#پارت487
💕اوج نفرت💕
احمدرضا نگران گفت
_دستت رو گرفته بودم ناراحت شد؟
تو چشم هاش خیره شدم.
_نمیدونم. خودش اجازه داد باهات باشم.
_شاید منظورش با عمو بوده نه من
_پرسیدم ازش
_چی گفت
_گفت خداحافظ
کمی نگاهم کرد خندید
_عیب نداره. هر چی هم بشه تا اخر هفته تموم میشه.
دوباره دستم رو گرفت و دنبال مهمون هایی که با فاصله ی زیاد از ما دنبال عروس و داماد میرفتن رفتیم.
وارد کلبه ی چوبی که برای جشن عقد تزیین شده بود شدیم. علیرضا کنار ناهید نشسته بود و مهمون ها هم دورشون ایستاده بودن. کنار احمدرصا گوشع ای ایستادم که میترا گفت
_نگار جان بیا کنار برادرت چرا غریب ایستادی.
علیرضا از بالای چشم نگاهم کرد خواستم دستم رو از دست احمدرضا بیرون بکشم که اجازه نداد هر دو با هم از مسیری که مهمون ها باز کردن جلو رفتیم. علیرضا همچنان خیره نگاهم میکرد.
حضور عاقد باعث شد تا نگاه از من برداره.
عاقد شروع به خوندن خطبه ی عقد کرد و ناهید طبق رسم بعد از سه بار بله رو گفت
صدای کل کشیدن و دست و شادی کلبه ی چوبی رو برداشت.
مادر ناهید جلو اومد و هدیه اش رو دست ناهید داد و صورتش رو بوسید پدر ناهید هم جعبه ای که داخلش یک ساعت مچی بود به علیرضا داد. بعد از اون برادرهاش هدیه هاشون رو دادن. احمدرصا اروم کنار گوشم گفت
_دیگه نوبت ماست. اوردیش
سرم رو به نشونه ی تایید تکون دادم و جعبه ای که نسبت بزرگی پلاک بزرگ بود رو بیرون اوردم. جلو رفتم از کنار علیرضا جعبه رو سمت ناهید گرفتم. لبخند زدم و گفتم
_عزیزم. مبارک باشه. قابل شما رو نداره
علیرضا نفس سنگینی کشید زیر لب گفت
_دستت درد نکنه
به صورتش نگاه کردم. هر چقدر هم ازم دلخوره ولی رنگ محبت از نگاهش کنار نمیده. صورتش رو بوسیدم و بهش تبریک گفتم. دوباره کنار احمدرضا ایستادم. مراسم اهدا هدیه ی بعد از عقد تموم شد به درخواست فیلم بردار بعد از گرفتن عکس یادگاری همه اتاق عقد رو ترک کردن.
زمان خوبی بود برای کنار هم بودن. گوشه ی باغ ایستادیم. احمدرضا گفت
_تو هم دوست داری جشن عقدت رو اینجا بگیریم.
لبخند پهنی روی صورتم نشست.
_نه همون محضر کافیه ما که فامیل نداریم اینجا
نفس سنگینی کشید. با نزدیک شدن استاد عباسی بهمون کمی استرس گرفتم.مستقیم سمت ما میاومد.
_اون کیه
مضطرب به احمدرضا نگاه کردم.
_دوست علیرضا
اخم هاش تو هم رفت
_این همون دوستشه که برادرش...
حرفش رو قطع کردم
_استاد دانشگاهمم هست.
فاطمه علیکرم
🚫 #کپیحرام و پیگرد #قانونی دارد🚫
https://eitaa.com/zeinabiha2/32702
💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕