eitaa logo
زینبی ها
4.3هزار دنبال‌کننده
11هزار عکس
3.7هزار ویدیو
194 فایل
ما نسل ظهوریم اگر برخیزیم... _من!🍃 @zeinabiha22 _شرایط🥀 @Hh1400h _حرفتو ناشناس بزن... https://harfeto.timefriend.net/17367927276640 اللهم عجل لولیک الفرج 🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
💕اوج نفرت💕 شروع به شستن ظرف هایی که ناهید توی سینک گذاشته بود کردم خواست کمکم کنه که اجازه ندادم. از حرفم استقبال کرد و به اتاق علیرضا رفت. مشعول شستن بودم که متوجه حضور علیرضا شدم. بدون در نطر گرفتن اینه من دارم طرف میشورم استکان چاییش رو زیر اب گرفت بهش نگاه کردم به شوخی گفتم _ حالا اگه دوست داری میتونی منم بوس کنی خواهرتم عیب نداره. نیم نگاهی بهم انداخت کرد تو یه حرکت ناگهانی لیوانش رو پر اب کرد توی صورتم پاچید. هینی کشیدم و عقب رفتم با تعجب نگاهش کردم. لبخند حرص دراری زد و گفت _ خوبت شد ؟ با خنده صورتم پاک کردم. _یه بوسه دیگه چرا ناراحت میشی. بهم خیره موند من همچنان می خندیدم _بس کن نگار _یادته سر غدا سوزوندنم چقدر جلوی احمدرضا سر به سرم گذاشتی با تهدید گفت _میخ ای ادامه بدی با ناز پر ادا گفتم _باید روش فکر کنم. لب هاش رو جلو داد و خونسرد گفت _ته این کل کل من برندم ابروهام رو بالا دادم و باهمون لحن قبلی گفتم _خیلی مطمعنی؟ سرش رو تکون داد _چون مهره ی اصلی دست منه دستم رو به سینک تکیه دادم و لبخند رو پهن تر کردم _کدوم مهره؟ _عشق و عاشقیت قبل اینکه بفهمی من کی هستم لبخند یک باره از صورتم رفت. _تو نمیگی! با صدای بلند خندید _پس تمومش کن. انگار هیچی نشنیدی دلخور گفتم _من یه شوخی باهات کردم ابروهاش رو بالا داد و سمت اتاقش رفت _منم شوخی کردم رفتنش رو با چشم دنبال کردم و نفسم رو حرصی بیرون دادم. لبخند ریزی گوشه لبم نششت. کل کل کردن با علیرضا خیلی خوبه فاطمه علی‌کرم 🚫 و پیگرد دارد🚫 https://eitaa.com/zeinabiha2/32702 💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕