هزار حرف نگفته داره. اروم لب زدم
_سلام.
اشک تو چشم هام جمع شد سرم رو به یک طرف خم کردم
_کاش اون روز از فرودگاه میرسیدید. کاش حداقل صداتون رو میشنیدم.
اشکی که پایین چشمم جمع شده بود با پلک ارومی که زدم پایین ریخت
کاش عفت خانوم هیچ وقت حقیقت رو به عمو اردلان نمیگفت.
چونم شروع به لرزیدن کرد.
_خ..خستم...م...ما...مامان
صدای نفس سنگین علیرضا رو از پشت سرم شنیدم فوری اشکم رو پاک کردم و سمتش چرخیدم . با چشم های خیس و اشکی به ویوار تکیه داده بود. به عکس خیره بود نگاهش رو به من داد.
_اینایی که تو گفتی رو من روزی صد بار میگم. میگم ای کاش اردلان خان زنگ نمیزد. ای کاش مامان پای شکسته ی من رو بهونه میکرد و نمی اومد ایران. ولی این ای کاش ها فایده ای نداره جز اینکه غصه دارمون کنه.
جلو اومد لبخند تلخی زد
_مامان ارزو داشت تو مامان صداش کنی. مطمعنم الان صدات رو شنیده و خیلی خوشحاله
اشک امونم رو برید دوباره پایین ریخت نفهمیدم چی شد ولی یک دفعه خودم رو تو اغوش گرم علی رضا دیدم. چند لحظه بعد ازم فاصله گرفت و با دست اشکم رو پاک کرد
_بسه دیگه گریه ی تو حالم رو خراب میکنه.
اب بینیم رو بالاکشیدم و نفسم رو با صدای اه بیرون دادم
_از پ..پدرم عکس ندارید?
_دارم بشین برم البوم رو بیارم این البوم رو فقط به خاطر تو اوردم ایران.
فاطمه علیکرم
🚫 #کپیحرام و پیگرد #قانونی دارد🚫
#پارتاول
https://eitaa.com/zeinabiha2/32702
💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕