فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤﷽❤
#قرار_روزانه
💢 اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💢 السلام علیڪ یابقیة الله یااباصالح المهدی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💢السلام علیک یافاطمه المعصومه
🌸🌸🌸🌸🌸
@zeinabion98☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خداهر روز صبح
زنگ بیدارباش رامیزند!
خورشید میتابد و
شهر،خمیازه میکشد
گلها رو به
سوی تومیکنندو
شاداب میشوند..
سلام ✋صبح زیباتون بخیر♥
@Dariche1
🌼بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ🌼
سلام همراهان همیشگی❤️
صبحتون بخیرونیکی🌹
🌼بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ🌼
⏳امروز یکشنبه
۱۸ مهر ۱۴٠٠
۳ ربیع الاول ۱۴۴۳
۱۰ اکتبر ۲۰۲۱
ذکرمخصوص: یا ذالجلال والاکرام🤲
✅امروز با موضوع "همسرداری" با شما همراه خواهیم بود☘
♻️سپاس از نگاه مهربانتان😘
🔰🔰🔰🔰🔰🔰
@zeinabion98
27.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌دلایل کاهش توجه همسران به یکدیگر❓
✅ #استاد_تراشیون
☘🌹☘🌹☘🌹
@zeinabion98
🔍حرف من یا حرف تو؟!😉
♻️این سوال رو خیلی از خانواده ها دارن
که حرف مرد باید به کرسی بنشینه🙂 یا حرف خانوم😌
نظرتون راجع به حرف حق چیه ❓
اونی که بامنطق و آموزه های دینی سازگازتره☘
و راجع به گذشت چی!!
حتی حرف حقم میزنی همسرت اون لحظه عصبانیه میتونی بگذری❓💚
بعدا با سیاست های زنانه و محبت همسرانه❤️🌹
مساله تو مطرح کنی🙂😍
#همسرداری
@zeinabion98
🔴 #ویژگی_رهبر_انقلاب_در_خانه
💠 از همسر رهبر انقلاب سوال شد آیا همسرتان در خانه به شما كمك میكنند؟ در جواب گفتند: در حال حاضر نه ایشان چنین فرصتی دارند و نه از ایشان چنین انتظاری داریم
💎اما یك #خصیصه بسیار پسندیدهای كه ایشان دارند و میتواند نمونه و سرمشقی برای دیگران باشد این است كه زمانی كه ایشان در منزل هستند، اگرچه معمولاً #خسته از كار روزانه میباشند اما سعی دارند تا جوّ خانه را از مشكلات محیط كارشان به دور نگه دارند.
📙 مجله خانوادگی محجوبه، ترجمه خانم مالکی، مصاحبه سال ۱۳۷۲
#همسرداری #رهبر #آیت_الله_خامنه_ای
♻️♻️♻️♻️♻️♻️
@zeinabion98
هدایت شده از فراتر (اطلاع رسانی تربیت)
🔴 #لقمهی_محبّت
💠 برخی کارها تنوع خوبی برای ایجاد علاقه و #محبت جدید در قلب همسر است.
💠 گاهی سر سفره #لقمه بگیرید و به همسرتان بگویید: این لقمهی #محبت و عشق است لقمهای مخصوص همسر #گلم.
💠 یا بگویید امروز دلم میخواد بهت #نزدیکتر باشم. پس بیا داخل یک بشقاب #غذا بخوریم.
💠 مهم این است که گاهی از تکراریهای زندگی خارج شوید تا #لذت جدید از همسرتان ببرید.
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _
با ما در کانال ❣ همسرداری موفق ❣ همراه باشید👇
http://eitaa.com/joinchat/3037855775C4bb9ff97a8
♦️عدم سرزنش شوهر بر مشکلات اقتصادی
☘ از رفتارهای آموزندۀ حضرت فاطمه(س) در برخورد با همسر این بود که هرگز حضرت علی(ع) را به خاطر فقر و مشکلات اقتصادی که همیشه با آن مواجه بودند، سرزنش نمی کردند.
🌴کمبود امکانات از ویژگیهای بارز تاریخ صدر اسلام و به ویژه زندگی خانواده حضرت فاطمه(س) بود،حتی برخی زنان قریش به ایشان به خاطر ازدواج با مردی فقیر طعنه زدند،(ارشاد مفید1/36)
☘اما در هیچ جا گلایه ای از این بابت نداشتند و بنابر برخی گزارشات با نخ ریسی برای دیگران به اقتصاد خانواده کمک هم می کردند. (امالی صدوق، ص329- مناقب خوارزمی، ص268)
#همسرداری #حضرت_زهرا
♻️♻️♻️♻️♻️♻️
@zeinabion98
#فرنگیس
قسمت پنجاه و یکم
با خودم گفتم بگذار نزدیک زایمانم بشود، بعد علیمردان را خبر کنم.
نیمهشب بود که درد زایمان به سراغم آمد. درد امانم را بریده بود. علیمردان را بیدار کردم و گفتم: «برو ماما را خبر کن. وقتش است.»
شوهرم ساعتش را نگاه کرد و گفت: «ساعت چهار صبح است. مواظب خودت باش. الآن برمیگردم.»
با عجله رفت و زن پسرعمویم توران ناصری و خدابیامرز مادرش را آورد. یک زن دیگر هم همراهشان بود. نمیدانم چطوری توی تاریکی از کوه آمده بودند بالا. نفسنفسزنان و با عجله وارد شدند که گفتم: «هول نکنید. من خوبم. لباس بچه آنجاست. آب گرم روی چراغ است. تیغ هم اینجاست، توی دستم.»
سه زن با تعجب به من نگاه کردند. مادر توران در حالی که داشت خودش را آماده میکرد، گفت: «نکند میخواستی خودت تنهایی بچهات را دنیا بیاوری؟!» گفتم: «اگر لازم بود، این کار را هم میکردم!»
نزدیک صبح بچهام به دنیا آمد. وقتی صدای قشنگش توی اتاق پیچید، گریه کردم. بچهام صحیح و سالم، در دل کوه، در اتاقی که متعلق به خودمان بود، به دنیا آمد. پسر گلم رحمان به دنیا آمد... .
نشستم و نگاهش کردم. وقتی او را بغلم دادند، انگار دنیا را بهم دادند. همۀ سختیهای زندگی را از یاد بردم. لباسهایی که برایش دوخته بودم، تنش کردند. بعد هم چشمهایش را سرمه کشیدند و صورتش را خمیر انداختند.
صبح بود و رحمان مثل پنجۀ آفتاب میدرخشید. شوهرم با خوشحالی بغلش کرد و گفت: «مبارک است.»
فاطمه، اول صبح که آمد و بچه را توی بغل من دید، خندید و پرسید: «خودش است، رحمان؟» گفتم: «آره، رحمان است!»
خوشحال شد و صورتم را بوسید.
فردای آن روز، همه سر خانه و زندگی خود رفتند و خودم همۀ کارها را انجام میدادم. بچه را حمام میکردم، صورتش را خمیر میانداختم و سرمه به چشمهایش میکشیدم تا چشمهایش بزرگ و پرنور باشد. دیگر توی اتاقم در دل کوه تنها نبودم. رحمان با من بود! توی گوشش میگفتم: «رحمان، تو بچۀ کوهی. بچۀ جنگی. رحمانم، توی کوه و در زمان جنگ، سختی میکشیم، اما تو زنده میمانی و پسری قوی خواهی شد.»
روزها بغلش میکردم، میبردم بیرون اتاق و روی سنگها مینشستم. چشم رحمان رو به آسمان بود. بلندش میکردم تا کوه را خوب ببیند. اتاقمان را خوب ببیند و بداند توی کوه و زمین خدا به دنیا آمده است. از خدا میخواستم پسرم قوی و سالم باشد.
زنهای فامیل روزها میآمدند و به من سر میزدند و کمک میکردند. خوشحال بودم و هر شب برای رحمان لالایی میخواندم. او را روی پاهایم میگذاشتم و تکانش میدادم. ستارهها را نشانش میدادم تا یادش بماند و توی روز، عکس آسمان توی چشمهای درشتش بیفتد.
هفت روز که گذشت، به شوهرم گفتم: «من امروز کار دارم.»
علیمردان با تعجب پرسید: «کجا؟ چه کار داری؟» گفتم: «با رحمان میرویم گدایی.»
دهان علیمردان از تعجب باز ماند. پرسید: «گدایی؟ چهات شده زن؟» گفتم: «نذر دارم. وقتی فرنگیس گدایی کند، یعنی خیلی شکرگزار خدایش است.»
چون بچهام پاگیره شده بود، باید از هفت خانه گدایی میکردم. بچه را با چادر به کول بستم و چوبی دست گرفتم و به راه افتادم. توی کوچه، از هفت خانه گدایی کردم. زنها با تعجب نگاهم میکردند و در حد وسعشان چیزی میدادند. وقتی پولها را جمع کردم، به مسجد رفتم. رحمان را بغل گرفتم و توی مسجد دو رکعت نماز خواندم. پولهایی را که جمع کرده بودم، توی صندوق انداختم.
احساس سبکی میکردم. مقداری از پول مانده بود. به بقالی رفتم و چای و قند خریدم. به همعروسم گفتم: «سماور و قوریات را به من قرض میدهی؟»
سماور و قوری را از او گرفتم و توی کوچه گذاشتم. چای دم کردم. لیوانهای چای را پر میکردم و به رهگذران تعارف میکردم. آن روز مردم توی کوچه نشستند، چای خوردند و در شادی، میهمان من شدند.
شب، الکل به گوش رحمان زدم و گوشش را سوراخ کردم. گوشوارهای را که با حقوق شوهرم خریده بودم، به گوشش انداختم. پس از آن، دعایم فقط این بود: «یا امام رضا، این پسر غلام توست. کاری کن به پابوست بیایم.»
رفتم پیش فامیل و گفتم بیایید برویم زیارت. میدانستم امام رضا همه چیز را درست میکند. همۀ فامیل جمع شدند. از نذرم گفتم. به جای خسارت وسایلمان در جنگ، تلویزیونی به من داده بودند. تلویزیون را فروختم به هشت هزار تومان. پول روی هم گذاشتیم و با دایی و پسردایی و خاله و عمه و زنعمویم، با یک مینیبوس رفتیم مشهد. رحمان کوچک بود و من برای اولین بار به مشهد میرفتم.
گوشوارۀ گوش پسرم را توی ضریح انداختم و پسرم غلام امام رضا شد. خانهای گرفته بودیم که نزدیک حرم بود. از صبح تا غروب، همهاش به زیارت میرفتیم. گاهی هم توی بازار چرخی میزدیم.
وقتی از زیارت برگشتیم، به روستایی نزدیک ماهیدشت که مادرم و خانوادهام آنجا بودند، رفتم. پدرم با شادی مرا بغل کرد و بوسید. رحمان را دست به دست میکردند و میبوسیدند.
@zeinabion98
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤﷽❤
#قرار_روزانه
💢 اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💢 السلام علیڪ یابقیة الله یااباصالح المهدی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💢السلام علیک یافاطمه المعصومه
🌸🌸🌸🌸🌸
@zeinabion98☘
حدیث_روز
💢حضرت فاطمه علیهاالسلام:
ازدنیای شما محبت سه چیز در دل من نهاده شد؛ تلاوت قرآن، نگاه به چهره پیامبرخدا وانفاق در راه خدا
نهج الحیاه،ح۱۶۴
@zeinabion98☘
💢احکــــام 👇
✍🏼 رفتن به #عروسی بدون دعوت
جایز نیست❌
این نهی برای رعایت حال #میزبان است
👈 چون برای تعدادمشخصی غذا آماده کرده، و با اضافه شدن #مهمانان ناخوانده دچار مشکل میشود.
‼️اگر#میزبان فقط خودشخص رو #دعوت کرده، نه خانوادهاش را نبایدکسی را با خود ببرد، حتی فرزندان
درغیر اینصورت گناه کرده و باید
از #میزبان حلالیت بطلبد.
🌸امام جعفر صادق علیهالسلام فرمودند :
وقتی برای خوردن#غذا دعوت شدید، کسی را همراه نبرید، زیرا این کار معصیت بوده و غذاخوردن آن شخص #حرام است.⛔️❌
😳🤯
(وسائل الشیعه، ج ۱۹، ص ۱۱)
🔹ولی اگر میداند #میزبان راضی است که شخص دیگری را همراه خود ببرد، در اینصورت همراه بردن بچه و دیگران اشکالی ندارد.❌
@zeinabion98☘
💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃
مسح_کردن_ازروی_جوراب
❓آیا در وضو مسح کردن از روی جوراب و کفش صحیح است؟
✅پاسخ مراجع تقلید:
در وضو، مسح كردن از روى جوراب و كفش باطل است، ولى اگر به واسطۀ سرماى شديد يا ترس از دزد و درنده و مانند اينها، نتوان كفش يا جوراب را بيرون آورد،مسح كردن روی آنها، اشكال ندارد و وضو صحیح است.
البته بیشتر مذاهب اهل سنت، مسح از روی کفش یا جوراب را، بجای شستن پاها (حتی در حال اختیار)، جایز شمردهاند. لذا فقهای شیعه، یکی از موارد جواز مسح به این شکل را در جایی میدانند که نیاز به تقیه باشد.
@zeinabion98