#گلگفته
#تأمل
✍️ محمدجواد محمودی
🔅 دانش بیاخلاق، داعش است با کروات.
🔅 رفیق جان! کنکور فتنهها نزدیک است تا اهل تقلب ریزش کنند؛ مراقب خودت باش!
🔅 ترجیح میدهم انسانی سنتی باشم تا حیوانی مدرن!
🔅 کسی که بیشتر «جار میزنه» زودتر «جا میزنه»!
🔅 دلها نیز همچون آدمها میمیرند؛ و پشیمانی، به ارث میگذارند...
🔅 گفت: نام این بازار شام را دل نهادهای؟!
🔸کانال شمیم خانواده
به ما بپیوندید👇
🆔 @zeinabyavaran313
🌸✨
🍃✨✨
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃
#تأمل
⁉️ #واقعاً_چرا؟!
🔸 اجازه بدهید حرص و ولع برخیها را برای مذاکره درک کنیم و فقط یک سؤال از آنها بپرسیم: مگر نمیگویید که برای رفع تحریمها و حل مشکلات اقتصادی کشور با آمریکا گفتوگو میکنید؟
پس چرا همیشه دستور کار مذاکرات از طرف آمریکا و اروپا و بر اساس نگرانیهای آنها تعیین میشود نه مشکلات ما؟!
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🔸کانال شمیم خانواده
به ما بپیوندید👇
🆔 @zeinabyavaran313
#حکایت
#تأمل
🔸تعدادی حشره کوچک در یک برکه، زیر آب زندگی میکردند.
آنها تمام مدت میترسیدند از آب بیرون بروند و بمیرند.
یک روز یکی از آنها بر اساس ندای درونی
از ساقه یک علف شروع به بالا رفتن کرد،
همه فریاد میزدند که مرگ و نیستی تنها چیزی است که عاید او میشود،
چون هر حشرهای که بیرون رفته بود بازنگشته بود.
وقتی حشره به سطح آب رسید نور آفتاب تن خسته او را نوازش داد و او که از فرط خستگی دیگر رمقی نداشت روی برگ آن گیاه خوابید.
وقتی از خواب بیدار شد به یک سنجاقک تبدیل شده بود.
حس پرواز، پاداش بالا آمدنش بود.
سنجاقک بر فراز برکه شروع به پرواز کرد و پرواز چنان لذتی به او داد
که با زندگی محصور در آب قابل مقایسه نبود.
تصمیم داشت برگردد و به دوستانش هم بگوید
که بالای آن ساقهها کسی نمیمیرد
ولی نمیتوانست وارد آب شود
چون به موجود دیگری بدل شده بود.
شاید بیرون رفتن از حصار دنیای فعلی ترسناک باشد،
.
اما مطمئن باشید
خارج از این پیلهی وابستگیها، جهانی است ورای تصور...
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🔸کانال شمیم خانواده
به ما بپیوندید👇
🆔 @zeinabyavaran313
#تأمل
▫️شادی را «تقسیم»، خوبی را «تفهیم» و عشق را «تقدیم» کنیم.
🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🔸کانال شمیم خانواده
به ما بپیوندید👇
🆔 @zeinabyavaran313
#اربعین
#تأمل
🔸میگه اگه تو راهپیمایی اربعین آب و غذای مجانی ندن دیگه کسی نمیره 😳
اینا از نسل همون کسانی هستند که میگفتن اگه همه با هم اتو بزنیم به برق، نظام ساقط میشه!😳
🔸یعنی نهایت فعالیت مغز و شعورش اینه که یکی دهها کیلومتر تو گرما و گرد و خاک، پیادهروی کنه، عرقسوز بشه، پاهاش تاول بزنه و چند میلیون تومان هم هزینه کنه که بره غذای رایگان بگیره!😳
🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🔸کانال شمیم خانواده
به ما بپیوندید👇
🆔 @zeinabyavaran313
#اربعین
#تأمل
#تردید
🏴 اگر تا همین لحظه برای رفتن به سفر اربعین تردید دارید لطفا به این چند سؤال بیندیشید و بعد تصمیم بگیرید:
یک: امسال (اواسط مردادماه) هوا گرمتر است یا سال بعد (اوایل مردادماه)؟ (چندان فرقی نمیکند)
دو: مطمئن هستید که سال بعد راه کربلا باز است و حتماً میشود به عراق رفت؟
سه: مطمئنید که تا سال بعد زنده هستید؟
🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🔸کانال شمیم خانواده
به ما بپیوندید👇
🆔 @zeinabyavaran313
#اربعین
#تأمل
▪️اربعین را شلوغ نکنید!
▫️برخی از حزباللهیها اهمیت اربعین را درک نکردهاند، مثلاً میگویند «اربعین نشد، ماه دیگر میرویم!» اگر از سر اهمیت ندادن به اربعین زمان دیگری بیایی، فرقش با اربعین، شبیه عمره است با حج تمتع! یا شبیه شهادت پای رکاب امام حسین(ع) است با شهادت در قیام توابین! بالاخره آنها هم شهید شدند اما خیلی تفاوت هست.
شما اگر میلیونها نفر را در طول سال، خردهخرده به کربلا بفرستید، در جهان صدا نمیکند آنجوری که اگر به این 20 میلیون نفر در اربعین، پنج میلیون نفر دیگر اضافه کنید. این اثرش در عالم، یکچیز دیگر است، اثر بینالمللیاش خیلی بیشتر است.
برای اینکه عمق راهبردی اربعین، یکذره درک بشود، سربسته عرض میکنم: شما ببینید آلسعود از چه کسانی درخواست کرده که «خواهش میکنیم اربعین را با تعداد کمتر برگزار کنید؛ هرچقدر پول بخواهید میدهیم!» آنها میفهمند که اگر اربعین با تعداد کمتر برگزار بشود، دیگر آن اثر را ندارد، لذا حاضرند برایش هزینه کنند.
خودشان درباره حج، کاری کردند که دیگر یک واقعه جهانی نباشد، درحالیکه حج ابراهیمی میتوانست یک واقعه بزرگ جهانی باشد. چون حج غالباً تعظیم نشانههای حضرت ابراهیم است و ابراهیم(ع) کسی است که همۀ ادیان به ایشان احترام میگذارند.
اگر حج را جهانی کرده بودیم، مسیحیان و یهودیان میگفتند «ابراهیم(ع) که بزرگ انبیاء ماست، توسط مسلمانها احترام میشود...» اما کاری کردهاند که این معنا به جهان منتقل نشود. حالا همان طرز تفکر میگوید که «اربعین را شلوغش نکنید» و برایش پول خرج میکنند چون میفهمند که با این اربعین، میشود تأثیر بزرگی در جهان گذاشت.
✍️ شیخ علیرضا پناهیان
🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃
🔸کانال شمیم خانواده
به ما بپیوندید👇
🆔 @zeinabyavaran313
#اربعین
#تأمل
▫️میدونی چرا در رسانههای غربی سانسور خبری خیلی شدیدی درباره اربعین است⁉️
🔸سبک زندگی مسلمانها در اربعین، افشاکننده همه دروغهایی هست که دنیای غرب، سالهاست برای اسلامهراسی به خورد افکار عمومی دنیا داده؛ اونا اسلام رو خشن معرفی کردن نه مهربان و دست و دلباز
🔹در اربعین آدمها بی حساب میبخشند، به دور از حساب کتابهای این دنیا کار میکنند؛ در اربعین هیچ دستگاه ساعتزنی برای شروع یا پایان کار نیست!
برای کار در مراسم اربعین کسی دنبال بیمه نیست، از پرداختی اضافهکار نمیپرسه!
در اربعین همه تلاش میکنن بیشتر کار کنن، بیشتر خرج کنن، بیشتر خسته بشن! چیزی که با نظم نوین اقتصادی دنیای غرب هیچ سنخیتی نداره؛ نظم اقتصادی دنیای غرب بر اساس حرص و طمع و پول پرستیه!
✅ اربعین یه تمثیل خیلی کوچک از دنیای زیبای بعد از ظهور منجی است.
سانسور اربعین نه یک تصمیم رسانهای، که یک «ضرورت تمدنی» برای نظام سرمایهمحور است. این سکوت، اعترافی خاموش به برتری یک الگوی زیستی بیبدیل است که تمام انگارههای مدرنیته غربی را به چالش میکشد.
🔹 اربعین دنیایی از مهربانیهاست
اربعین نمادی از دنیای بدون خوف و ترس
و برادری و دوستی و محبت و عشق به
ساحت مقدس حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام است.
آری در راهپیمایی اربعین فقط
زیبایی دیده میشود
همانگونه که حضرت زینب کبری سلامالله علیها در حوادث خونبار کربلا و شام
مشاهده کرد و فرمود :
" ما رأیتُ اِلّا جَمیلا "
🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃
🔸کانال شمیم خانواده
به ما بپیوندید👇
🆔 @zeinabyavaran313
#تأمل
🤔 بیشتر فکر کنیم!
✍️ حسن مددخانی
📌 مفاتیحالجنان را که به او دادم، گفت: چقدر سنگینه! گفتم: در عوض آدم را سبک میکند!
📌 مهم نیست که هنوز تا «صد» فاصله داری، مهم این است که از «صفر» فاصله گرفتهای!
📌 «ایمان راکد» یعنی نهایتاً مراقب نماز و روزه خود باشیم، اما «ایمان متحرک» یعنی مراقب دین خدا باشیم.
🔸کانال شمیم خانواده
به ما بپیوندید👇
🆔 @zeinabyavaran313
🍃
🌸✨
🍃✨✨
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃
#داستان
#تأمل
🔸دکتری برای خواستگاری دختری رفت، ولی دختر او را رد کرد و گفت به شرطی قبول میکنم که مادرت به عروسی ما نیاید!
💭 آن جوان در کار خود ماند و پیش یکی از اساتید خود رفت و با خجالت چنین گفت: در یک سالگی، پدرم مرد و مادرم برای اینکه خرج زندگیمان را تامین کند در خانههای مردم رخت و لباس میشست. حالا دختری که خیلی دوستش دارم شرط کرده که فقط بدون حضور مادرم حاضر به ازدواج با من است. نهفقط این، بلکه این گذشته مادرم مرا خجالتزده کرده است. به نظرتان چکار کنم؟!
💭 استاد به او گفت: از تو خواستهای دارم؛ به منزل برو و دست مادرت را بشور، فردا به نزد من بیا تا به تو بگویم چکار کنی. جوان به منزل رفت و با حوصله دستهای مادرش را در حالیکه اشک بر روی گونههایش سرازیر شده بود، شست. او برای اولین بار بود که دستان مادرش را درحالی که از شدت شستن لباسهای مردم چروک شده بود و تماماً تاول زده و ترک برداشته بود را دید، طوری که وقتی آب را روی دستانش میریخت از درد به لرزه میافتاد.
💭 پس از شستن دستان مادرش نتوانست تا فردا صبر کند و همان موقع به استاد خود زنگ زد و گفت: ممنونم که راه درست را به من نشان دادی! من مادرم را به امروزم نمیفروشم؛ چون اون ديروزش را برای آینده من خراب کرد!
🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🔸کانال شمیم خانواده
به ما بپیوندید👇
🆔 @zeinabyavaran313
#داستان
#تأمل
🔸دکتری برای خواستگاری دختری رفت، ولی دختر او را رد کرد و گفت به شرطی قبول میکنم که مادرت به عروسی ما نیاید!
💭 آن جوان در کار خود ماند و پیش یکی از اساتید خود رفت و با خجالت چنین گفت: در یک سالگی پدرم مرد و مادرم برای اینکه خرج زندگیمان را تامین کند در خانههای مردم رخت و لباس میشست. حالا دختری که خیلی دوستش دارم شرط کرده که فقط بدون حضور مادرم حاضر به ازدواج با من است. نهفقط این، بلکه این گذشته مادرم مرا خجالتزده کرده است. به نظرتان چکار کنم؟!
💭 استاد به او گفت: از تو خواستهای دارم؛ به منزل برو و دست مادرت را بشور، فردا به نزد من بیا تا به تو بگویم چکار کنی. جوان به منزل رفت و با حوصله دستهای مادرش را در حالیکه اشک بر روی گونههایش سرازیر شده بود، شست. او برای اولین بار بود که دستان مادرش را درحالی که از شدت شستن لباسهای مردم چروک شده بود و تماماً تاول زده و ترک برداشته بود را دید، طوری که وقتی آب را روی دستانش میریخت از درد به لرزه میافتاد.
💭 پس از شستن دستان مادرش نتوانست تا فردا صبر کند و همان موقع به استاد خود زنگ زد و گفت: ممنونم که راه درست را به من نشان دادی! من مادرم را به امروزم نمیفروشم؛ چون اون ديروزش را برای آینده من خراب کرد!
🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🔸کانال شمیم خانواده
به ما بپیوندید👇
🆔 @zeinabyavaran313
#حکایت
#تأمل
🔸کدام پسر؟
▫️سه نفر زن می خواستند از سر چاه آب بیاورند.
در فاصلهای نه چندان دور از آنها پیرمرد دنیا دیدهای نشسته بود و میشنید که هر یک از زنها چهطور از پسرانشان تعریف میکنند.
زن اول گفت: پسرم چنان در حرکات اکروباتی ماهر است که هیچ کس به پای او نمیرسد.
دومی گفت: پسر من مثل بلبل اواز میخواند. هیچ کس پیدا نمیشود که صدایی به این قشنگی داشته باشد.
هنگامیکه زن سوم سکوت کرد، آن دو از او پرسیدند :
پس تو چرا از پسرت چیزی نمیگویی؟!
زن جواب داد: در پسرم چیز خاصی برای تعریف کردن نیست؛ او فقط یک پسر معمولی است. ذاتاً هیچ صفت بارزی ندارد.
سه زن سطلهایشان را پر کردند و به خانه رفتند .
پیرمرد هم آهسته به دنبالشان راه افتاد. سطلها سنگین و دستهای کار کرده زنها ضعیف بود.
به همین خاطر وسط راه ایستادند تا کمی استراحت کنند؛
چون کمرهایشان به سختی درد گرفته بود. در همین موقع پسرهای هر سه زن از راه رسیدند. پسر اول روی دستهایش ایستاد و شروع کرد به پا دوچرخه زدن.
زنها فریاد کشیدند: عجب پسر ماهر و زرنگی است!
پسر دوم هم مانند یک بلبل شروع به خواندن کرد و زنها با شوق و ذوق در حالی که اشک در چشمانشان حلقه زده بود، به صدای او گوش دادند.
پسر سوم به سوی مادرش دوید. سطل را بلند کرد و آن را به خانه برد.
در همین موقع زن ها از پیرمرد پرسیدند: نظرت در مورد این پسرها چیست؟
پیرمرد با تعجب پرسید: منظورتان کدام پسرهاست؟ من که اینجا فقط یک پسر میبینم!
🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🔸کانال شمیم خانواده
به ما بپیوندید👇
🆔 @zeinabyavaran313